جدیدترین مطالب
استفاده رژیم صهیونیستی از هوش مصنوعی در جنگ غزه و پیامدهای آن
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: هوش مصنوعی اگرچه دارای قابلیتهای مهمی برای بهبود و افزایش سطح کارایی و بهرهوری در در حوزههای مختلف انسانی اعم از پزشکی، تشخیص سریع بیماریها، پیشرفت در حوزه درمان، صنایع، حمل و نقل، آموزش، ابزار کمکی مؤثر کاهش خسارات بلایای طبیعی و … است و میتواند دستاوردهای شگرفی برای جامعه انسانی به وجود آورد، اما این فناوری که یک نعمت بزرگ است، توسط رژیمصهیونیستی و مشخصاً در جنگ غزه در خدمت «پیشبرد اهداف نامتعارف» نظامی قرار گرفته است.
أحدث المقالات
آیا جنگ پوتین در اوکراین اتحادیه اروپا را قویتر خواهد کرد؟
زاخاری پیکین و دانیل گروس در تحلیلی که اندیشکده مرکز مطالعات سیاستگذاری اروپایی منتشر کرد، نوشتند: جنگ پوتین بدون شک افکار نخبگان اتحادیه اروپا را با خطوط ضد روسیه همراستا کرده است. روزهایی که بسیاری از صاحبنظران اروپایی بر درک و همدلی راهبردی با نگرانیهای امنیتی اعلامی روسیه تأکید میکردند، بعید است در آینده قابل پیشبینی تکرار شوند. اگرچه انسجام در حوزه تحریمها در حال حاضر شروع به فروپاشی کرده، اما سطح بیسابقه تحریمهای وضعشده قطعاً قابلتوجه است. باید توجه داشت شناسایی تهدیدهای مشترک و واکنش قاطعانه در یک بحران با تقویت درک مشترک از منافع اروپا یا ایجاد یک راهبرد کلان در اتحادیه اروپا یکسان نیست.
اعتراض برخی از کشورهای عضو به وضع تحریمهای شدیدتر در حوزه انرژی که در نشست ویژه اخیر شورای اروپا به نمایش گذاشته شد، بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. روسیه تلاش میکند نفت و گاز خود را به قیمت بازار جهانی بفروشد و برخلاف تصور رایج، انرژی روسیه نسبت به انرژی وارداتی از دیگر مناطق چندان ارزان نیست. علاوه بر این، در یک بازار یکپارچه اتحادیه اروپا، مهم نیست که یک کشور انرژی خود را از کجا دریافت میکند، زیرا باید بتواند روی عرضه شرکای خود حساب کند؛ بنابراین درک درخواست ویژه مجارستان بر اساس دلایل عینی دشوار است و بیشتر از آنکه اختلاف گذرا ناشی از منافع باشد، اختلافات عمیقتری را در بین 27 عضو اتحادیه اروپا نشان میدهد.
حتی در صورت پیروزی قاطع نظامی اوکراین در جنگ، باید پاسخی اساسی برای این سؤال یافت که روسیه باید از چه جایگاهی در اروپا برخوردار باشد؟ پس از جنگ سرد، ملاک عضویت در خانواده اروپایی، برخورداری از یک دولت ملت لیبرال دمکراتیک و اقتصاد بازار بوده است. در حال حاضر، روسیه بهطور کامل با تفسیر غربی از این مفاهیم همسو نیست – و شاید هرگز هم همسو نخواهد شد – اما ازنظر جغرافیایی در اروپا باقی میماند. درحالیکه تلفات روسیه در میدان نبرد در اوکراین هشیارکننده بوده است و از برخی جهات «وضعیت قدرت بزرگ» آن را زیر سؤال میبرد، اما آشکارا سهم بزرگی در نظام امنیتی اروپا حفظ خواهد کرد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
اجرای مفاد یکپارچهسازی دفاعی که در قطبنمای راهبردی اتحادیه اروپا مشخص شده است نیز برای اتحادیه اروپا قابلتوجه است، اما بعید است که بروکسل بهتنهایی بتواند در بسیاری از پروندههای سیاسی (شاید بهجز تغییرات آب و هوایی) و در هر صحنه جغرافیایی، نقشی همتراز با واشنگتن و پکن داشته باشد. اتحادیه اروپایی چابکتر و حتی ازنظر استراتژیک برخوردار از قدرت بیشتر در حوزه حاکمیتی، لزوماً معادل تغییر قطببندیهای جهانی نیست.
بهطور خلاصه، اتحاد اتحادیه اروپا نه کامل است و نه نوشدارو؛ آنهم درحالیکه گامهای روبهجلو در حوزه دفاعی همچنان تکمیل نشده است.
بااینحال، آنچه در حال حاضر بهوضوح قابل مشاهده است، مشروعیت نسبی فزاینده دیدگاههای سیاست خارجی اعضای جدیدتر اتحادیه اروپا است. این کشورها که دیگر بهعنوان بخشی از مشکل ممانعت از نزدیکی اتحادیه اروپا و روسیه در نظر گرفته نمیشوند، در حال حاضر نقش مهمی در شکل دادن به اولویتهای اتحادیه اروپا در پرونده اوکراین ایفا میکنند. سر برآوردن آنها از زیر سایه فرانسه و آلمان در مورد مسائل سیاست خارجی و امنیتی ممکن است بهراحتی برگشتپذیر نباشد و پاسخ به دو سؤال اساسی را که اتحادیه اروپا پس از پایان جنگ در اوکراین با آنها روبرو خواهد شد، شکل خواهد داد.
اولین مورد این است که آیا اتحادیه اروپا در درجه اول خود را بهعنوان یک بازیگر جهانی یا منطقهای در نظر خواهد گرفت یا خیر؟ تصویب قطبنمای راهبردی اتحادیه اروپا در ماه گذشته نشانههایی را در این خصوص به دست میدهد. در بخش مربوط به محیط راهبردی اتحادیه اروپا در این سند، جزئیات و توجه زیادی به همسایگی وسیعتر اتحادیه اروپا شده و به صحنه «ایندوپاسیفیک» که در عرصه جهانی اهمیت روزافزونی یافته، نسبتاً کمتر پرداخته شده است. با توجه به تمایل روسیه به استفاده از قدرت سخت، احتمال دارد اتحادیه اروپا که بر توسعه ابزارهای موردنیاز برای تبدیل شدن به یک بازیگر ژئوپلیتیک تمامعیار در منطقه خود متمرکز است، از منظر داخلی قویتر شود، اما ازنظر بسط جغرافیایی احتمالاً به انقباض استراتژیک روی خواهد آورد.
اگر اولویتهای کشورهای عضو شرقی همچنان توجه اتحادیه اروپا را به خود جلب کند که با توجه بهاحتمال طولانی شدن درگیری در اوکراین یا تداوم اقدامات مخرب روسیه (یا هر دو) بعید به نظر نمیرسد، آنگاه شاهد آن خواهیم بود که سیاست خارجی اتحادیه اروپا بیشتر منطقهای خواهد بود. برای نمونه، روابط با چین بیشتر بهعنوان یک بده بستان با ایالاتمتحده (سخت گرفتن در برابر پکن در ازای حفظ تعهدات واشنگتن در قبال اروپا) تلقی خواهد شد و نه فرصتی برای نمایش قدرت مستقل در عرصه ایندوپاسیفیک.
با توجه به ابزار محدودی که اتحادیه اروپا در اختیار دارد، محدود کردن جاهطلبی ژئوپلیتیک اتحادیه اروپا به همسایگی خود، ممکن است اجتنابناپذیر باشد. این وضعیت فیالذات مشکلی ندارد، اما انتخابی است که باید بهصراحت صورت گیرد. شفافیت راهبردی ازاینجهت ضروری است که روشن شود هدف از بازیگری ژئوپلیتیکی چیست و بتوان در خصوص تقسیمکار بادوام در روابط فرا آتلانتیک قضاوت درستی داشت.
دومین مسئله که پیچیدهتر هم هست، شکاف بین الزامات کوتاهمدت و بلندمدت اتحادیه اروپا در برابر روسیه است. کشورهای شرقی عضو اتحادیه که دستورکار را هدایت میکنند، بهوضوح الزامات سیاست خارجی کوتاهمدت اتحادیه اروپا مانند تحریم روسیه و کمک به اوکراین را تقویت میکنند. بااینحال، ممکن است کاملاً مخالف تسهیل پاسخ به برخی سؤالات درازمدت و اساسیتر مانند چگونگی یافتن جایگاهی قابلقبول طرفینی برای روسیه در اروپا باشند. درواقع تا زمانی که به چنین مسائلی رسیدگی نشود، جایگاه خود اتحادیه اروپا در نظم سیاسی و امنیتی اروپا موضوعی حلنشده باقی خواهد ماند.
صرفنظر از توانایی (نسبی) اتحادیه اروپا برای اقدام قاطعانه در مواقع بحران، پرداختن به مسائل اخلاقی امروز نمیتواند جایگزین مواجهه با سؤالات راهبردی فردا شود؛ بنابراین هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا جنگ پوتین اتحادیه اروپا را قویتر میکند یا خیر؟
0 Comments