جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
خروج آمریکا از افغانستان؛ زمینهساز گرفتار شدن روسیه در باتلاق اوکراین
ویلیام مالی، استاد بازنشسته دانشگاه ملی استرالیا در یادداشتی که در وب سایت موسسه امور بینالملل استرالیا منتشر شد، نوشت: یک پرسش اساسی که مورخان و جامعهشناسان در خصوص وقوع وقایع مهم، مطرح میکنند، این پرسش است: «چرا؟». این وقایع را چطور باید توضیح داد و چه عواملی در توضیح آنها نقش دارد؟
چارلز تیلی، جامعهشناس آمریکایی کتابی با عنوان «چرا؟» نوشته بود و در آن به دنبال توصیف ویژگیهای انواع استدلالهایی بود که میتوان برای مخاطبان مختلف ارائه کرد؛ اما یک پرسش مهم دیگر که کمتر مطرح شده، این پرسش است: «چرا حالا؟». البته این پرسشی نیست که کاملا مغفول مانده باشد.
در مباحث مربوط به آغاز جنگ جهانی اول، گهگاه از استعاره «بشکه باروت و جرقه» برای تشریح تنشهایی که پیش از شروع جنگ در اروپا به راه افتاده بود و نیز نقش ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند در زدن جرقه این انفجار استفاده شده است. با این حال اغلب از این پرسش غفلت شده است.
«چرا حالا؟» پرسشی است که ارزش مطرح شدن در خصوص تهاجم روسیه به اوکراین را دارد. «گسترش ناتو»، که بیشتر توضیح مورد علاقه پژوهشگران واقعگرا در حوزه روابط بینالملل است تا متخصصان واقعی مسائل روسیه، پاسخ روشنی به این سوال نمیدهد. نویسنده این متن در سال 2008 در سخنرانی جورج بوش در بخارست که در آن به حمایت آمریکا از برنامه اقدام عضویت اوکراین در ناتو اشاره شد، حضور داشت. اوکراین، امروز به اندازه آن زمان به عضویت در ناتو نزدیک نیست.
توضیحاتی که به قدرت ملیگرایی روسیه و خصومتش با اوکراین اشاره دارند، بیشتر قانع کننده به نظر میرسد، اما به توضیح این پرسش که «چرا حالا؟» کمک چندانی نمیکنند.
در عین حال توضیحاتی که به شکست بازدارندگی اشاره دارند، تا حدی سودمندتر است، اما باید میان انواع راهبرد بازدارندگی تمایز قائل شد. نمایش اتحاد غرب در پی تهاجم روسیه میتواند به سادگی توجهات را از شکست بازدارندگی منحرف کند. هشدارهای دولت بایدن درباره تقویت حضور نظامی روسیه در مرزهای اوکراین نتوانست مانع اقدام روسیه شود.
شاید یک پیمان امنیتی دوجانبه با پشتیبانی استقرار نیروهای آمریکایی میتوانست شتاب تهاجم روسیه را کم کند؛ اگرچه اظهارات صریح واشنگتن درباره این که سربازان آمریکایی برای دفاع از اوکراین اعزام نخواهند شد، برای اوکراین آزاردهنده و برای مسکو آرامش بخش بود.
اما نکته دقیقتر این است که حمله به اوکراین انعکاس مشکلی دیگر بود: شکست بازدارندگی عمومی؛ به معنای ایجاد این هراس که شاید یک ابرقدرت به سخنانش درباره حمایت از دموکراسی و آزادی عمل کند. اگر کسی بخواهد به این پرسش پاسخ دهد که چرا بازدارندگی عمومی در سال 2022 با شکست روبرو شد، کافی است به افغانستان در سال 2021 نگاه کند.
افغانستان بر خلاف اوکراین، به طور رسمی یک متحد مهم غیر عضو در ناتو برای آمریکا بود. بعد از 11 سپتامبر 2001 دولتهای پی در پی در آمریکا برای «دولت سازی» در افغانستان سرمایهگذاری کردند. دولت ترامپ در سال 2020 تصمیم به خروج از افغانستان گرفت و یک توافق خروج را با طالبان منعقد کرد. وقتی جو بایدن تصمیم گرفت به توافق خروج دولت قبل از خود در اینباره پایبند بماند، در واقع حکم نابودی قابلیتهای عملیاتی دفاع ملی و نیروهای امنیتی افغانستان را امضا و صحنه را برای فروپاشی دولت افغانستان و روی کار آمدن طالبان آماده کرد. در پی آن خروجی آشفته انجام گرفت که افغانها را در مواجهه با طالبان تنها رها کرد.
در حالی که انزواطلبان آمریکایی حامی رویکرد بایدن بودند، خطرات اتخاذ این رویکرد در فراتر از افغانستان آشکار شد. فضای بینالمللی در سال 2022 متفاوت از فضایی است که آمریکا در عقب نشینی از سایگون در سال 1975 با آن روبرو شد. در آن زمان چین قدرتی دروننگر بود و روابط با شوروی در مرحله تنشزدایی قرار داشت. در سال 2021 تمایلات تجدیدنظرطلبانه چین و روسیه به طور کامل به نمایش گذاشته شد و اوکراینیها فورا متوجه شدند که خروج آشفته آمریکا از افغانستان میتواند پیامدهای مهمی برای امنیت آنها داشته باشد.
سیاستمداران آمریکایی متوجه این خطر نبودند که خروج آمریکا از افغانستان میتواند برای دردسرسازان در جاهای دیگر الهام بخش باشد. آندری کوزیرف، وزیر امورخارجه سابق روسیه در پستی در شبکههای اجتماعی در مارس 2022 شرایط ژئوپلیتیک غرب را بخشی از محاسبات پوتین برای حمله به اوکراین در حالی دانست که پوتین، از مدتها قبل بایدن را «ناتوان ذهنی» و اتحادیه اروپا را ضعیف میدانست و خروج آمریکا از افغانستان این برداشت را قویتر کرد.
حمله پوتین به اوکراین غیراخلاقی و غیرقانونی بود و خطر ایجاد باتلاقی واقعی برای نیروهای روسی را به همراه داشت، اما در این شرایط این برداشت که آمریکا پاسخی بیتفاوت خواهد داد، غیرمنطقی به نظر نمیرسید.
با تماشای رها کردن یک متحد غیر عضو در ناتو توسط آمریکا، یعنی افغانستان، میتوان به پرسش «چرا حالا؟» درباره حمله روسیه به اوکراین پاسخ داد. اگر همان طور که به نظر میرسد این دو رویداد به هم مرتبط باشد، هرگونه محاسباتی که هزینه قربانی کردن افغانستان را ناچیز میدانست، بسیار مشکوک به نظر میرسد.
متاسفانه اینها موضوعاتی جدیدی نیست. در اوت 1939 وقتی هیتلر آماده حمله به لهستان شد، در پاسخ به نگرانی ژنرالهای آلمانی، به قربانی کردن چکسلواکی توسط بریتانیا و فرانسه در کنفرانس مونیخ سال قبل اشاره کرد. ظاهرا بایدن وقتی به افغانستان پشت کرد، فراموش کرد که روسها در حال تماشا هستند.
0 Comments