شورای راهبردی آنلاین – رصد: با مهندسی شدن یک بحران در مرز بلاروس آسیبپذیریها در اتحادیه اروپا تشدید شده است؛ اما امنیتی کردن مسئله مهاجرت، راه حل نیست.
آنیاس مارین و سامانتا دو بندرن در تحلیلی که اندیشکده انگلیسی چتم هاوس منتشر کرد، نوشتند: هنگامی که هزاران مهاجر در جنگلهای مرزی بلاروس با لهستان با خطر مرگ بر اثر یخزدگی مواجه شدند، الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، اتحادیه اروپا را مجبور به انتخاب سختی کرد – یا تسلیم این روند شود و از مهاجران استقبال کند یا با لهستان علیرغم بدرفتاری و پس زدن غیرقانونی پناهجویان همبستگی کند و مرزها را بسته نگه دارد.
لوکاشنکو به خوبی از سه طرف، فشار جدی به اتحادیه اروپا وارد آورد؛ اول اینکه اتحادیه اروپا در این ماجرا به عنوان یک قدرت هنجارمند کرامت انسانی مهاجران را نادیده میگرفت، دوم اینکه به عنوان یک بازیگر ژئوپلیتیکی در پی برونسپاری مشکل مهاجرت با امضای موافقتنامههای پذیرش مجدد با کشورهای ترانزیت مهاجران برآمده است؛ و سوم اینکه به عنوان یک جامعه ارزشی، بر سر حاکمیت قانون با لهستان دچار اختلاف خواهد شد.
رویکرد او نوعی «خودکامگی در دیپلماسی» است و دموکراسیهایی که در برخوردهای گذشته خود با این قبیل دولتها و «ادامه جنگ با ابزارهای مختلف» مواجه شدهاند، میدانند که لوکاشنکو با این کار نگاهی به سیاست داخلی خود داشته است. اگر این بازی را به شطرنج تشبیه کنیم، باید گفت اتحادیه اروپا کیش شده است.
این اتحادیه البته تا الان کیش و مات نشده است، زیرا پس از هفتهها تلاشهای دیپلماتیک شدید، راهی برای مصالحه پیدا شد. لوکاشنکو مجبور به عقبنشینی و مدیریت مهاجران شد؛ به مجرایی برای ارائه کمکهای بشردوستانه هم نیاز نشد، زیرا اتحادیه اروپا بودجه تخصیص داد و اقداماتی را برای حمایت از سازمانهایی که به مهاجران در بلاروس سرپناه میدادند، ترتیب داد؛ در همین حال، خطوط هوایی و دولتها در کشورهای مبدأ هم برای محدود ساختن پرواز به مینسک تحت فشار قرار گرفتند و برای همین بخشی از مهاجران به کشورهایشان بازگردانده شدند.
ایجاد مزاحمت
«عملیات دروازه» که ظاهراً طرح کلی آن چند سال پیش پیریزی شد و روسیه آن را در سال 2016 در مرزهای خود با نروژ و فنلاند به آزمایش گذاشت، مطمئناً ایجاد مزاحمت کرد، اما در نهایت نتیجه معکوس داشت؛ زیرا لوکاشنکو اکنون باید 2000 تا 5000 مهاجر باقیمانده را مدیریت کند؛ این مهاجران کسانی هستند که از بازگشت به هواپیما خودداری کردند و همچنین با افزایش تحریمهای بینالمللی مواجه شدند. با این حال، این واقعیت که آنگلا مرکل مجبور شد شخصاً با او تماس بگیرد، مشخص کرد که لوکاشنکو بیهوده از موضع خود عقبنشینی نکرده است.
اتحادیه اروپا و ناتو، از جمله بریتانیا، سرانجام زمانی به طور جمعی به این بحران واکنش نشان دادند که این بحران از کنترل خارج شد و این سوال را مطرح کرد که آیا این تجربه زنگ خطری برای تقویت انعطافپذیری در برابر جنگهایی از این قبیل و ارتقای ارزیابیهای استراتژیک نیست؟
در ماه ژوئن، وزارت امور خارجه بلاروس خروج خود را از شراکت شرقی و موافقتنامه تسهیل صدور روادید و پذیرش مجدد مهاجران با اتحادیه اروپا اعلام کرد؛ در همین زمان بود که لیتوانی هشدارهای اولیه را در خصوص «حمله ترکیبی» در مرز خود با بلاروس میداد. در ماه اوت، مجله آلمانی اشپیگل جزئیات اتهامی مبنی بر قاچاق را گزارش داد که بر اساس آن شرکت «تسنتر کورورت» که ارتباط نزدیک با دولت رئیس جمهور بلاروس و دفاتری در خاورمیانه دارد، حمل و نقل، اسکان و جابجایی مهاجران را انجام داده است.
قاچاق مهاجران کاملاً قابل پیش بینی بود، زیرا لوکاشنکو بارها اشاره کرده بود که بلاروس میتواند «حفاظت از اتحادیه اروپا در برابر مهاجران مسلح» را که به دنبال ورود غیرقانونی به آن هستند، متوقف کند. او لفاظی خود را فراتر از مفاهیم جنگ هیبریدی افزایش داده و گفته بود که به بمبافکنهای روسی با قابلیت حمل اتمی نیاز دارد تا «به او در جهتیابی حل بحران مهاجران کمک کنند»، حتی اشاره کرد که بلاروس ممکن است هم سلاحهای هستهای روسیه و هم سامانههای موشکی ضد هوایی اس-400 را مستقر کند. این نشان میدهد که لوکاشنکو بهطور فزایندهای احساس میکند در گوشه رینگ گرفتار شده و این وضعیت یعنی احتمال بروز بحرانهای امنیتی غیرقابلپیشبینیتر شده است.
تعمیق روابط روسیه و بلاروس
اگرچه هیچ نشانه آشکاری دال بر دخالت مستقیم روسیه در سازماندهی حمله هیبریدی در مرزهای اتحادیه اروپا وجود ندارد، اما گام جدیدی در نزدیکی نظامی بین دو کشور زمانی رخ داد که پوتین و لوکاشنکو دکترین نظامی جدید اتحاد بینطرفین را میان روسیه و بلاروس تصویب کردند که شامل مفهوم مشترک سیاست مهاجرت هم میشد. لوکاشنکو همچنین کریمه را به عنوان بخشی از خاک روسیه به رسمیت شناخت.
با توجه به اینکه روسیه در موضوع اوکراین هم مشغول جنگ لفظی است، خطر درگیری مسلحانه به صورت تصادفی رو به افزایش گذاشته و وضعیت شبیه بازگشت به منطق کلاسیک در دوران جنگ سرد شده است؛ با این تفاوت که شرق اکنون به طور تهاجمی از جنوب برای رویارویی با غرب استفاده میکند. به دلیل به رسمیت شناختن این تهدید است که بریتانیا در وضع تحریمهای جدید علیه بلاروس، به ایالات متحده، کانادا و اتحادیه اروپا پیوسته است.
هزینه این که غرب متوجه شود معمر قذافی تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است، بمبگذاری هواپیمای لاکربی در سال 1988 بود. در حالی که سازمان بینالمللی هوانوردی غیرنظامی (ایکائو) هنوز نتایج تحقیقات خود را در مورد فرود اجباری پرواز 4978 رایانایر در ماه مه گذشته در مینسک منتشر نکرده است، اکنون زمان اتخاذ راهبردی قوی با هدف جلوگیری از قدرت گرفتن بلاروس در برابر غرب است.
امنیتیسازی بیش از پیش مسئله مهاجرت، یا حمایت از عقبراندنهای غیرقانونی مهاجران و نظامی کردن مرزهای اتحادیه اروپا، تنها به معنای دستیابی به پیروزی لوکاشنکو در تبدیل کردن مهاجران به جنگ افزار در جهت نیل به اهداف خود است.
0 Comments