أحدث المقالات
ایفای نقش اتحادیه اروپا در تامین امنیت خلیجفارس؟!
کورنلیوس آدبار در یادداشتی که وب سایت اندیشکده آمریکایی کارنگی آن را منتشر کرد؛ نوشت: در این منطقه پرآشوب و شکننده، اگرچه اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت اصلی درنظر گرفته نمیشود، اما باید از فرصتهای موجود برای ایجاد سازوکارهای منطقهای امنیت جمعی (در راستای منافع خود و کشورهای منطقه) استفاده کند.
پیششرطهای امنیت جمعی
امنیت جمعی مستلزم درک درست طرفین از روابط متقابل امنیتی است. در همین حال، امنیت جمعی متفاوت از دفاع جمعی است که هدف آن متوجه یک کشور خاص است. همچنانکه هدف ائتلاف راهبردی خاورمیانه که دولت قبلی آمریکا آن را دنبال میکرد مقابله آشکارا با ایران بود که البته به نتیجه مدنظر آنها هم نرسید. این ائتلاف از یک سو به خاطر فقدان اراده آمریکا در ایجاد تعهد به سبک ناتو برای امنیت کشورهای عربی و از سوی دیگر به دلیل اختلافات داخلی خود این کشورها درباره تهدید امنیتی واقعی با شکست مواجه شد. در حالی که برخی هلال شیعی را بزرگترین تهدید تلقی میکردند، گروهی دیگر نگران رویکرد برخی پادشاهان سلطهگر سنی بودند.
این شکاف بین کشورهای عربی و ایران که به روشنی در بحران قطر نمود پیدا کرد، تاکیدی بر این پیششرط است که خودآگاهی کشورها درباره عضویت در یک گروه منطقهای بسیار حائز اهمیت است. از همین رو مجموعه کشورهای منطقه برای رسیدن به یک امنیت جمعی واقعی باید در یک گروه امنیتی گرد هم آمده و دغدغههای یکدیگر را درک کنند.
در حال حاضر، هیچ طرح مشخصی برای تحقق یک سیستم امنیت جمعی در خاورمیانه وجود ندارد. ایجاد چنین سیستمی باید با ویژگیهای امنیتی این منطقه همخوانی داشته باشد، از همین رو اجرای نمونههای مشابه آن از جمله در اتحادیه اروپا کارآیی چندانی برای این منطقه نخواهد داشت. چنین سازوکاری باید مبتنی بر تنش زدایی و اعتماد و در نهایت نهادینه سازی متکی باشد.
امنیت دریایی و هسته ای
تمرکز اتحادیه اروپا بر دو حوزه خاص میتواند پیش زمینه حرکت گام به گام برای ایجاد یک امنیتی جمعی در منطقه باشد:
نخست آنکه؛ منافع تجاری، امنیتی و سیاسی که برای سالها به عنوان عنصری مهم در خلیج فارس شناخته شده است. برای تحقق این هدف باید بسیاری از چالشهای پیش رو از تعیین مرزهای دریایی تا نگرانیهای زیست محیطی و تاثیرات تغییرات آب و هوایی حل و فصل شود. بنابراین کشورهای منطقه پیش از پرداختن به مسائل امنیتی و نظامی مشترک باید به مذاکره در خصوص این چالشها بپردازند. با توجه به اهمیت این موضوعات، اتحادیه اروپا میتواند از تجربیات خود برای آغاز گفتگوها میان کشورهای منطقه به منظور رسیدن به یک سازوکار مشخص برای پایان بخشی به اختلافات بهرهبرداری کند.
دوم آنکه، به دلیل اختلافات فراآتلانتیکی در قبال ایران، اعضای اتحادیه اروپا از پیوستن به نیروی امنیت دریایی بینالمللی به رهبری آمریکا امتناع کردند و در عوض ماموریت نظارت دریایی اروپایی در تنگه هرمز را آغاز کردندکه هدف آن تضمین امنیت ناوبری آزاد در خلیج فارس است. اگرچه این ماموریت بهطور مستقل توسط هشت کشور اروپایی از جمله فرانسه سازماندهی شده است، اما اتحادیه اروپا به عنوان یک کل میتواند از یک راهبرد امنیت دریایی استفاده کند که به سال ۲۰۱۴ بازمی گردد. این سند بهطور ویژه از اتحادیه اروپا خواسته است که امنیت دریایی منطقهای را تقویت کند.
اتحادیه اروپا همچنین میتواند به فعالیتهای طولانی مدت خود پیرامون امنیت هستهای منطقه ادامه دهد. با توجه به فعال بودن برنامههای هستهای ایران و امارات که قرار است به زودی در عربستان نیز آغاز شود مسئله هستهای که در گذشته فقط به موضوع ایران اختصاص داشت به یک مسئلهای منطقهای تبدیل خواهد شد. امارات اگرچه محدودیتهای بینالمللی برای غنی سازی را پذیرفته، اما ریاض اعلام کرده که با این محدودیتها موافق نیست. در چنین شرایطی اتحادیه اروپا میتواند به دور از جنبههای سیاسی، به ایجاد سازوکارهای امنیت هستهای منطقهای کمک کند. چرا که به دلیل به هم پیوستگیهای جغرافیایی و خطرات برنامههای هستهای بر همسایگان، مقوله امنیت هستهای باید به صورت جدی در دستور کار کشورهای منطقه قرار گیرد.
آمادگی برای انجام اقدامات واقعی
دگرگونیها در خاورمیانه به روشنی قابل رویت است. از همین رو اتحادیه اروپا و آمریکا باید برای ایجاد یک سازوکار امنیت منطقهای آماده باشند. توافق آبراهام به همان اندازه که پاسخ به ایران بود در پاسخ به عقبنشینی ایالات متحده از خاورمیانه نیز بود. به رغم آنکه ایران و عربستان رقبای منطقهای هستند، اما در دهه ۱۹۹۰ شاهد همکاری دو کشور و مراودات دیپلماتیک آنها بودیم. اسرائیل پس از نتانیاهو دوره تازهای را آغاز میکند، گفتگوها در وین ادامه دارد و میتوان به کاهش دشمنیهای ایران و عربستان امیدوار بود.
طرح صلح هرمز که از سوی دولت روحانی ارائه شد تلاشی برای گفتگوهای گسترده منطقهای پیرامون موضوعاتی همچون امنیت انرژی، آزادی ناوبری و انتقال آزادانه نفت با رعایت عدم مداخله در امور کشورها بود که با استقبال کویت، عمان و قطر روبرو شد، اما بحرین، عربستان و امارات درباره آن تردید داشتند.
یک نقطه شروع برای مذاکرات میتواند ایجاد منشور خلیج فارس در مورد امنیت دریایی باشد که در آن کشورهای ساحلی اصول اساسی کنوانسیون سازمان ملل پیرامون قانون دریا را دوباره تایید کنند.
اروپاییها نیز باید تلاش کنند تا ائتلاف دریایی اروپا موسوم به ماموریت نظارت دریایی اروپایی در تنگه هرمز را به یک عملیات مناسب اتحادیه اروپا تبدیل کنند که به بروکسل سهم بیشتری در امور منطقهای میدهد. این اقدام میتواند چرخشی باشد که با درخواست از واشنگتن برای پایان دادن به عملیات سنتینل(Sentinel)، این ماموریت به جای اینکه یک تلاش ضد ایرانی باشد، به یک طرح بینالمللی تبدیل شود. لازم است که انگلستان، ژاپن، هند و کره به عنوان بزرگترین مصرف کنندگان نفت در عملیات به روز شده اروپا مشارکت کنند.
گفتگوهای وین میتواند زمینه برای تنظیم برخی از مفاد توافق نامه با پرداختن به مسئله ایمنی هستهای و گفتگو با سه کشور درگیر- ایران، امارات و عربستان- را فراهم کند. مشارکت کشورهایی مانند ژاپن و کره در روند گفتگوها نیز میتواند مفید باشد.
0 Comments