جدیدترین مطالب

آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟

آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟

رسول اسماعیل زاده دوزال در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به تحلیل ها و گزارش ها و موضع گیری های اخیر پیش بینی می شود در صورتی که دو کشور با یک توافق منطقی و مبتنی بر اصول بین المللی و لحاظ منافع همه کشورهای درون قفقازی و همسایگان قفقاز مانع ورود و دخالت قدرت های بیگانه شوند، این توافق پایدار بستر مناسبی برای صلح دائمی در قفقاز خواهد بود.

ادامه تظاهرات سراسری حمایت از غزه در جهان

تظاهرکنندگان اردنی که سفارت رژیم صهیونیستی در اردن را برای اعلام حمایت از مردم مظلوم غزه محاصره کرده اند، شعار می‌دهند: نه سفارت می‌خواهیم و نه سفیر… برو بیرون‌ ای خوک.

Loading

أحدث المقالات

کلید استانبول به چه فردی می‌رسد؟

در استانبول شهر در تصرف تبلیغات انتخاباتی است. از همین حالا دولت اعلام کرده نوشیدن نوشیدنی‌های الکلی برای روز یکشنبه ممنوع است و پلیس بر سر این موضوع با کسی شوخی ندارد. حکمی که نشان می‌دهد دولت نگران درگیری‌هایی است که امکان دارد میان هواداران گروه‌های مختلف در بگیرد. به ویژه آنکه در روزهای اخیر ویدیویی از مهاجران کرد و ترک تبار ترکیه در بلژیک منتشر شد که نشان می‌داد طرفداران دو طرف منتظر یک جرقه هستند.

آیا ارمنستان توان خروج از پیمان امنیت جمعی روسیه را دارد؟

در حالی که پاشینیان قلباً دوست دارد ارمنستان را به سمت اروپا هدایت کند، اما به‌نظر واقعیت‌های میدانی را درک می‌کند که هیچ مکانیسم آسانی برای خروج ارمنستان از پیمان امنیت جمعی یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا وجود ندارد.

Loading

پسابرگزیت و تزلزل در سیاست خارجی انگلیس

شورای راهبردی آنلاین – رصد: اگرچه انگلستان در رویکرد سیاست خارجی خود نسبت به مناطق مختلف جهان تغییرات عمده ایجاد کرده، اما هنوز به نتیجه دلخواه دست نیافته است.

وب‌سایت شورای روابط خارجی اروپا در یادداشتی نوشت: فیلیپ استیون در انتهای کتاب جدید و جذاب خود به نام «بریتانیای تنها»، مسیری منحنی را توصیف می‌کند که از گذشته تاکنون توسط دولت‌های مختلف انگلستان طی شده است. خواننده کتاب نیز همین احساس را پیدا می‌کند که انگلستان در حال طی کردن یک مسیر منحنی شکل است که دین آچسون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در سال 1962 آن را این‌گونه توصیف کرده بود: «انگلستان یک امپراتوری را از دست داده است، اما هنوز نتوانسته جایگاه خود را پیدا کند».

اگر بحران سال 1956 سوئز موجب از دست رفتن موقعیت انگلستان به‌عنوان یک قدرت جهانی شد، خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، این کشور را هم ازنظر سیاست خارجی و هم ازنظر جستجوی یک هویت جدید با چالش جدی مواجه کرد. با بررسی سیاست خارجی انگلستان از زمان بحران سوئز تا برگزیت، متوجه می‌شویم که چگونه انگلستان جایگاه بین‌المللی خود را بعد از بحران سوئز که نتیجه یک تلاش شش دهه‌ای بود را از دست داد.

همان‌طور که استیون روایت می‌کند، دستاوردهای سیاست خارجی انگلستان پس از بحران سوئز ناشی از روابط گسترده با واشنگتن و بروکسل بود. روابط با واشنگتن اجازه داد تا انگلستان به یک شریک بی‌چون‌وچرا برای آمریکا تبدیل شود و در عوض، زمینه‌های برخورداری از نوعی خودمختاری استراتژیک که برای آن توانایی بازدارندگی هسته‌ای مستقل فراهم می‌کرد را ایجاد کند. وجود پایگاه‌های نظامی آمریکا در انگلستان، اشتراک اطلاعات بین سرویس‌های مخفی دو کشور، حضور ارتش انگلستان در تمام برنامه‌های مهم استراتژیک، از آلمان غربی در طول جنگ سرد تا جنگ‌های اول و دوم عراق و کسب کرسی حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، به توانایی هسته‌ای انگلستان اضافه شد. این توانایی‌ها به لندن اجازه داد تا روابط ویژه خود را به رخ دیگران بکشد؛ اگرچه دین آچسون به دیپلمات‌های خود دستور داده بود در افکار عمومی این موضوع را تبلیغ نکنند تا خطر فاصله گرفتن دیگر شرکای آمریکا از این کشور را بیشتر نکنند.

تحولات مشابهی نیز در روابط انگلستان با اروپا شکل گرفت. به‌نحوی‌که عمل‌گرایی و مهارت دیپلماسی انگلستان توانست برای این کشور برتری محسوسی ایجاد کند. روابط انگلستان با اروپا بعضی‌اوقات با حسن نیت همراه بود و برخی اوقات نیز مانند یک اسب سرکش برای کاهش سرعت ادغام اروپا مخصوصاً در سیاست دفاعی عمل می‌کرد. بااین‌حال، مارگارت تاچر، جان میجور و تونی بلر همگی به این درک رسیده بودند که نفوذ انگلیس در جهان ارتباط مستقیمی با عضویت این کشور در اتحادیه اروپا دارد.

درهرصورت، انگلستان به یک بازیگر اصلی و متحدی ارزشمند برای واشنگتن تبدیل شده بود.

امروز نیز انگلستان خود را به‌عنوان قهرمان تجارت آزاد معرفی می‌کند که قادر به پیوند بازارهای جهانی است اما توافقنامه‌های تجارت آزاد دیگر ابزار قدرتمندی برای اعمال رهبری جهانی نیستند. انگلستان اخیراً یک استراتژی جدید سیاست خارجی و امنیتی ارائه داده است که در آن یک برنامه بلند پروازانه تسلیحاتی نظامی تدوین کرده که عناصر اصلی آن بازگرداندن رزم‌ناوهای دریایی حامل ناوهای هواپیمابر و نوسازی زرادخانه هسته‌ای و زیردریایی‌های این کشور است. بریتانیا برخلاف همه شواهد، معتقد است که می‌تواند در تقابل با چین و روسیه به‌عنوان یک عامل بازدارنده واقعی باشد، اما در داخل کشور عواقب برگزیت می‌تواند ایرلند شمالی را بی‌ثبات کرده و منجر به دومین همه‌پرسی اسکاتلند شود که خبر از پایان اتحاد بریتانیا می‌دهد.

ازنظر استیون اگرچه نیروی دریایی سلطنتی یا مرکز مالی شهر لندن می‌توانند مهم باشند اما سیستم سیاسی انگلستان با برگزیت تا حد زیادی متزلزل شده است.

در آغاز قرن بیستم، از هر چهار نفر از ساکنان این سیاره، یک نفر تحت امپراتوری انگلستان زندگی می‌کرد، اما اکنون، انگلستان حتی ممکن است نتواند مردم خود را اداره کند؛ اما بااین‌وجود، عمل‌گرایی سیاست خارجی انگلیس نشان داده است که این کشور بازهم می‌تواند همه‌چیز را از نقطه شروع آغاز کند.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *