شورای راهبردی آنلاین – رصد: پس از پایان جنگ سرد، جهان به ایده اقتصاد واحد جهانی عادت کرد که در آن، موانع سیاسی تنها علیه کشورهایی به کار گرفته میشود که سیاست انزواگرایی آگاهانه ای اتخاذ میکنند.
وب سایت بنیاد تحقیقاتی آبزرور هند در یادداشتی نوشت: این جهانی شدن یکپارچه، فکر جدیدی نبود. ایده آل گرایی مشابهی نیز در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم (در کنفرانس یالتا، با تاسیس سازمان ملل و حتی در کنفرانس برتون وودز) ترسیم شده بود که تا اوایل سال 1947 نیز تداوم داشت. رهبران آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که ریکاوری پساجنگ جهانی دوم اروپا دیگر نمیتواند به جریان آزاد تجارت به حوزه تحت نفوذ شوروی متکی باشد. نتیجه این امر جدایی اقتصاد اروپا و جهان و ایجاد «طرح مارشال»، «موافقتنامه کلی تعرفه و تجارت» و «جامعه فولاد و زغال سنگ اروپا» بود.
اروپا بار دیگر به میدان آزمون اصلی برای انسجام آتی اقتصاد بینالمللی تبدیل شده است. اتحادیه اروپا به همراه چین و آمریکا همچنان یکی از سه کانون بزرگ فعالیتهای اقتصادی است. تصمیمات اتخاذ شده در اتحادیه اروپا (و بهویژه آلمان) تاثیر متناوب عظیمی بر غالب دنیا برجای میگذارد.
تصور غالب در میان نخبگان آمریکای شمالی و اروپا این بود که اقتصاد آتلانتیک شمالی علیرغم تفاوتهای آن، همچنان یکپارچه و منسجم خواهد بود. این اقتصاد بازتابی از تاریخ و ارزشهای مشترک بوده و شبکههای متراکمی از نهادها و مبادلات از ویژگیهای آن بشمار میرفت. تلاشهای اخیر برای پیشبرد استقلال راهبردی اروپا، به رهبری امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، (درست همانند فعالیت طرفداران «دوگل» در فرانسه) احتمالا آمریکاییها را آزرده خاطر خواهد کرد.
با این حال، نگرانی فزاینده واشنگتن این است که شکاف فراآتلانتیک در مسائل اقتصادی به فراتر از پیگیری استقلال راهبردی کشیده شود. این نگرانی آمریکا ظاهرا با نهایی شدن «توافق جامع سرمایه گذاری» بین اتحادیه اروپا و چین در ماه دسامبر به واقعیت تبدیل شده است. طرفداران این توافق معتقدند که این موافقتنامه خیلی پیشتر مورد مذاکره قرار گرفته است؛ و اینکه این توافق به معنای سرسپردگی و چشم پوشی از مسائلی نظیر غربالگری سرمایه گذاری مستقیم خارجی، کنترل صادرات، و کژآگاه سازی نیست؛ همچنین، این توافق بهبود دسترسی به بازار، فعالیت برابر، و اهداف تاب آوری در چین را تضمین میکند.
با این وجود، صدای انتقاد در داخل اروپا (بهویژه در میان جامعه راهبردی) شدید بوده است. این انتقادات به پیامدهای اقتصادی این توافق مربوط نبوده بلکه جزئیات نامطلوب آن و تعهدات چین را زیر سوال برده است. اما این توافق برای پکن یک پیروزی سیاسی روشن است که علت ظاهرا مداخله شی جین پینگ برای تضمین نتیجه مطلوب را توجیه میکند. از سوی دیگر، انتقادها بیش از آنکه متوجه بروکسل باشد، برلین را هدف گرفته که متهم است به خاطر منافع ناچیز شرکتهای تولیدی و مخابراتی آلمان، این توافق را به نتیجه رساند.
کمتر از دو هفته قبل از انعقاد توافق جامع سرمایه گذاری، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، ابراز نگرانی کرده و پیشنهاد کرده بود که اروپا انعقاد این توافق را به تاخیر بیندازد. وی طی توئیتی نوشت: «دولت بایدن-هریس از مشورت قبلی با شرکای اروپایی خود در مورد نگرانی مشترک در قبال فعالیتهای اقتصادی چین استقبال میکند». اگرچه رهبران اروپا قبلا مشکلات خود با آمریکا را به پیامدهای نگرش تحقیرآمیز دونالد ترامپ نسبت میدادند اما عدم همکاری با دولت جدید آمریکا بیانگر ناخرسندی عمیق آنهاست.
برخی جریانهای متقابل هم حاکی از آن است که شکاف فعلی اروپا با واشنگتن غیر قابل ترمیم نیست و روابط با پکن نیز عاری از چالش نخواهد بود. پیامدهای غیرمنتظره برگزیت، اولین چالش است. یاس دولت بایدن از بروکسل باعث همکاری غیرمنتظره با دولت بوریس جانسون در لندن شده که بهطور جداگانه با پکن همکاری هایی داشته است. چالش دوم گذار قریب الوقوع رهبری در برلین با توجه به نقش مهم آلمان در توافق جامع سرمایه گذاری است. دیگر آنکه، فعالیت چین در اروپا نیز خالی از کشمکش نیست. دیگر مسائل نظیر بازداشت دو کانادایی در چین و تحولات هنک کنگ و سین کیانگ باعث تقویت موضع متحد دولت هایی اروپایی با شریک آمریکایی شده است.
در بحبوحه این جریانات پرآشوب، بخش خصوصی اروپا با یک دوراهی مواجه شده است. امکان هماهنگی با چین و آمریکا در زنجیره عرضه، نوآوری، اطلاعات، بخشهای حساس و بخش مالی به چشم نمیخورد و این امر باعث افزایش هزینه و کاهش بازدهی، دانش و صرفه اقتصادی خواهد شد.
از سوی دیگر، اتفاق نظر سیاسی در هر دو کشور هند و آمریکا برای عدم وابستگی اقتصادی به چین افزایش یافته است. این امر در هند باعث کاهش واردات از چین، بررسی هرچه بیشتر سرمایه گذاریها و محدودیتها در خرید اپهای دیجیتال و عمومی شده است.
برخلاف دوره پساجنگ جهانی دوم، تکامل از اقتصاد تک قطبی به سیستم دو قطبی پر هزینه خواهد بود. اختلافات بین کشورها، حتی متحدان نزدیک، واقعی بوده اما غیرقابل رفع نیست. تعامل هرچه بیشتر بین تشکیلات امنیت ملی و بخش خصوصی نیاز امروز است.
0 Comments