شورای راهبردی آنلاین – رصد: آمریکا دچار دو نوع بحران است. درحالیکه سرخط اخبار ماههای اخیر عمدتاً بر بحران دموکراسی آمریکا متمرکز بوده است، اما بحران قدرت جهانی آمریکا در بلندمدت تعیینکنندهتر از بحران دموکراسی این کشور خواهد بود.
مارک لئونارد در یادداشتی که وبسایت شورای روابط خارجی اروپا آن را منتشر کرد؛ نوشت: بحران دموکراسی آمریکا در قامت دونالد ترامپ تجسمیافته است؛ «فرمانده تفرقه» که هنوز هم رهبر حزب جمهوریخواه محسوب میشود. جانشین وی، جو بایدن، به یک طرح سیاسی برای اتحاد مجدد کشور پرداخته و تابهحال بسیاری از نهادهای موردانتقاد ترامپ را احیا کرده است. بااینحال، در فضای سیاسی توأم با تغییرات مردم شناختی، چنددستگی رسانهای و تحریف انتخاباتی، ترمیم شکاف نابرابری و دوقطبی فزاینده آمریکا ساده نخواهد بود.
اگرچه ترمیم نهادهای دموکراتیک آمریکا دشوار است، اما احیای وجهه جهانی امریکا سختتر است. پس از جنگ سرد، آمریکا یک قدرت بلامنازع محسوب میشد. ازآنجاییکه دوست و دشمن در مورد منافع آمریکا اغراق میکردند، آمریکا در بیشتر مناطق جهان از نفوذ خارجی برخوردار بود.
اما در پی جنگ عراق، بحران مالی 2008 و ریاست جمهوری ترامپ، جهان دیگر قدرت آمریکا را در صدر قرار نمیدهد. درهرحال، قدرت آمریکا تنزل پیدا کرده است، چراکه آمریکا در بحرانهای خاورمیانه، شرق اروپا، آفریقا و سایر مناطق، بهجای حفظ منافع خود، عقبنشینی کرده و دیگر قدرتها خلأ به وجود آمده را پر کردهاند.
در آمریکای لاتین، آمریکا هنوز علیه دولت ونزوئلا انتقاد میکند، اما تأثیر چندانی نداشته است. در عمده کشورهای آفریقا، چین به بازیگری مهم تبدیلشده است. در سوریه، لیبی و منطقه مورد مناقشه ناگورنو قرهباغ در جنوب قفقاز، روسیه و ترکیه مسیر آینده را در اختیار گرفتهاند؛ اما تحولات در قدیمیترین و ثابتقدمترین متحد آمریکا یعنی اروپا، مهمترین شوک محسوب میشود.
باوجود همهگیری کووید-19 و مرگ میلیونها نفر در جهان، واقعیت تفاهم اتحادیه اروپا و چین در مورد «توافق جامع سرمایهگذاری» در اواخر 2020 چندان موردتوجه قرار نگرفت. پس از چند سال مذاکره، اروپا درخواستهای آشکار مشاور امنیت ملی آمریکا، جیک سالیوان، برای مشورت قبلی با دولت جدید آمریکا را نادیده گرفت و این توافق درست چند هفته قبل از آغاز دولت بایدن، به سرانجام رسید.
با پیشبرد این توافق، اتحادیه اروپا مهمترین اولویت سیاست خارجی دولت بایدن برای تعامل مجدد با متحدان برای مدیریت مشترک چالش چین را آشکارا کماهمیت قلمداد کرده است؛ بنابراین، اتحادیه اروپا امید دولت جدید آمریکا (و همچنین امید ژاپن، هند و استرالیا) را بر باد داده و چین را در پیگیری راهبرد «تفرقه بینداز و حکومت کن» در برابر جهان دموکراتیک گستاختر ساخته است. بیتوجهی آشکار اروپا به منافع آمریکا ستون فقرات سیاستمداران آمریکا را به لرزه انداخته است.
چندان تعجبی ندارد که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، باعث انعقاد این توافق شده است. مرکل یک آتلانتیکگرای متعهدی است که با آمریکا، حتی در حمله این کشور به عراق در سال 2003، مخالفت نمیکرد. بسیاری از کشورهای اروپایی از دولت جرج دبلیو بوش ناخشنود بوده و از قدرت بیشازحد آمریکا نگران بودند. اکنون این مشکل برعکس شده است: کشورهای اروپایی از دولت بایدن و دستور کار آن در قبال چین خشنود هستند اما بیم آن دارند که آمریکا برای پیشبرد این دستور کار از قدرت کافی برخوردار نباشد.
در این خصوص، رهبران اروپا طبق تفکر شهروندان خود عمل میکنند. نظرسنجی اخیر شورای اروپا از کشورهای اروپایی در مورد روابط خارجی حاکی از آن است که اکثر اروپاییها از انتخاب بایدن خشنود هستند اما در ظرفیت آمریکا برای بازگشت بهعنوان یک رهبر جهانی تردید دارند. همینطور، اکثر اروپاییها از فروپاشی سیستم سیاسی آمریکا نگران هستند و اینکه پس از انتخاب ترامپ در سال 2016، دیگر نمیتوان به آمریکاییها اعتماد کرد. علاوه بر این، از میان 11 کشور نظرسنجی شده، شش نفر از هر ده نفر پاسخدهنده فکر میکنند که چین طی ده سال آتی قدرتمندتر از آمریکا خواهد شد. همچنین، حداقل 60 درصد از پاسخدهندگان در هر یک از کشورهای نظرسنجی شده اظهار کردهاند که آنها دیگر نمیتوانند در دفاع از خود به آمریکا تکیه کنند.
پیامدهای این امر برای سیاستگذاری اروپا اساسی است. بسیاری از اروپاییها فکر میکنند که آنها باید بهجای اتکا به آمریکا، به سرمایهگذاری در دفاع خود بپردازند. همچنین، بسیاری از آنها اکنون بهجای واشنگتن، برلین را پایتختی قابلاعتماد برای رهبری قلمداد میکنند. از همه مهمتر، بیشتر اروپا تمایلی به اهداف تیم بایدن در ارائه یک رویکرد مشترک فراآتلانتیک در قبال چین ندارند. اکثریت مردم هر یک از کشورهای اروپایی خواهان بیطرفی در هر نوع رویارویی بین آمریکا و چین هستند. دکترین راهبردی همه کشورهای اروپایی دنبال چیزی است که کمپل و سالیوان در سال 2019 در مقالهای در مجله «روابط خارجی» بهعنوان چشمانداز «رقابت بدون مصیبت» توضیح دادهاند –یعنی همزیستی مسالمتآمیز بدون مصالحه در ارزشهای اصلی.
بااینوجود، بازسازی ایمان به عظمت آمریکا و پایداری قدرت آن چالش مهمتری است. با رشد اقتصاد چین و افزایش اهمیت روابط آن با باقی جهان، چشم آمریکا بهطور فزایندهای به متحدان بینالمللی دوخته خواهد شد. حفظ توازن قدرت به نفع جوامع باز در هر نقطه از جهان حداقل بهاندازه حفظ جامعه باز در خود آمریکا حائز اهمیت خواهد بود.
0 Comments