جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
دهمین کنفرانس بازنگری ان پی تی، فرصتی برای منع تسلیحات تشعشعزا
سارا بیدگود، سام مایر و دکتر ویلیام پاتر در مقاله مشترکی که اندیشکده شبکه رهبری اروپایی منتشر کرد، نوشتند: این مفهوم، قدیمی است و برای نخستین بار تقریباً به صورت همزمان هم در ماه می۱۹۴۱ در داستان علمی – تخیلی « راهحل نامطلوب» نوشته رابرت هاینلین و هم در گزارش کمیته اورانیوم به رئیس آکادمی ملی علوم آمریکا مطرح شد.
هم در آن داستان و هم در آن گزارش دولتی، استفاده از غبار رادیو اکتیو توسط هواپیماها برای انتشار بر فراز سرزمین دشمن پیش بینی شده بود. در آن داستان، تولید سلاح تشعشعزا به عنوان ابزاری احتمالی در نظر گرفته شده بود که تهدید به استفاده از آن میتواند به جنگ خاتمه دهد. در آن گزارش دولتی، این سلاح به عنوان نخستین گزینه از سه جنبه محتمل نظامی شکافت هستهای در نظر گرفته شده بود؛ در همین حال دو کاربرد دیگر آن، استفاده به عنوان منبع نیرو برای موتور زیردریاییها و دیگری، تولید «بمبهای با قابلیت انفجار بالا» معرفی شده بود.
امروز منشاء مفهوم سلاح تشعشعزا عمدتاً فراموش شده است. در واقع از زمان ۱۱ سپتامبر سلاح تشعشعزا اساسا توسط بازیگران غیردولتی مورد استفاده قرار گرفته است که ممکن نیست ابزار یا انگیزه دستیابی و استفاده از سلاحهای کشندهتر هستهای را در اختیار داشته باشند. توجه بیش از اندازه بر خطرات واقعی ناشی از تروریسم هستهای نباید این خطر را را از یاد ببرد که دولتها هم ممکن است در پی دستیابی به سلاح تشعشعزا باشند.
همانطور که نویسندگان در مقاله اخیر در مجله امنیت بینالملل به صورت مستند ذکر کردهاند، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی هردو به صورت گسترده و به موازات برنامههای تسلیحات هستهای و شیمیایی خود در دوران پس از جنگ جهانی دوم، تسلیحات تشعشعزا را تولید و آزمایش کردهاند. اگرچه هر دو کشور در دهه 1950 تصمیم به خاتمه کار برای تولید تسلیحات تشعشعزا گرفتند، این امر ناشی از تلفیقی از ملاحظات فنی، اقتصادی و اداری و سیاسی بود که عمده مبنای آن، ارزیابیهای اطلاعاتی درباره ظرفیتهای تسلیحات تشعشعزا دشمن بود.
اکنون میدانیم که ابرقدرتهای هستهای در تلاش برای دستیابی به سلاح تشعشعزا، تنها نبودند. برای نمونه، انگلیس نیز بلافاصله در دوره پس از جنگ جهانی دوم، گزینههای متعددی را برای تولید این سلاح، مورد کنکاش قرار داد و ظاهراً برنامهای را برای تولید در سال ۱۹۴۸ به راه انداخت که دستکم تا اوایل دهه ۱۹۵۰ ادامه داشت. گرچه بیشتر برنامه انگلیس به صورت محرمانه پیش رفته است، اما یکی از شخصیتهای آشنا با این برنامه کلاس فوکس بود که پیش از بازداشت به عنوان جاسوس شوروی در فوریه ۱۹۵۰، به عنوان دانشمند ارشد در تاسیسات تحقیقاتی انرژی اتمی انگلیس کار میکرد.
دولت دیگری که در کنار برنامههای تسلیحات هستهای و شیمیایی، سرمایهگذاری چشمگیری در تسلیحات تشعشعزا انجام داد، عراق بود که آزمایشهای متعدد تسلیحات تشعشعزا را دور از چشم جامعه اطلاعاتی آمریکا و پیش از جنگ خلیج فارس انجام داد. همچنین شواهدی دال بر آن وجود دارد که مصر نیز در اوایل دهه 1960 میلادی با همراهی دانشمندان و تکنسینهای آلمانی در پی تولید سلاح تشعشعزا و سامانههای پرتابی موشکی آن بوده و کره شمالی هم ممکن است پیش از دستیابی به قابلیت تولید سلاح هستهای چنین برنامهای را پیگیری کرده باشد.
اگر این را خبر خوبی بدانیم که هیچیک از برنامههای واقعی یا هدفمند برای تولید سلاح تشعشعزا منجر به استقرار تسلیحات عملیاتی نشده است، خبر کمتر دلگرم کننده این است که هیچ کس نمیتواند این امکان را مردود بداند که شماری از کشورها امروز در پی بهرهبرداری از گزینه سلاح تشعشعزا هستند یا ممکن است در آینده نزدیک چنین گزینهای را پیگیری کنند. این احتمال بالقوه ممکن است به دلیل افزایش دسترسی به اطلاعات به ویژه در خصوص محرکها و موانع عمده تولید و استفاده از سلاح تشعشعزا بیشتر هم بشود.
برای نمونه این وضعیت امروز در روسیه دیده میشود که با وجود سابقه ناموفق این کشور در تولید سلاح تشعشعزا، مسکو ظاهراً قصد دارد تسلیحات هستهای پیشرفتهتر جدیدی تولید کند که به گونهای طراحی شدهاند تا آلودگی رادیواکتیوی را به حداکثر برسانند.
برای یک رویکرد بالقوه باید این ملاحظه جدی را مد نظر داشت که آمریکا و شوروی در دهه ۱۹۷۰ تلاش مشترکی برای منع سلاح تشعشعزا داشتند که عمدتاً فراموش شده است. این تلاش شامل ارائه پیشنویس معاهدههای از سوی این دو ابرقدرت درباره این موضوع به کمیته خلع سلاح در ژنو در ژوئیه ۱۹۷۹ بود. این پیشنهاد نتوانست حمایت لازم را برای تصویب در آن زمان، به دلایل مختلف شامل چشمانداز تعریف موضوعات کسب کند. پیگیریها در سطح دولتی به صورت طبقهبندی شده صورت گرفته و و گستره آنها نامعلوم است، تعدادی از هیئتها ظاهراً اهمیت اندکی برای این موضوع قائل بودند. علاوه بر این مسئله، اینکه آیا منع سلاح تشعشعزا باید بر حملات به تاسیسات هستهای نیز اعمال شود یا خیر هم محل مناقشه بود؛ این مسئله آنجا اهمیت ویژه پیدا کرد که اسرائیل به رآکتور هستهای اوسیراک عراق در ژوئن ۱۹۸۱ حمله کرده بود.
با وجود دشواریهایی که در گذشته شاهد بودهایم فرصتی برای احیای ابتکار منع تسلیحات تشعشعزا به وجود آمده است و شاید بتوان آن را در قالب پنج قدرت هستهای پیگیری کرد. مجمع خلع سلاح هستهای با حضور آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلیس از سال ۲۰۰۹ کار خود را آغاز کرده، اما تاکنون به نتایج ملموسی دست نیافته است. تعدادی از اعضای این مجمع پیش از این علاقهمندی خود را به ایده منع سلاح تشعشعزا ابراز داشتهاند تا به این ترتیب تداوم تعهد خود را به خلع سلاح هستهای در زمانی نشان دهند که کنترل این تسلیحات ظاهراً به بنبست رسیده است. چنین ابتکاری به ویژه در آستانه دهمین کنفرانس به تعویقافتاده بازنگری انپیتی که قرار است در اوت ۲۰۲۱ در نیویورک برگزار شود، به موقع به نظر میرسد و موضوعیت دارد. در حالی که اعلام موضع این پنج قدرت هستهای درخصوص سلاح تشعشعزا ارزش حقوقی و الزام آور معاهده را ندارد، اما میتواند هنجاری علیه تولید جنگ افزار تشعشعزا ایجاد کند.
0 Comments