چشمانداز رقابت راهبردی روسیه – آمریکا در دوره بایدن
وبسایت شورای روابط بینالملل روسیه در یادداشتی نوشت: جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا، جزو معدود روسای جمهور چند دهه گذشته آمریکاست که مایه امیدواری اشتباه و واهی در مسکو نشده است. بایدن سیاستمداری باتجربه و حرفهای است که به مدت تقریباً نیمقرن بهطور مستقیم و غیرمستقیم در سیاست آمریکا در قبال اتحاد شوروی و روسیه نفوذ داشته است. ناظران «چشماندازی تازه» و نامعلوم در روابط با روسیه متصور نیستند. بایدن ساختار روابط آمریکا – روسیه یا اساس سیاست خارجی آمریکا در قبال روسیه را تغییر نخواهد داد.
ازنظر آمریکا، روسیه یکی از مهمترین و خطرناکترین رقباست. علیرغم ضعف اقتصادی، روسیه فدرال قدرت نظامی بزرگی محسوب میشود که قادر به تصمیمگیری و دفاع از این تصمیمات است. اگرچه روسیه نسبت به اتحاد شوروی به لحاظ نظامی، ایدئولوژیکی و بهویژه اقتصادی ضعیف است، اما در ائتلاف ضد آمریکا عضو مهمی به شمار میرود. تابهحال واشنگتن چشمانداز ائتلاف بین روسیه و چین را نادیده گرفته است. چین نیز رقیب مهمی، هرچند از نوع متفاوت، برای آمریکاست. چنین به نظر میرسد که ائتلاف مسکو و پکن به نفع آنها نیست و آمریکا از موفقیت خود در جلوگیری از این ائتلاف و ایجاد جدایی تدریجی بین آنها اطمینان خاطر دارد. علاوه بر این، هنوز نمیتوان سیاست چین – روسیه در حوزه سیاسی – نظامی را یک ائتلاف توصیف کرد.
از دیدگاه آمریکا، روسیه از جهات متعدد (در اروپا، آسیا و خاورمیانه و همچنین در حوزههای مهمی چون هستهای، دیجیتال، فضای سایبری و غیره) برای آمریکا یک تهدید یا یک چالش محسوب میشود. جو بایدن و دولت وی در روابط با روسیه در جهت اهداف راهبردی زیر فعالیت خواهد کرد:
- مهار روسیه و تعدیل پتانسیل نظامی آن و دستیابی به برتری کامل در همه نوع تسلیحات و فنآوریهای نظامی. همزمان، فعالیت ایده آل برای آمریکا در این حوزه این است که روسیه را همانند مدل آلمان در سال 1945 خلع سلاح کند. این امر از طریق شکست نظامی روسیه یا شوک اساسی در سیستم سیاسی و بهتبع آن، تغییر داخلی این کشور امکانپذیر است.
- تضعیف نظام سیاسی روسیه. اجرای این کار غالباً با تأمین مالی اپوزیسیون، تعلیم مخاطبان خاص طرفدار غرب، جنگ اطلاعاتی و غیره صورت میگیرد؛ اما این موارد صرفاً بخشی از اقدامات بوده و مهمترین آنها نیستند. همه این اقدامات را باید باکتریهایی قلمداد کرد که از پتانسیل لازم برای آسیب زدن به بدن سالم برخوردار نیستند. اتحاد شوروی به خاطر این عوامل سقوط نکرد، هرچند که این عوامل وجود داشت. بلکه اتحاد شوروی زیر بار مشکلات خود فروپاشید. واشنگتن باید با این فرض پیش برود که همان سناریو برای روسیه معاصر نیز مؤثر خواهد بود.
- محاصره اقتصادی و فنّاورانه روسیه. موفقیت این کار از طریق تحریمها و محدودیتهای تجاری، سرمایهگذاری، مالی و فنّاورانه امکانپذیر است. بااینحال، این امر تنها بخشی از این مشکل محسوب میشود. قبل از کشمکش بزرگ بین آمریکا و غرب در سال 2014، روسیه علیرغم برخورداری از منابع چشمگیر مالی، دسترسی به بازارهای سرمایه و سایر منافع، بر شرایط اقتصادی پیرامون خود تسلط نداشت؛ اما اکنون شرایط پیچیدهتر شده است. شرایط بازار مطلوب نیست و روابط اقتصادی خارجی با مخاطرات سیاسی بیشتری همراه است.
واکنش روسیه در این شرایط
- توسعه و حفظ پتانسیل دفاعی خود و جذب آخرین دستاوردهای جهانی در علم و فنآوری. این امر کاری زمانبر و پرهزینه است. برخورداری از سامانههای تسلیحاتی بیشتر، راهحل اقدامات سیاست خارجی نیست اما این تسلیحات تضمین میکند که مسکو به سرنوشت بلگراد در سال 1999 دچار نخواهد شد.
- ایجاد دولتی مبتنی بر حاکمیت قانون، جامعه باز و مدیریت کارآمد. ایجاد تزلزل در چنین دولتی از خارج دشوار است هرچند که تبلیغات، جنگ اطلاعاتی و عملیات جاسوسی شدید باشد. پاکسازی و تمرکز بیشازحد قدرت توهم امنیت ایجاد میکند، اما درواقع باعث تخریب امنیت میشود.
- حفظ روابط با اقتصادهای جهانی و پی بردن به این امر که جهانیشدن تحت تأثیر رقابتهای سیاسی قدرتهای بزرگ، کوچکتر میشود. این امر مستلزم تنوع سازی در روابط تجاری و خوداتکایی در صنایع راهبردی است. درهرحال، همه این اقدامات صرفاً ماهیت دفاعی دارند.
و در آخر اینکه، روسیه باید در تحولات جدید روابط بینالمللی نقشآفرینی کند که ظهور چین، بیثباتی ائتلاف ضد چین، رقابت پلتفرمهای فنّاورانه و تغییرات در ارزشهای ایدئولوژیکی ازجملهی آنهاست. روسیه در سیاستگذاری فعال، دارای تجربه و توانمندی است. جذابیت و رقابتپذیری مدل روسیه، نظام ارزشی و روش زندگی آن نیز حائز اهمیت است. حل مشکلات مستلزم آن است که روسیه هویت خود را بازیابد. این امر نیازمند وقت، تلاش و شکیبایی است.
0 Comments