جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
چرا باید بازارهای گاز اروپای شرقی ادغام شود؟
اورا سابادوس در تحلیلی که اندیشکده شورای آتلانتیک منتشر کرد، نوشت: درهرصورت با افزایش پایانههای وارداتی بیشتر برای گاز طبیعی مایع، ایجاد کریدورهای جدید انتقال و گسترش ظرفیت اتصال به یکدیگر، صحبت درباره فقدان اتصال بهیکدیگر در این منطقه واقعاً بحثی است که به گذشته مربوط میشود.
در حال حاضر، کشورها از اوکراین در شمال تا بالکان و ترکیه در جنوب همگی با چالشهای متفاوتی روبرو هستند. چالش اول به دستیابی به اهداف به صفر رساندن تولید گازهای گلخانهای مربوط میشود. این بدان معناست که کشورهایی مانند رومانی، بلغارستان، یونان، ترکیه و اوکراین که ۳۰ تا ۴۰ درصد برق آنها همچنان بر پایه زغالسنگ یا زغال قهوهای تولید میشود، باید سراغ سوختهایی بروند که کمتر آلوده باشد.
گاز طبیعی محتملترین جایگزین است. برآوردهای محافظهکارانه توسط موسسه ICIS نشان میدهد که ممکن است در بلغارستان، یونان و رومانی برای جایگزینی تولید زغالسنگ در ۱۰ سال آینده، دستکم به ۶.۵ گیگاوات ظرفیت جدید گازسوز نیاز باشد. این اضافه بر گاز طبیعی بیشتری است که با توجه به گسترش مناطق توزیع به آن نیاز است. بهعبارتدیگر گاز طبیعی برای یک دهه دیگر یا بیشتر، همچنان سوختی مهم در منطقه خواهد بود.
چالش دوم چگونگی دسترسی به واردات متنوع گازی در کشورهای جنوبی مانند یونان و ترکیه و انتقال آنها به شمال برای رسیدن به سراسر منطقه است. پاسخ به این سؤال همچنین به حل چالش سوم که به ظرفیتهای ذخیرهسازی گاز مربوط میشود، کمک خواهد کرد.
رومانی و ترکیه در حال گسترش یا ساخت ظرفیتهای جدید هستند اما بلغارستان، یونان، مولداوی و مقدونیه شمالی ظرفیت کمی دارند یا اصلاً فاقد ذخیرهسازی گاز هستند. اوکراین با ۳۰ میلیارد مترمکعب ظرفیت میتواند این فضای ذخیره را فراهم کند. درواقع اوکراین در سال ۲۰۲۰ کانون ذخیرهسازی گاز اروپا بود و تعداد شرکتهای غیرمستقری که عمدتاً از اروپای مرکزی و اروپای غربی بودند به ۸۱ مورد رسید؛ در حالی تعداد این شرکتها در سال ۲۰۱۸ هشت مورد بود.
این کشورها در قسمت جنوبی و در شمال جبهه شرقی اروپا درحالتوسعه منافعی همسو با یکدیگر هستند. مولداوی و رومانی مانند اوکراین علاقهمند به استفاده از منابع جدید تأمین هستند که به جنوب وارد میشود. بلغارستان، یونان و ترکیه به دنبال انتقال ذخایر به سمت شمال یا برای فروش و یا ذخیره در تأسیسات اوکراین هستند.
این امر به چالش چهارم منتهی میشود که به تضمین یک کریدور ترانزیت دوطرفه مربوط است که نهتنها جریانات منعطف را تسهیل کند بلکه به کشورها اجازه دهد درآمدهای ترانزیتی کسب یا این درآمدها را حفظ کنند.
تأمین درآمد ترانزیتی بهخودیخود یک چالش است زیرا وقتی شرکت گازپروم روسیه در اول ژانویه ۲۰۲۰ صادرات را از خط لوله تاریخی ترانس-بالکان که اوکراین را به بالکان و ترکیه متصل میکرد، به کریدور جدید ترکاستریم منتقل کرد، اغلب کشورهای منطقه شاهد از بین رفتن یک منبع مهم پول بودند. اوکراین، مولداوی و رومانی از بزرگترین بازندگان بودند.
کشورهای منطقه ازجمله اوکراین، مولداوی، رومانی، بلغارستان، یونان و ترکیه بهمنظور پاسخ به چالشهای مهم فراروی آنها به همکاری یکپارچه برای تأمین منافع متقابل نیاز خواهند داشت. موسسه “جامعه انرژی” که برای بسط قوانین اتحادیه اروپا در بازارهای همسایه طراحیشده، اهمیت ادغام این منطقه را متوجه شده است. این موسسه اخیراً پروژهای را باهدف فراهم کردن فرصت اظهارنظر و نفوذ برای شرکتها، اپراتورهای انتقال گاز و تبادلات، در خصوص چگونگی شکل دادن به دیدگاهی مشترک مبتنی بر منافع مشترک راهاندازی کرده است.
نظرات مطرحشده در حین پیشرفت پروژه هر چه که باشد، روشن است که فقط دو راه به هم مرتبط، برای رسیدن به چنین هدفی وجود دارد. راه اول به ادغام بازارها مربوط میشود، با اطمینان از اینکه کشورها بهطور یکسان قوانین معمول پذیرفتهشده را اعمال و رعایت میکنند. مقررات و قواعد قابلاعتماد اتحادیه اروپا برای رقابت و شفافیت، آن محور اصلی خواهد بود که آنها را کنار یکدیگر نگه میدارد.
راه دوم به زیرساختی فیزیکی اشاره دارد که اجازه میدهد گاز طبیعی آزادانه و بهصورت منعطف در سراسر منطقه به جریان درآید. اگرچه منطقه از دو مسیر جدید انتقال، ترک استریم یک و دو ، در کنار کریدور گاز جنوبی نفع میبرد اما هیچکدام نمیتوانند نیازهای ادغام آن را برآورده سازند. این موضوع دو دلیل دارد یکی این واقعیت است که ازنظر جغرافیایی آنها مسیری متفاوت را دنبال میکنند. از طرف دیگر میتواند به این دلیل باشد که گازپروم آنها را کنترل میکند. همانطور که در مورد ترکاستریم اتفاق میافتد. اگرچه خطوط ترکاستریم برای مرتبط کردن روسیه به ترکیه و بالکان از طریق دریای سیاه طراحیشده است اما ترکیه از حقوق عملیاتی در بخشهای دریایی و ساحلی که متعلق به گاز پروم و شرکت تابعه آن است برخوردار نیست. این به معنای آن است که ترکیه بههیچوجه نمیتواند هیچگونه وجوه حملونقل را جمعآوری کند. بنابراین ترک استریم بهزحمت منافع ترکیه را برآورده میسازد. تنها زیرساختی که میتواند ادغام بازار را تسهیل کند و منافع کشورها را برآورده سازد خط لوله ترانس-بالکان است. این خط لوله به اکثر پایانههای گاز مایع طبیعی ترکیه نزدیک است. همچنین از ظرفیت دوطرفه کافی برای سرویسدهی بهکل منطقه با هزینه ترانزیت برخوردار است که میتواند تا اندازه قابلتوجهی کاهش یابد.
این امر میتواند به اوکراین، مولداوی، رومانی و بلغارستان کمک کند تا درآمدهای ترانزیتی که بسیار موردنیاز است را دوباره به دست آورند. درنتیجه خط لوله ترانس- بالکان میتواند به ستون یک منطقه یکپارچه که بهخوبی تأمین میشود، تبدیل شود. تمام آنچه لازم است، این است که کشورها به فراتر از منافع ملی خود بیندیشند، به تغییرات و اهداف مشترک اذعان کنند و در خصوص قواعد مشابه به متحد شوند.
0 Comments