أحدث المقالات
کوزوو؛ موضوع نمایش انتخاباتی ترامپ
ماجدا روج در تحلیلی که وبسایت اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا منتشر کرد، نوشت: بنابراین جای تعجبی ندارد که نتیجه مذاکرات – دو سند که بهطور جداگانه به امضای هر طرف رسید- بازتاب سطحی بودن و فقدان برنامهریزی در خصوص آن بود. بازگویی آنچه کوزوو و صربستان قبلاً دربارهاش موافقت کرده بودند و هدف اصلی توافق در کاخ سفید بود، ضرورتاً به پیشبرد گفتوگوها منجر نمیشود، بلکه کمپین انتخاب مجدد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را به پیش میبرد.
کوزوو و صربستان درگذشته توافقات و بیانیههای متعددی را امضا کردند. اما باوجودی که این توافق توجهات سیاسی را در سطح بالا به خود جلب کرد، ریچارد گرنل، سفیر آمریکا نتوانست طرفها را برای صدور یک بیانیه واحد همراه کند و این امر پرسشهایی را درباره وضعیت حقوقی اسناد امضا شده به وجود آورد و بازتاب شلختگی ناشی از اولویت قائل شدن برای سرعت و اجرای نمایش و نه برای محتوا است.
جای تعجبی ندارد که هر یک از طرفها این نشست را با روایت خودشان برای مصرف داخلی ترک کردند. کاخ سفید مدعی پیروزی در پیشبرد روند صلح در یک مناقشه طولانیمدت شد. الکساندر ووچیچ، رئیسجمهور صربستان این نشست را نشستی دوجانبه با واشنگتن با هدف بهبود روابط دوجانبه تفسیر کرد. درعینحال کوزوو آن را یک پیروزی نامید زیرا توانست به رسمیت شناخته شدن از جانب اسرائیل را به دست آورد.
هیچیک از این پیروزیهای مفروض، گفتوگوهای کوزوو و صربستان را بههیچوجه پیش نبرد.
برخلاف ادعای گرنل در این خصوص که آمریکا چیزی جدید و خلاقانه به دست آورده است، اغلب این تعهدات قبل از این هم در قالب چارچوب مذاکرات اتحادیه اروپا و روند برلین یا ابتکاراتی مستقل ازجمله پروژههای زیرساختی، همکاری منطقهای، ایستگاههای مرزی، به رسمیت شناختن مدارک و اشخاص گمشده و آوارگان داخلی وجود داشت.
برخی از پروژههای زیرساختی مانند بزرگراه معروف به صلح در دست اجرا هستند و اتحادیه اروپا بودجه آن را تأمین میکند. توافق زیرساختی مربوط به راهآهن که گرنل به دست آورد و بلگراد و پریستینا را به هم متصل میکند، از طریق معرفی مسیرهای جایگزین در مسیرهای غیرعملیاتی راهآهن در تونلی صعبالعبور که در سال ۱۹۹۹ بمباران شد، با ابتکاری که سرمایهگذاری آن را اتحادیه اروپا تأمین میکند، رقابت میکند.
مطمئناً تحولات جدیدی نیز وجود دارد ازجمله به رسمیت شناختن کوزوو توسط اسرائیل، اما ارتباطی به گفتوگو با صربستان ندارد بلکه بیشتر به آرزوی ترامپ برای جلب رضایت پایگاه انجیلی خودش ربط دارد.
جنبه منفی بسته معروف به بسته اسرائیل این است که هر دو طرف را با خطر دور شدن بیشتر از اتحادیه اروپا روبهرو میکند زیرا مستلزم آن است که صربستان و کوزوو در بیتالمقدس سفارت باز کنند. اینکه آیا آنها در واقعیت چنین کاری را انجام خواهند داد یا خیر، مسئلهای متفاوت است اما وقتی مسئله به همسویی سیاست خارجی آنها با اتحادیه اروپا مربوط شود، مشکلات بیشتری را برای هر دو طرف ایجاد خواهد کرد.
سخنگوی اتحادیه اروپا در اظهارنظری درباره این بسته گفته است که هرگونه اقدام دیپلماتیک که موضع مشترک اتحادیه اروپا در قبال بیتالمقدس را زیر سؤال ببرد، باعث نگرانی جدی و تأسف است.
به همین ترتیب تعهد به استفاده از دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی آمریکا میتواند روند الحاق را برای صربستان و کوزوو تضعیف کند. البته این سؤال مطرح است که آنها تا چه اندازه به پیوستن به اتحادیه اروپا باور دارند. بااینحال مادامیکه در این بازی حاضر باشند، اینگونه انحرافها از مطالبات اتحادیه اروپا موضوع مهمی خواهد بود.
یک مؤلفه جدید دیگر این است که آمریکا وعده میدهد، در صربستان و کوزوو نقشی بزرگتر را ازجمله از طریق سرمایهگذاری ایفا کند اما اینکه مقامات مربوطه به سرمایهگذاری در این منطقه چقدر علاقه دارند و چطور باید آنها را به سرمایهگذاری در آنجا مجبور کرد، اصلاً مشخص نیست.
اگر از منظری خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم اینکه بهاینترتیب رهبران کوزوو و صربستان بر تعهدات گذشته خود دوباره تأکید کردند، توجه سیاسی در سطحی بالا به آن جلب شد و اسرائیل کوزوو را به رسمیت شناخته است.
اما به چه قیمتی؟ آیا ارزشش را دارد؟ گرنل برای رسیدن به این توافق به سقوط دولت اصلاحطلب آلبین کورتی، نخستوزیر سابق کوزوو کمک کرد، دونالد ترامپ جونیور را به تهدید به خروج سربازان آمریکایی از کوزوو واداشت و یک اختلافات ترانس آتلانتیک را عمیقتر کرد که مطمئناً سیاستمداران منطقهای از آن سوءاستفاده خواهند کرد. اینیک دیپلماسی غیرحرفهای است و خسارتی را به بار آورده که هرگونه دستاورد را کماهمیت میسازد.
چالش واقعی در گفتوگوی کوزوو-صربستان، مانند هر جای دیگری در این منطقه، به اجرای تعهدات مربوط میشود، نه به واداشتن رهبران به امضای آن تعهدات. توافقات منطقهای بیشماری که بسیار بهتر از این توافق آمادهشده بودند، هنوز به اجرا در نیامدهاند.
اگر کاخ سفید علاقهمند است تضمین کند که شروط موردتوافق در این موافقتنامه، تفاوتی را ایجاد خواهد کرد، باید با وزارت امور خارجه و اتحادیه اروپا درباره محتوا، برنامهریزی، تأمین بودجه و مشوقها همکاری نزدیکی داشته باشد.
منظور این نیست که اتحادیه اروپا تمامی پاسخها را در اختیار دارد. اتحادیه اروپا در سالهای اخیر بسیار منفعل و فاقد یک راهبرد در خصوص چگونگی تشویق به پایبندی بوده است. اهداف سیاسی اروپا در این منطقه، اغلب فقط درنتیجه فشار شدید آمریکا برای واداشتن طرفها به پایبندی حاصل شده است؛ اما تصور واشنگتن مبنی بر اینکه با دخالت بدون برنامه، تمرکز راهبردی یا هماهنگی با اتحادیه اروپا، اوضاع را در مسیر درست خود قرار خواهد داد، بسیار نادرست است.
0 Comments