شورای راهبردی آنلاین – رصد: اگر آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده (USAID) در انتخابات یک کشور دخالت کند، به معنای «پشتیبانی از دموکراتیزه کردن» است اما اگر حسابهای روسی در فیسبوک فعال باشند، نشانه دخالت در انتخابات آمریکا است. بر اساس این فرمول، اکنون تهدید شماره یک جهان آزاد، چین است.
ویاچسلاو سوتیرین، معاون دانشکده روابط بینالملل در دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه در مقالهای که اندیشکده روسی مجمع کارشناسان اوراسیا منتشر کرد، نوشت: رسانهها گزارش میدهند که سوئد تمام مؤسسات چینی و مدارس کنفوسیوس را از این کشور اخراج کرده است. روند فعالیت «قدرت نرم» چینی در سوئد از 5 سال پیش آغاز شد اما اینک روابط دوجانبه بر اساس یک منطق جالب رو به وخامت گذاشته است. اگرچه سوئد اولین کشوری در اتحادیه اروپا که این اقدام را انجام داده، اما چنین خبری بههیچوجه تعجبآور نیست؛ زیرا بر اساس منطق غرب، اگر دولت چین از مؤسسات کنفوسیوس در دانشگاههای سوئد حمایت کند، به معنای سلی استقلال آنها است؛ زیرا عملاً این مؤسسات بهمثابه ابزار دولت چین به شمار میآیند اما اگر سوئد از بودجه دولت برای فعالیتهای آژانس توسعه همکاری بینالمللی سوئد (SIDA) در سایر کشورها هزینه کند، حمایت از دموکراسی، یک جامعه مدنی مستقل و محیطزیست است.
آژانس توسعه همکاری بینالمللی سوئد بهطور فعال در کشورهای دیگر کار میکند و بهصورت ویژه در حال پرورش جامعه مدنی در کشورهای استقلالیافته از شوروی است. این آژانس بهطور رسمی به ارائه کمکهای بلاعوض به گرجستان به ارزش 15 میلیون یورو در سال، اوکراین حدود 35 میلیون یورو و بلاروس حدود 7 تا 10 میلیون یورو اختصاص میدهد. این کمکها در سالهایی که هم وضعیت اقتصادی سوئد خوب بود و هم تلاش برای توطئه در بلاروس (2010 الی 2020) شدت داشت، حدود 18 میلیون یورو بود. در سال 2019، آژانس توسعه همکاری بینالمللی سوئد فعالیت خود را در بلاروس به شیوه جدیدی سامان داد. امروز با توجه به اعتراضات موجود در این کشور میتوان نتیجه مدیریت جدید این آژانس را در بلاروس بهخوبی مشاهده کرد.
در سوی دیگر اما دائماً این مسئله مطرح میشود که نهادهای کنفوسیوس از دولت چین مستقل نیستند! این در حالی است که اکثر سازمانهای غیردولتی بینالمللی در کشورهای غربی که در زمینه جامعه مدنی فعال هستند، فقط در اساسنامه خود از دولتها استقلال داند. اکثر آنها 95 الی 99 درصد از کل بودجه خود را از دولتهای متبوعشان دریافت میکند. بهعنوانمثال، بنیاد آمریکایی دفاع از دموکراسی، از طریق وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده تأمین مالی میشود. درواقع نهادهایی همچون خانه آزادی و بنیاد دفاع از دموکراسی بهواسطه بودجه دولتی به حیات و فعالیت خود ادامه میدهند.
بهطورکلی، به نظر میرسد هیچچیز جدیدی درباره وابستگی نهادهای غیردولتی غربی به دولتهایشان وجود ندارد اما درعینحال روند کاهش نفوذ «جامعه مدنی» چین در کشورهای غربی ثابت است؛ زیرا موسسههای کنفوسیوس به دلیل برخورداری از همان مدل تجاری یعنی تأمین بودجه از طریق دولت چین ناگزیر به تعطیلی فعالیت خود در غرب هستند.
در ایالاتمتحده، قدیمیترین موسسه کنفوسیوس در مریلند در اوایل سال 2020 بسته شد. طی 5 سال گذشته، حدود یکسوم از صد موسسه چینی در این کشور تعطیل شدهاند. از زمان تصویب قانون اعتبارات دفاع ملی در سال 2018، مقابله با این مؤسسات در امریکا اوج گرفته است. وزارت دفاع ایالاتمتحده، بودجه دورههای زبان را در دانشگاههایی که مراکز کنفوسیوس در آنها فعال است، قطع کرده است.
چرا غرب تصمیم گرفته حضور بشردوستانه چین را متوقف کند؟ احتمالاً به این دلیل نیست که دانشگاههای غربی به پول اضافی نیاز ندارند. ظاهراً چین در حال تقویت موقعیت خود از طریق یک سیاست فعال بشردوستانه است. ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا پنهان نمیکنند که دارای ادعای هژمونی ارزشی در خصوص مسائل بشردوستانه هستند. به همین دلیل چین در اقدامی متقابل، در حال تصویب قوانینی است که سازمانهای غیردولتیهای بینالمللی (غربی) را محدود میکند. بهاینترتیب سازمانهای غیردولتی اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده در چین نیز در حال بسته شدن هستند. اینچنین ما به همان «دنیای جزایر دورافتاده» در حوزه بشردوستانه برمیگردیم.
در چنین شرایطی، این سؤال مطرح میشود که وضعیت جزیره اوراسیا چگونه خواهد بود؟ بههرحال بیش از 20 موسسه کنفوسیوس در حال حاضر در کشورهای استقلالیافته از شوروی فعال هستند و همین تعداد نیز در روسیه به فعالیت مشغولاند. همکاری با چین یک دارایی استراتژیک برای روسیه و تمام کشورهای استقلالیافته از شوروی است. به همین دلیل مهم است که چگونه این رابطه با پکن ادامه پیدا میکند. آیا الگوی بیطرفی و واقعگرایی مؤثر است؟ آیا باید به سمت تعطیلی این مؤسسات حرکت کرد؟ آیا رهبری و هدایت مشترک این مؤسسات امکانپذیر است؟
آیا روسیه به همراه کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا، چشمانداز خود را درباره آینده و رویکردهای مؤثر دیپلماسی بشردوستانه تدوین خواهند کرد؟ آیا با استفاده از پتانسیل فرهنگ، زبان، آموزش و معانی روسی میتوان ابتکار عمل را در زمینههای بشردوستانه حفظ کرد؟ باوجود همه اهمیتی که این عناصر دارند، ظاهراً حافظه تاریخی دیگر بهتنهایی کافی نیست؛ زیرا مدتهاست که تقابل در حوزههای زندگی بشردوستانه میان فرهنگهای مختلف شکلگرفته است.
0 Comments