جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
رویکرد دو پهلوی روسیه در قبال بحران لیبی
وبسایت شورای روابط بینالملل روسیه در یادداشتی نوشت: خودداری دمیتری مدودوف، رئیس جمهور وقت روسیه از وتوی قطعنامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل در خصوص منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی، درواقع موجب بهبود چشمگیر وجهه روسیه در چشم همه نیروهای سیاسی لیبی از زمان انقلاب فوریه و اولین جنگ داخلی شده است، هرچند که رهبران روسیه اکنون آشکارا تصمیم مدودوف را یک اشتباه مینامند. درنتیجه طرفین جنگ لیبی امروز هیچ نارضایتی از روسیه ندارند. این امر حفظ ارتباط با طرفین لیبی را برای روسیه بسیار آسان کرده است.
روسیه بلافاصله و بدون پیششرط، مشروعیت شورای ملی موقت در سپتامبر 2011 و انتخابات کنگره ملی در ژوئیه 2012 را به رسمیت شناخت. این امر به مسکو امکان داد تا گفتگوهای سازندهای با مقامات جدید در لیبی پساقذافی ترتیب دهد. در آن زمان، روسیه عمدتاً نگران اجرای طرحهای اقتصادی بزرگی بود که با معمر قذافی منعقد کرده بود؛ اما طرابلس به مسکو اطمینان داد که این موافقتنامهها مورداحترام خواهند بود.
علیرغم ماهیت سازندهی گفتگوی بین مسکو و طرابلس، نگرش کلی کرملین به بهار عربی، تأثیری منفی بر این تعامل برجای گذاشته است. مقامات روسیه به همه جریانهای اسلامگرایی و رویدادهای انقلابی که موجب تقویت مؤلفههای اسلامی در جهان عرب میشود، دیدگاهی منفی دارند. درنتیجه، هنگامیکه ژنرال خلیفه حفتر در برابر کنگره ملی قرار گرفت، مسکو با او همراه شد. روسیه نیز همانند اکثر جامعه بینالمللی، انتخابات مجلس نمایندگان را به رسمیت شناخت که قرار بود جایگزین کنگره ملی شود. تنها 18 درصد در این انتخابات شرکت کرده بودند و دادگاه عالی لیبی آن را باطل اعلام کرد. بااینحال، جامعه بینالمللی و سازمان ملل همچنان این انتخابات را به رسمیت شناخته و مجلس نمایندگان را مشروع اعلام کردند. درنتیجه، جامعه بینالمللی کنگره ملی را از چارچوب قانونی خارج ساخت. در این زمان، قدرت دوگانهای در لیبی ظهور کرده و جنگ داخلی دوم بین ائتلاف شرق لیبی در حمایت از کنگره ملی ازیکطرف و ارتش ملی لیبی به فرماندهی خلیفه حفتر در حمایت از مجلس نمایندگان در طرف دیگر، ادامه یافت.
رویکرد کرملین با ارتش ملی لیبی و فرمانده آن همسو بود. آنها نیروهای سکولاری بودند که توسط افراد نظامی آموزشدیده در آکادمی نظامی شوروی رهبری میشدند. مسکو از زمان جمال عبدالناصر با این افراد تعامل داشته و آنها را درک میکرد. درنتیجه روسیه از ارتش ملی لیبی حمایت کرد، اما با توجه به عدم قطع روابط حفتر با کشورهای غربی، در عمل از او یاری نکرد.
روسیه توانست حمایت بیقیدوشرط خود از ارتش ملی را کنار گذاشته و گسترش روابط با کنگره ملی به رهبری فایز السراج را آغاز کند؛ اما هنگامیکه جنگ با داعش باعث پراکندگی نیروهای کنگره ملی شد، حفتر فرصت را غنیمت شمرده و در اکتبر 2016 بندرهای نفتی لیبی را تصرف کرد؛ بنابراین، حفتر بار دیگر به شخصیت اصلی در میدان لیبی تبدیل شد.
کلید حل مشکلات لیبی در اختیار روسیه و ترکیه
هنگامیکه ارتش ملی لیبی حمله به طرابلس را در آوریل 2019 آغاز کرد، مسکو مداخله خود در امور لیبی را تشدید کرد و حمایت خود از حفتر را بهتدریج افزایش داد. در جنگ طرابلس، مسکو سعی کرد تا روابط خود را با همه طرفین جنگ لیبی حفظ کند اما میخواست تا حفتر و نیروهای وفادار به وی همچنان بازیگر پیشتاز میدان لیبی باشد. کرملین انتظار داشت تا حفتر و حامیان وی در لیبی پساجنگ حرف آخر را بزنند.
اما ترکیه با افزایش کمکهای نظامی خود مانع از تحقق این سناریو شد. کمکهای محدود آنکارا به کنگره ملی به نیروهای دولت لیبی امکان داد تا غاریان، پایگاه اصلی ارتش ملی در نزدیکی طرابلس را تصرف کنند. بااینحال، روسیه برخلاف مصر و امارات، به تقویت موضع خود علیرغم شکست ژنرال حفتر پرداخت؛ زیرا اولاً شکست حفتر وابستگی وی و نیروهایش به روسیه را افزایش داد و ثانیاً مسکو هرگز روی ژنرال حفتر بهعنوان تنها برنده جنگ داخلی لیبی سرمایهگذاری نکرده بود. بدون کمک روسیه، ارتش ملی لیبی مجبور شد از بسیاری از مواضع کلیدی خود در نزدیکی پایتخت لیبی عقبنشینی کند.
درواقع، مسکو توانست با رویکرد دو پهلوی خود قاهره و ابوظبی را در میدان بازی لیبی شکست دهد و آنها را از مواضع اصلیشان خارج کند. همچنان که تجربه همکاری روسیه و آنکارا در سوریه، در میدان لیبی سودمند بوده و برای روسیه مفید واقع شد.
درنتیجه، دیگر مهم نیست قاهره و ابوظبی در آینده چه اقدامی انجام دهند، روسیه و ترکیه بهاحتمالزیاد کلید حل مشکلات لیبی را در اختیار خواهند داشت و ظاهراً پایان جنگ مستلزم اقدامات آنها خواهد بود. به نظر میرسد که اختلافات سیاسی لیبی و فرایند صلح همچنان ادامه خواهد داشت و همزمان، منابع نفتی بهطور مشترک بین طرفین دعوا توزیع خواهد شد.
0 Comments