جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
رویکرد تفرقهآمیز ترامپ در قبال اروپا
وبسایت شورای آتلانتیک آمریکا در یادداشتی نوشت: توجه بیشازحد به اعداد و ارقام، تصویر روشنی از کاهش حضور آمریکا در اروپا در اختیار نمیگذارد. اگرچه این ارقام بیش از انتظارات است، اما حدود نیمی از نیروهای خارجشده از آلمان در اروپا، احتمالاً در کشورهای مختلف، مستقر خواهند شد. همچنین، از 6400 سربازی که به آمریکا برمیگردند، بخش بزرگی از آنها بهصورت دورهای به قاره اروپا باز خواهند گشت. علاوه بر این، برخی بازآرایش نیروها نیز وجود دارد، مثلاً تعلیق جابجایی اسکادران KC 135 از انگلیس به آلمان که به سال 2027 موکول شده است.
با توجه به جزئیات، تغییر موقعیت جدید نیروها یک بسته ترکیبی است. برخی اقدامات لزوماً ایدههایی نامطلوب نیستند. جابجایی اسکادران جنگی 48 به جنوب برای انعطاف بیشتر در جناح جنوبی و منطقه دریای سیاه کار معقولانهای است. بههرحال در مناطق جدید تنش وجود خواهد داشت. البته برخی اقدامات بحثبرانگیز نظیر فراخوانی هنگ دوم سوارهنظام به آمریکا نیز به چشم میخورد.
امنیت اروپا صرفاً به تعداد نیرو در این قاره وابسته نیست، بلکه قابلیت واکنش (وابسته به تحرک نظامی)، توانایی مقابله با تهدیدهای سایبری و قدرت اتخاذ تمهیدات لازم برای کنترل تسلیحات نیز به همان اندازه حائز اهمیت هستند. برای بررسی تأثیر آرایش جدید نیروها، شفافیت هرچه بیشتر در مورد نوع یگانهای فراخوانده شده به آمریکا، وضعیت پیشبینیشده و فرایند دورهای نیز ضروری است.
به بیان دقیق، بازنگری آمریکا در وضعیت نیروهای خود در اروپا فینفسه مشکل نیست. برای پنتاگون معقولانه است که کاهش تحرک عملیاتی خود در خاورمیانه (اگرچه داعش هنوز کاملاً نابود نشده است) و تمرکز هرچه بیشتر در آسیا-اقیانوسیه را مدنظر قرار دهد. درهرحال، این امر ازنظر منطقی پیرو راهبرد دفاع ملی آمریکاست.
اروپاییها باید تابهحال متوجه میشدند که آنها باید سهمی بیشتری از بار دفاع جمعی را بردوش بکشند، چراکه چنین هشداری برای مدت کافی دادهشده بود. کاهش حضور آمریکا در خاک اروپا بخشی از یکروند بلندمدت است، هرچند که این روند طی چند سال اخیر تا حدی برعکس بوده است. تقریباً طی دو دهه اخیر، واشنگتن پیوسته به تشویق و ترغیب برای تقسیم هزینهها پرداخته است.
درست همانطور که همه دستورات جنگی به یک بررسی نیاز دارند، معماری تقسیم هزینهها نیز نیازمند تأمل عمیقتری است. انتظار میرود که آمریکا چه نوع تجهیزاتی در خارج مستقر کند؟ آیا آمریکا باید برای پیشبرد جنگ توسط شرکای خود، روی فعالکنندههای کلیدی تمرکز کند (چیزی که اکنون در آفریقا در جریان است)؟ احتمال انجام این کار توسط متحدان آمریکا واقعاً چقدر است؟ آیا پنتاگون طرفدار تقسیم هزینههای نظامی بر اساس جغرافیاست (مثلاً، کشورهای اروپایی پیرامون خود را اداره کنند و واشنگتن تمرکز هرچه بیشتر خود را به آسیا معطوف سازد) یا اینکه در این تقسیم هزینهها، متحدان با همدیگر در سطح جهانی عمل خواهند کرد؟
چیزی که بیشترین آسیب را به ائتلاف میزند، لحن تفرقهآمیز بکار رفته در موضع جدید است. رئیسجمهور ترامپ تا حدی آشکارا این موضع جدید را مجازات آلمان قلمداد کرده و 29 ژوئیه ادعا کرده است که «ما نیروها را کاهش میدهیم زیرا آنها صورتحساب خود را پرداخت نمیکنند. به همین سادگی». عمده تغییرات در موضع نیروهای آمریکا مؤید این مطلب است که این تغییرات اساساً به تحرک نیروها (حتی مرکز فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا یا یوکام) و جابهجایی آنها به دیگر کشورهای اروپایی میپردازد.
به نظر میرسد که آرایش جدید نیروها بیش از آنکه نتیجه یک برنامهریزی راهبردی دقیق باشد، در لفافه یک روش تعاملی برای امتیازگیری از یک شریک طراحی شده است. بدتر از آن، نمایش پنتاگون (در تأکید بر اینکه کدام کشور از میان ایتالیا، بلغارستان و انگلیس به «امتیاز» مکان جدید نیروهای آمریکا دست مییابد) و کنفرانس مطبوعاتی رئیسجمهور ترامپ با آندژی دودا، رئیسجمهور لهستان، در ماه ژوئن، صحنهای برای رقابت بین متحدان به نفع کاخ سفید ترتیب داده است.
این رویکرد تفرقهآمیز همان چیزی است که به امنیت اروپا واقعاً آسیب میزند. درنهایت، قدرت ائتلاف ناتو بیش از آنکه به تعداد نیروهای مستقرشده مربوط باشد به اعتماد بین متحدان وابسته است. اعتماد به سخاوت آمریکا و اراده این کشور به حضور در اروپا در مواقع بحران، بیش از ائتلاف ناتو برای امنیت اروپا اهمیت دارد. بازسازی این اعتماد باید وظیفه اصلی کسانی باشد که به روابط فراآتلانتیک اهمیت میدهند و بازسازی اعتبار سیاست خارجی آمریکا، احتمالاً اولین قدم در این راستاست.
0 Comments