جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
ضرورت تغییر سیاست خارجی آمریکا در عصر جدید
ویلیام برنز در یادداشتی که وبسایت اندیشکده کارنگی آمریکا آن را منتشر کرد؛ نوشت: ما در مورد کرونا ویروس جدید و تأثیر آن بر چشمانداز بینالمللی چیزهای زیادی نمیدانیم؛ اما میدانیم که در یک دوره گذار کمسابقهای سقوط کردهایم که در آن برتری آمریکا در پشت سر و یک نظم آنارشیستی در پیش روی ما قرار دارد. این دوره (به لحاظ شکنندگی و تحولات ژئوپلیتیکی و فنّاورانه آن) شبیه دوره بعد از جنگ جهانی اول است که در آن، دو جنگ نظامی جهانی اتفاق افتاد تا درنهایت دولتها بر بزرگترین چالشها فائق آمدند. برای برونرفت از این دوره گذار پیچیدهی امروز، آمریکا باید برای بازسازی نقش اساسی خود در جهان گام بردارد.
ویرانی ناشی از همهگیری ما را احاطه کرده است، بهطوریکه بیش از نیم میلیون نفر را به کام مرگ کشانده، میزان گرسنگان جهان را دوچندان کرده و شدیدترین بحران اقتصادی از زمان «رکود بزرگ» را رقمزده است. بااینحال، قبل از بحران کرونا ویروس نیز، نظم بینالمللی لیبرال که توسط آمریکا ساخته و رهبری میشد، در حال از دست دادن ویژگیهای لیبرال و نظم آمریکایی خود بود. همهگیری به این روند شتاب بخشید و شرایط موجود را تشدید کرد.
با عقبنشینی، سردرگمی و چنددستگی آمریکا و متحدان آن، جاهطلبی چین برای تبدیلشدن به یک بازیگر برتر در آسیا افزایشیافته و تمایل این کشور به شکلدهی نهادهای بینالمللی طبق اولویتها و قدرت خویش فزونی گرفته است که نتیجه آن، سرکوب هرچه بیشتر داخلی و دیپلماسی گستاخانه «گرگ مبارز» بوده است. از سوی دیگر، ولادیمیر پوتین فرصت را برای ایجاد اختلال در کشورهای رقیب و سرنگونی آنها غنیمت میشمارد. اروپا در میان گستاخی چین، قدرتنمایی روسیه، دمدمیمزاجی آمریکا و فروپاشی سیاسی خویش گرفتار شده است.
همچنین، همهگیری کرونا موجب تشدید آشوب و سوء عملکرد خاورمیانه شده است. ایران و آمریکا در آستانه یک درگیری خطرناک قرار دارند. جنگهای نیابتی در یمن و لیبی بیداد میکند. سوریه همچنان غرق خون و ویرانی است و قصد اسرائیل برای اشغال کرانه باختری، خطر نابودی راهحل «دو دولت» را در پی دارد.
همه این چالشها و بلاتکلیفیها، بهواسطه اختلالات موجود فنّاورانه و رقابت اقتصادی و ایدئولوژیکی پیچیدهتر شدهاند. در این میان، آمریکا باید از میان سه رویکرد راهبردی کلی دست به انتخاب بزند: عقبنشینی، بازسازی، نوسازی. هدف هر سه رویکرد، تأمین منافع آمریکا و حفاظت از مردم آمریکاست و تفاوت آنها ناشی از ارزیابیهای متفاوت از اولویتها و نفوذ آمریکا و تهدیدهای فراروی این کشور است.
عقبنشینی
طرفداران این رویکرد معتقدند که آمریکا برای مدت طولانی امنیت جهان را تضمین کرده و دوستان و دشمنان آن بهطور یکسان از آن بهرهمند شدهاند؛ بنابراین، آمریکا باید از گستردگی منافع حیاتی خود و بهتبع آن، از اعزام نیروی نظامی و ائتلافهای قدیمی بکاهد تا دیگر قدرتها در دفاع از حوزه نفوذ و منافع خویش هزینه کنند. درواقع، عقبنشینی بدین معناست که آمریکا بهجای نابودی و حذف تهدیدها و دشمنان خویش، میتواند آنها را به نحو احسن مدیریت کند.
بازسازی
طرفداران این رویکرد معتقدند که پس از فروپاشی شوروی، آمریکا نتوانست از برتری خود کمال استفاده را ببرد. رهبران آمریکا ناشیانه به ظهور رقبای آتی آمریکا کمک کرده و بهجای سلطه بر آنها، در کنار آنها نشسته و گمان کردند که همنشینی مایه خرسندی آنها خواهد شد. بهزعم آنها، جهان اکنون دچار تب شده است و درمان آن تداوم رهبری آمریکاست، هرچند که این رهبری با ناهماهنگیها و گاهی با خستگی متحدان همراه باشد.
نوسازی
طرفداران این رویکرد به یک واقعیت جدید معتقدند؛ آمریکا دیگر نمیتواند رویدادها را دیکته کند. دولت آمریکا بیش از دیگران به ارزشها، وجهه و نفوذ آمریکا آسیبزده است؛ بنابراین، باید از تشدید این روند جلوگیری کرد. اکنون موقعیت آمریکا برای ایجاد ائتلافها و پیشبرد اولویتهای ژئوپلیتیکی قرن 21، بهتر از دیگر قدرتهاست؛ بنابراین، آمریکا باید در اهداف و شیوههای پیشبرد قدرت خویش دست به نوآوری زده و بین آمال و محدودیتهای خود تعادل ایجاد کند.
در راستای این نوسازی، نخست باید سیاست خارجی آمریکا بر حمایت داخلی استوار باشد. سیاست خارجی هوشمندانه از خانه آغاز میشود و با دیپلماسی، جامعه و اقتصاد قوی همراه است. رفاه طبقه متوسط آمریکا، موتور محرک سیاست خارجی این کشور است.
چالشهای بزرگ جهانی (تغییرات اقلیمی، عدم امنیت سلامت جهانی، گسترش سلاحهای کشتارجمعی و انقلاب در فنآوری)، اولویت دوم این سیاست خارجی نوآورانه محسوب میشود. همه این مشکلات تأثیر مستقیمی بر سلامت، امنیت و رفاه مردم آمریکا دارد و حلوفصل آنها مستلزم همکاری بینالمللی (علیرغم تشدید رقابت راهبردی) است.
مدیریت رقابت با چین نیز اولویت مهمی برای چالش ژئوپلیتیکی آمریکا به شمار میرود. جلوگیری از ظهور چین فراتر از ظرفیت آمریکاست اما آمریکا میتواند فضا را برای ظهور چین شکل داده و از مجموعهای از متحدان و شرکا در هندو اقیانوسیه بهرهبرداری کند. آمریکا هنوز فرصت دارد تا آینده خود را، قبل از شکلدهی آن توسط سایر قدرتها و بازیگران، شکل دهد.
0 Comments