جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
چالشهای اروپا در جهان پساکرونا
سرجیو فابرینی در یادداشتی که وبسایت اندیشکده بلفر آن را منتشر کرد؛ نوشت: اگر بپذیریم که بازار واحد اروپا تحت شرایط سیستم بینالمللی چندجانبهای رشد کرده که بر ائتلاف فرا آتلانتیک استوار است، بلاتکلیفی در مورد این سیستم، پتانسیل این بازار واحد را بهویژه پس از پایان همهگیری تحلیل میبرد. جنگ بین قدرتهای بزرگ جایگزین چندجانبهگرایی شده و ضعف ساختاری اتحادیه اروپا را آشکار ساخته است که ازنظر اقتصادی قدرتمند اما ازنظر سیاسی ضعیف است. اگر ائتلاف فراآتلانتیک (ناتو) و آمریکا قادر به تضمین امنیت اروپا نیستند، پس چطور اروپاییها، امنیت اجتماعی و اقتصادی و همچنین نظام ارزشی خویش را تضمین کنند؟
در خصوص آمریکا، باید گفت که ما شاهد ظهور سایر قدرتهای بزرگ (بهویژه چین) هستیم که ظهورشان باعث بازتعریف در روابط قدرت بینالمللی شده است. همهگیری کرونا ویروس به آرایشی از سیستم قدرتهای بزرگ شتاب بخشیده است که در آن، هیچکدام قادر به تحمیل خویش بر دیگری نبوده بلکه یکی خواهان همکاری با دیگران است. تنشهای بیرونی درواقع شرط ایجاد رضایتمندی درونی شده است؛ مثلاً در آمریکا، رئیسجمهور ترامپ به دنبال آن است تا تقابل با چین را رادیکالیزه کند البته نه صرفاً بدین خاطر که چین را در شیوع همهگیری مقصر میداند بلکه وی نیازمند انحراف افکار عمومی از مشکلات اقتصادی ناشی از این همهگیری است. بااینوجود، چین تنها دشمن ترامپ نیست. چند روز پیش، در واکنش به خودداری آنگلا مرکل از شرکت در دیدار سران گروه 7 در واشنگتن (هرچند که تابهحال هیچ تصمیم رسمی در این خصوص اتخاذ نشده است)، رئیسجمهور آمریکا طی توئیتی تهدید کرد که بیش از 9 هزار نیروی آمریکا را از آلمان خارج خواهد کرد. اگرچه ممکن است در انتخابات آتی آمریکا جو بایدن جایگزین ترامپ شود، اما صرفنظر از نتیجه این انتخابات، شکی نیست که باید از ائتلاف فرا آتلانتیک دفاع کرد.
در خصوص اتحادیه اروپا، رهبران اصلی این اتحادیه از تحولات موجود آگاه هستند. آنگلا مرکل 27 می در بوندستاگ اذعان کرد که «این همهگیری بسیاری از چیزها را از اساس تغییر داده» و اتحادیه اروپا را «بهعنوان یک قدرت مسئول ازنظر داخلی و خارجی» وادار به اقدام کرده است. «این همهگیری، سیاست امنیتی و خارجی اروپا را محک خواهد زد». جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، آوریل 2020 در مقالهای اظهار کرد که اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیده است که باید «بهصورت جمعی از خود حفاظت کند».
بااینحال، این اظهارات هیچ گزینهای برای پیروی در اختیار نمیگذارد. درواقع، برای مقابله با این همهگیری، ما شاهد فشار برای کاهش منابع پیشبینیشده برای صندوق دفاعی اروپا و محدودسازی برنامههایی نظیر «تحرک نظامی» یا «فرماندهی بهداشتی اروپا» هستیم. با خروج انگلیس، رهبران فرانسه گاهی از تقویت اتحادیه اروپا برای «استقلال راهبردی» حرف میزنند اما برای سهیم کردن این اتحادیه در کرسی فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل سکوت میکنند. فرانسه آلمان را به مشارکت در ریسکهای مالی دعوت میکند اما حاضر به اشتراک منابع نظامی خود نیست. علیرغم تلاشهای انجامشده برای ایجاد شالودههای صنعتی و فنی سیاست نظامی و دفاعی اروپا (که بدون آن دستیابی اتحادیه اروپا به استقلال عملیاتی ممکن نیست)، این همهگیری شکافهایی بین کشورها ایجاد کرده و همکاری آنها را دشوار کرده است. البته، انتخاب مجدد ترامپ، اتحادیه اروپا را به رفع این شکافها وادار خواهد کرد، اما این اقدام در سیستم بینالمللی خصمانه و نامطلوب صورت خواهد گرفت. شکست ترامپ، روند ملیگرایی در آمریکا را ضعیف خواهد کرد، اما از سوی دیگر، انگیزه اتحادیه اروپا برای تجهیز خود به استقلال نظامی و عملیاتی را نیز کاهش خواهد داد. حل این پارادوکس مستلزم ایجاد ظرفیت نظامی (محدود اما مستقل) اروپاست تا بهوسیله آن رهبری آمریکا بر ناتو و در ناتو تعدیل یابد.
بهطور خلاصه، اگرچه اتحادیه اروپا نمیتواند به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، اما نباید طعمه قدرتهای بزرگ هم شود. در سیاست نظامی و دفاعی نیز همانطور که اتحادیه اروپا برای سیاست مالی تلاش میکند، تلاش آن برای تغییر الگو نیز ضروری است. هدف این نیست که استقلال نظامی از کشورهای عضو سلب شود بلکه هدف ایجاد استقلال نظامی اتحادیه اروپاست که بهصورت محدود اما مستقل از کشورهای عضو باشد. همانطور که اتحادیه اروپا برای رفع نیازهای داخلی به توسعه ظرفیت مالی میپردازد، این اتحادیه باید برای پاسخ به تهدیدهای خارجی، ظرفیت نظامی در درون ناتوی جدید را موردتوجه قرار دهد. امنیت نظامی و اقتصادی اروپا و همچنین نظام ارزشی مبین آن، بهطور فزایندهای به خود اروپاییها وابسته است.
0 Comments