شورای راهبردی آنلاین – رصد: اندیشه و تفکر غرب درباره معمای مینسک نادرست و متناقض بوده است. دیدگاه رایج این است که اجرای توافق مینسک به معنای یافتن راهحل میانه بین نظر روسیه و اوکراین است.
دونکان اَلن در مطلبی که شورای آتلانتیک آن را منتشر ساخت، نوشت: درحالیکه جهان در کشمکش مقابله با همهگیری ویروس کرونا قرار دارد، جنگ در شرق اوکراین وارد هفتمین سال شده است. تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به درگیری اوکراین که از سال 2014 تاکنون جان بیش از 14 هزار نفر را گرفته است با انتخاب ولادیمیر زلنسکی بهعنوان رئیسجمهور اوکراین شدت بیشتری گرفته است. وزرای امور خارجه گروه نرماندی متشکل از آلمان، فرانسه، روسیه و اوکراین قرار است در ژوئن 2020 با یکدیگر دیدار کنند تا مسیر را برای برگزاری نشست سران آماده کنند که آخرین بار در دسامبر 2019 در پاریس پس از سه سال فاصله با یکدیگر دیدار کردند.
سیاستمداران با گزینه دشواری مواجه هستند. توافق مینسک دسامبر سال 2014 و فوریه 2015 تنها چارچوب موجود برای پایان دادن به جنگ در شرق اوکراین است، اما چارچوب یادشده بر دو تفسیر ناسازگار و آشتیناپذیر از حاکمیت اوکراین استوار است. این امر چیزی است که تحلیلگران از آن بهعنوان معمای مینسک یاد میکنند، یعنی آیا اوکراین مستقل است آنگونه که مقامات این کشور اصرار دارند یا حاکمیت آن باید محدود شود آنگونه که روسها میگویند؟
اوکراین توافق مینسک را ابزاری برای اعاده حاکمیتش بر مناطق دونتسک و لوهانسک قلمداد میکند که در حال حاضر در اختیار روسیه است. تفسیر اوکراین از توافق مینسک مستلزم اقداماتی همچون آتشبس، خروج نیروهای روسیه از شرق اوکراین، کنترل اوکراین بر مرز مشترک با روسیه، برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در منطقه یادشده و نهایتاً انتقال قدرت به این منطقه بر اساس برنامه تمرکززدایی سال 2014 است. درنتیجه اوکراین قادر خواهد بود گزینههای سیاست داخلی و خارجی خود را بهپیش ببرد. این امر چیزی است که روسیه آمادگی پذیرش آن را ندارد.
در مقابل، روسیه توافق مینسک را ابزاری برای تجزیه حاکمیت اوکراین قلمداد میکند. روسیه بر این باور است که انتخابات در منطقه دونباس باید قبل از به دستگیری کنترل این منطقه و کنترل بر مرز بینالمللی توسط اوکراین برگزار شود. به باور کارشناسان این امر موجب خودمختاری جامع نیروهای طرفدار روسیه در شرق اوکراین شده و قدرت مرکزی مستقر در کیف را فلج خواهد کرد. در این سناریو اوکراین قادر نخواهد بود حکمرانی مؤثری داشته باشد یا سیاست خارجیاش را با غرب همسو سازد.
اندیشه و تفکر غرب درباره معمای مینسک نادرست و متناقض بوده است. دیدگاه رایج این است که اجرای توافق مینسک به معنای یافتن راهحل میانه بین نظر روسیه و اوکراین است؛ اما تلاشها برای حصول چنین راهحلی، ازجمله طرح مورل و فرمول اشتاین مایر نتایج مطلوبی به همراه نداشته است. بجای دستیابی به موفقیت، این تلاشها فشار بر اوکراین را بیشتر کرده و خطر بیثباتی به همراه دارد، ضمن اینکه منجر به تغییری در سیاست روسیه نمیشود.
سیاستمداران غربی باید دست از حلوفصل امری متناقض و غیرقابلحل بردارند و در عوض صراحت معمای مینسک را بپذیرند: اوکراین مستقل است یا نیست. در چنین شرایطی مصالحه و آشتی یک گزینه نیست.
راهحل بدیل برای دستیابی به اجرای توافق مینسک دفاع از حاکمیت اوکراین است. این امر به معنای حمایت از تفسیر اوکراین از توافق مینسک است. چنین رویکردی از چارچوب توافق مینسک بهعنوان ابزاری جهت کاهش تنش و مدیریت منازعه استفاده خواهد کرد. ضمناً کشورهای غربی باید از اصلاحات سیاسی و اقتصادی در اوکراین حمایت کرده و از توافق مشارکت اوکراین با اتحادیه اروپا بهعنوان سنگری جهت تقویت مقاومت اوکراین در برابر فشار روسیه استفاده نمایند.
0 Comments