أحدث المقالات
اختلافنظر اروپاییها درباره پسابرگزیت و نقش آلمان در تعدیل آن
اریک براتبرگ و همکاران وی در یادداشتی که وب سایت اندیشکده کارنگی آن را منتشر کرد، نوشتند: طی مرحله اول مذاکرات با انگلیس قبل از خروج آن از اتحادیه اروپا در پایان ژانویه 2020، اتفاقنظر بین 27 عضو باقیمانده این اتحادیه زیاد بود، اما بروز اختلافات فزاینده پس از برگزیت دور از انتظار نبود، زیرا خروج انگلیس شکاف مالی و سیاسی عظیمی برجای میگذاشت.
قدرت در این اتحادیه به سمت آلمان و بهویژه فرانسه به رهبری رئیسجمهور امانوئل مکرونِ بلندپرواز تغییر خواهد کرد. همچنین، خلأ بزرگترین عضو غیراروپایی این اتحادیه، مرکز قدرت را به سمت اعضای منطقه اروپا سوق داده، کاهش 75 میلیارد یورویی در بودجه اتحادیه اروپا ایجاد کرده و سؤالاتی در مورد مسیر آینده این اتحادیه مطرح میکند. مخصوصاً، عدم وجود نفوذ انگلیس در بروکسل، تداوم تعهد اتحادیه اروپا به مسئولیت مالی، تجارت آزاد و گسترش این اتحادیه را به بوته آزمایش میگذارد – حوزههایی که انگلیس بهطور سنتی در آنها پیشتاز بود.
دیدگاه اروپای شمالی
اعضای شمالی اتحادیه اروپا شامل کشورها کوچک و متوسط نوردیک و بالتیک و هلند و گاهی هم اتریش، بلژیک و ایرلند است. اگرچه این کشورها گروهی یکسان با رویکردهای مشترک نیستند، اما در مورد تأثیر برگزیت بر آینده اروپا دارای دغدغهها و چشمانداز مشابهی هستند.
بهطور سنتی این کشورها انگلیس را شریک همرأی خود در اتحادیه اروپا و بهعنوان وزنهای در برابر محور فرانسه-آلمان قلمداد میکردند. کشورهای شمالی نگران تغییر رویکرد اتحادیه اروپا پس از برگزیت هستند. کشورهای غیر-منطقه یورو با ایده بودجه مشترک منطقه یورو و اتحاد مالی موافق نبوده و انگلیس هم با اتحاد مالی مخالفت میکرد. کشورهای شمالی، راهبردهای خود در اتحادیه اروپا را بر اساس نگرانیهای خود در خصوص برگزیت تعدیل میکنند. نخست آنکه، آنها دیگر نمیتوانند پشت انگلیس پناه بگیرند و مجبور شدهاند رویکردهای واقعگرایانهتری در جهت طرحها و پیشنهادهای اصلاحات اتخاذ کنند. دوم آنکه این کشورها به همکاریهای بین خود در داخل اتحادیه افزوده و بهعنوان وزنهای مقابل فرانسه و طرحهای اصلاحی آن عمل کردهاند. سوم آنکه کشورهای شمال اروپا به لزوم افزایش تعامل با فرانسه و آلمان و ایجاد روابط جدید با کشورهای همرأی خود پی بردهاند. انتظار میرود که همکاری بین این کشورها از مسائل مالی فراتر رفته و مسائل سیاسی را نیز شامل شود. پرسش اصلی به توانایی یا عدم توانایی این گروه در ایجاد یک ائتلاف رسمیتر مربوط است تا بهجای ایجاد توازن در برابر آلمان و فرانسه یا مخالفت با طرحهای دیگران، به ارائه دیدگاه سازنده خویش برای آینده اتحادیه اروپا بپردازند.
دیدگاه اروپای مرکزی
اساساً دو موضوع بر بحث پسابرگزیت کشورهای اروپای مرکزی (جمهوری چک، مجارستان، لهستان، اسلواکی معروف به کشورهای V4) حاکم بوده است. نخستین موضوع عبارت است از نگرانی در مورد سرنوشت شهروندان کشورهای اروپای مرکزی ساکن در انگلیس که وجوه ارسالی آنها منبع مهم رشد اقتصاد کشورهایشان محسوب میشود. از میان تقریباً 3 میلیون تبعه اتحادیه اروپا که در انگلیس ساکن هستند، شهروندان اروپای مرکزی بیشترین تعداد را به خود اختصاص میدهند. دغدغه کشورهای اروپای مرکزی این است که توانایی شهروندان آنها برای زندگی و کار در انگلیس در آینده به مخاطره نیفتد.
موضوع دوم به تأثیر اقتصادی بزرگ برگزیت بر اتحادیه اروپا مربوط است. اگرچه همبستگی اقتصادی کشورهای V4 با انگلیس متوسط بوده و به همین خاطر نیز بسیار کمتر از دیگر کشورهای عضو از برگزیت آسیب میبینند، اما بهواسطه تأثیر برگزیت بر آلمان، بهطور غیرمستقیم تحت تأثیر قرار خواهند گرفت؛ چراکه آلمان شریک شماره دو انگلیس و بزرگترین سرمایهگذار یا دومین سرمایهگذار بزرگ در کشورهای v4 بشمار میرود. علاوه بر این، کشورهای اروپای مرکزی نگران هستند که با برگزیت، گروه کوچکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا با ایجاد یک گروه در حوزههای خاص همکاری تنگاتنگی داشته باشند و کشورهای اروپای مرکزی را به حاشیه برانند. این کشورها در مورد تأثیر برگزیت بر سیاست خارجی و دفاعی، توسعه و سیاست تحریمی اتحادیه اروپا نگران بوده و چنین تصور میکنند که در تعیین سیاست خارجی این اتحادیه در قبال روسیه، شریک کلیدی خود را از دست دادهاند. ازاینرو، این کشورها به دنبال تضمین شفافیت، جامعیت و تعریف دقیق همکاری بین اتحادیه اروپا و انگلیس هستند.
دیدگاه اروپای جنوبی
اعضای جنوبی اتحادیه اروپا شامل قبرس، فرانسه، یونان، ایتالیا، مالت، پرتغال و اسپانیاست. برای بسیاری از این کشورها، انگلیس منبع مهم سرمایهگذاری و تجارت بوده و همچنین مقصد اصلی نیروی کار مهاجر محسوب میشود. این کشورها در مورد پویایی پسا برگزیت در اتحادیه اروپا، مراحل جدید مذاکرات، یا لزوم تقویت رویکردهای خویش، دیدگاه جمعی رسمی ارائه کردهاند. به نظر میرسد که همکاری اعضای جنوبی اتحادیه اروپا ازیکطرف با فرانسه و از طرف دیگر با کشورهای همفکر و همرأی خود نقش مهمی ایفا خواهد کرد.
چشمانداز پیشرو
اگرچه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شکافی عمیق در این اتحادیه ایجاد کرده و گروهبندیهای مختلف نیز به این وضعیت دامن زده است، اما بااینحال، آلمان کشوری است که میتواند شکاف در اتحادیه اروپا را ترمیم کند. اگرچه دیدگاه مکرون مشهور شده است، اما آلمان از این مزیت برخوردار است که در گروهبندیها همواره موضع بیطرف داشته است. بااینوجود، سیاست آلمان در اتحادیه اروپا نیز مبهم است و تا زمانی که آلمان مسیری واضح اتخاذ نکرده و برای رهبری اتحادیه فعالانه پیشقدم نشود، چنددستگی احتمالاً ویژگی اصلی پسابرگزیت اتحادیه اروپا خواهد بود.
0 Comments