جدیدترین مطالب

رهایمان نکن آمریکا

رهایمان نکن آمریکا

بشیر اسماعیلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر می‌رسد که آخرین تلاش‌های اسراییل برای نگاه داشتن بی قید و شرط غرب در کنار خود بی نتیجه خواهد ماند و دنیا آنقدر چالش جدید برای تمدن غربی به ارمغان آورده است که دیگر مثل مسأله اسراییل، نخستین اولویت غرب نخواهد بود‌.
Loading

أحدث المقالات

وزیر خارجه روسیه: مسکو از طریق کانال‌های دیپلماتیک به تل‌آویو اطلاع داده که تهران خواهان افزایش درگیری نیست

رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه درباره تنش‌های اخیر بین اسرائیل و ایران اظهار داشت: «مسکو از طریق کانال‌های دیپلماتیک به تل‌آویو اطلاع داده که تهران خواهان افزایش درگیری نیست».

Loading

تاثیر کرونا ویروس بر تقویت همکاری‌های بین‌المللی

شورای راهبردی آنلاین – رصد: در طول تاریخ، بحران‌ها و پیشرفت‌های بشری غالبا با هم اتفاق افتاده‌اند. در عین حال که همه گیری روزافزون کوید-19 ممکن است ملی گرایی و انزواطلبی را تشدید و عقب‌نشینی از جهانی شدن را تسریع کند، شیوع آن همچنین می‌تواند موج جدیدی از همکاری بین‌المللی را بوجود آورد که بعد از جنگ جهانی دوم پدید آمد.

کمال درویش و سباستین استراش در یادداشتی که وب سایت اندیشکده بروکینگز آن را منتشر کرد؛ نوشتند: کوید-19 ممکن است به بحران بزرگ بهداشتی و بحران جهانی شدن و اداره جهانی تبدیل شود. کوید-19 به وضوح این سوال را مطرح می‌کند که جهان در برابر این ویروس همه گیر چگونه باید خود را سازماندهی کند. با این حال، این ویروس برای تصور ما از جهانی شدن و تاثیر این تصور بر آینده همکاری بین‌المللی نیز پیامدهایی خواهد داشت.

پنج دهه به هم پیوستگی روزافزون، جهان را به روی جریان بین- مرزی کالاها، خدمات، پول، ایده، اطلاعات و مردم باز کرده است. اگرچه جهانی شدن فی نفسه جدید نیست، اما مقیاس و میزان جهانی شدن در حال حاضر جهان را به‌طور بی سابقه ای به هم وابسته و به تبع آن، شکننده کرده است.

زیرساخت‌های اقتصادی- اجتماعی جهان امروز همانند یک شبکه قطبی- اقماری است که در آن، گره‌ها بسیار به هم نزدیک بوده و عملکردهای اصلی در مراکز بزرگ متمرکز شده است. برای مثال، فعالیت‌های مالی در آمریکا متمرکز شده است و چین هم مرکز تولید جهان محسوب می‌شود. این ساختار اقتصادی با استفاده از مزیت مقیاس و تخصصی سازی در جهت بازدهی حداکثری توسعه یافته است.

با این حال، این به هم پیوستگی، خطر بزرگی (و غالبا پنهانی) نیز ایجاد می‌کند، زیرا به هم پیوستگی باعث افزایش احتمال وقوع حوادثی مانند بحرانهای مالی، هولوکاست هسته ای، هوش مصنوعی خصمانه، گرم شدن کره زمین، بیوتکنولوژی مخرب و بیماری‌های همه گیری می‌شود که ذاتا غیرقابل تشخیص هستند.

از آنجایی که نقش‌های عملکردی حیاتی بیش از حد بهم پیوسته هستند و کل شبکه هم به‌طور تنگاتنگ به هم پیوند خورده است، شوک‌های وارده به مراکزی مانند آمریکا یا چین، ممکن است به سرعت، سیستمی و فلج کننده باشد. این وابستگی محض به قطب‌های مرکزی، خطر سیستمی بوجود می‌آورد، زیرا به هم پیوستگی تنگاتنگ قطب‌ها با اقمار باعث می‌شود که اختلال در یک قطب واحد احتمال اختلالات متعددی را درپی داشته باشد. به همین خاطر، رکود مالی برآمده از آمریکا در سال 2008 بسیار مخرب بود و شیوع کرونا در چین نیز به سرعت به بحران اقتصادی و بهداشتی جهان تبدیل شد.

این فاجعه ی در حال ظهور، احتمالاً دو سیاستگذاری متفاوت را بوجود خواهد آورد: نخست، این بحران احتمالا به اقداماتی برای کاهش به هم پیوستگی جهانی از جمله در مسافرت، تجارت و جریان مالی، اطلاعاتی و دیجیتالی را در پی خواهد داشت. احتمالا در بسیاری از حوزه‌ها مردم به‌طور غریزی به دنبال انزوای بیشترخواهند بود. پیروی از انزواطلبی کامل ممکن است نادرست بوده و نتیجه معکوس دهد، اما در مورد کوید-19، جوامع با کاهش تدریجی به هم پیوستگی خود و افزایش فاصله اجتماعی از طریق اقداماتی نظیر تعطیلی مدارس و مراکز تجاری، منع گردهمایی‌های اجتماعی و محدودسازی حمل و نقل عمومی، در واقع به مهار تهدید این ویروس کمک می‌کنند.

این اقدامات سختگیرانه، هزینه‌های کوتاه مدت اقتصادی و اجتماعی زیادی داشته و چالش‌های اخلاقی و عملی انکارناپذیری را درپی خواهد داشت. شاید بعدها، این اقدامات غیرضروری به نظر برسند اما دقیقا به همین خاطر که نمی‌توان شیوع کوید-19 را پیش بینی کرد، اقدامات ستخگیرانه زود هنگام ضروری است.

بین همه گیری کوید-19 و تغییرات اقلیمی، برابری آشکاری به چشم می‌خورد. هر دو دارای ویژگی‌های اورژانسی، وابستگی به مسیر، حلقه‌های بازخورد، نقاط اوج و غیرخطی هستند. هر دو ریسک‌های [توزیع] «دم-کلفت» به همراه دارند که «عدم قطعیت رادیکال» بر آن حاکم است و تحلیل‌های سنتی سود – هزینه (که مبتنی بر توزیع احتمال معلوم است) را کنار گذاشته و برای کاهش ریسک (قرار گرفتن در معرض خطر) کاهش شدید را ترجیح می‌دهند. از همه مهمتر، هر دو برای مدیریت تهدیدهای جهانی، بر لزوم همکاری نزدیک بین‌المللی تأکید می‌کنند.

در حقیقت، تقاضای همکاری بیشتر بین‌المللی، دومین سیاستگذاری احتمالی ناشی از بحران کنونی است. در نگاه اول به نظر می‌رسد که این روند سیاسی با بدگمانی شدید به جهانی شدن متناقض است، اما هر دو سیاستگذاری در واقع با اصلاحات ضروری ترکیب و تعدیل می‌یابند. مهار و پیشگیری از همه گیری در راستای منافع عمومی جهانی است و انجام آن مستلزم هماهنگی و همکاری هرچه بیشتر جهانی و جداسازی هماهنگ، موقتی و سازگار است.

علاوه بر این، احتمالا جامعه بین‌المللی می‌خواهد تا توابع هم ارز در سیستم‌های پیچیده (از جمله دارایی، زنجیره ارزش، عرضه غذا و بهداشت عمومی) ایجاد کند تا از تبدیل شدن قطب‌های مرکزی به گلوگاه پیشگیری کرده و اطمینان حاصل کند که اختلال در یک قطب واحد موجب فروپاشی سیستمی نمی‌شود. اگرچه این امر مستلزم تمرکززدایی به قیمت بازدهی، مزیت مقیاس و مزیت نسبی است اما هدف آن خودکفایی نیست بلکه کاهش ریسک از طریق تنوع است.

بشر باید برای کاهش عواقب مربوط به تغییرات اقلیمی، همه گیری، ترور زیستی و هوش مصنوعی کنترل نشده، به سازماندهی خود بپردازد. این امر مستلزم جهشی تاریخی است اما بحران‌های بزرگ غالبا فضای سیاسی را برای اصلاحات بنیادین باز می‌کنند. درست زمانی که چندجانبه گرایی قانون محور در حال عقب‌نشینی است، شاید ترس و زیان ناشی از کوید-19 به تلاش‌ها برای ارائه یک مدل بهینه جهانی شدن کمک کند.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *