جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
نظام دفاعی اروپا پس از برگزیت
پار فردریک مورو در مطلبی که اندیشکده فرانسوی موسسه امور بینالمللی و راهبردی آن را منتشر ساخت، نوشت: برگزیت در حال تحقق است. انگلیس اتحادیه اروپا را ترک خواهد کرد و همراه با لندن، ولز، ایرلند شمالی و اسکاتلند چه بخواهند چه نخواهند مجبور به ترک اتحادیه اروپا هستند. برگزیت چه پیامدی برای دفاع اروپایی خواهد داشت؟
احتمالاً خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) به سه دلیل هیچ پیامدی برای دفاع اروپایی نخواهد داشت:
اول اینکه، انگلیس بسیار بیشتر از دیگر کشورهای اروپایی، به متحد آمریکایی خودش در زمینه دفاعی متکی و وابسته است. این امر تاریخ بسیار طولانی دارد و به جنگ جهانی دوم برمیگردد. دکترین چرچیل، حفظ مشارکت آمریکا در دفاع انگلیس به هر قیمتی بود. عبارت معروف لرد ایزمی، اولین دبیرکل ناتو در سال 1952 مبنی بر حفظ آمریکا در جمع ناتو بیانگر این امر است. سپس در سال 1956، رهبران انگلیس با درس گرفتن از بحران کانال سوئز، بار دیگر اعلام کردند که هرگز تصمیم به لشکرکشی به خارج از کشور بدون حضور آمریکا نخواهند گرفت. در بستر مشابه، فرانسویها سوگند یاد کردند که بار دیگر هرگز با آمریکاییها متعهد به هیچ کاری نخواهند شد.
در یک سطح بنیادیتر، این وابستگی ریشه در موافقتنامههای ناسوآ بین آمریکا و انگلیس در سال 1962 دارد که در سال 2003 تمدید شد، یعنی زمانی که تصمیم به حمله نظامی به عراق اتخاذ شد. در چارچوب این موافقتنامهها، انگلیس از ساخت موشکهای بالستیک مجهز به تسلیحات هستهای خویشتنداری کرده و از موشکهای آمریکایی استفاده میکند. این وابستگی بهواسطه این حقیقت بیشتر شد که پیشرانهای زیردریایی هستهای انگلیس تا حدودی وابسته به فنّاوری آمریکا بود.
فراتر از این همکاری عملیاتی و ظرفیتی، همکاری صنعتی وارد حوزههای مهم و حیاتی همچون جنگندههای اف-35 و بهطورکلی جاذبه پایگاه صنعتی و فناورانه آمریکا نسبت به مشابه انگلیسی آن شد. نکته قابلتوجه اینکه بخش صنعتی و فناورانه انگلیس نیمی از درآمد خود را از بازار آمریکا کسب میکند.
همانطوری که یکی از شخصیتهای عالیرتبه انگلیس در استراتژی امنیت ملی سال 2015 و بسیار قبلتر از برگزیت نوشت «میزان بینظیر همکاری انگلیس – آمریکا در زمینه هستهای، اطلاعات، دیپلماسی، فناوری و ظرفیتهای نظامی نقش عمدهای در تضمین امنیت ملی ما ایفا میکند.»
این رویکرد که هم توانمندیهای برنامهریزی و هم برنامهریزی عملیاتی را تحت پوشش دارد به این معنا است که ساخت ارتش انگلیس وابسته به ارتش آمریکا است.
همانگونه که مسائل اطلاعاتی و هستهای بهطور مؤثر انگلیس را به آمریکا وصل میسازد، این امر بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس را بهطور همیشگی و دائمی بدهکار و مدیون رئیسجمهور آمریکا میسازد.
دلیل دوم بخشی از دلیل اول است. انگلیس هرگز اعتباری برای ایده دفاع اروپایی قائل نبوده است. بهاستثنای دوره کوتاه بین اعلامیه سن مالو سال 1998 و آغاز جنگ عراق در سال 2003 که آنها به شکل کلامی از ایده ظرفیت دفاعی مستقل اتحادیه اروپا برای پاسخگویی به بحران بینالمللی حمایت کردند، انگلیس همیشه اعلام داشت که اتحاد آتلانتیک پایه دفاع جمعی اعضای آن است.
ایده سیاست امنیتی و دفاعی اروپا که بعداً به سیاست امنیتی و دفاعی مشترک تغییر نام داد، کموبیش یک ساختار حقوقی پیچیده است که برای مرتفع ساختن نیازهای دفاعی اروپا طراحی شده است. ایده دفاع اروپایی برساختهای است که به دلیل برخی اعتراضها و وعدهها، به امری غیرعملی تبدیل شده است. با توجه به اینکه ایده دفاع اروپایی همواره به آمریکا متکی بوده است، انگلیس همیشه به دنبال مانعتراشی بر سر ابتکارهای همکاری اروپایی همچون سامانه ماهوارهای ناوبری جهانی بوده است.
مطالعات در زمینه زیردریاییهای هستهای، ناوشکنها، ناوهای هواپیمابر، تانکها و پهپادها بهعنوان رزم هوایی آتی همواره بینتیجه بوده است. صرفنظر از پیوند فرهنگی و مناسبات راهبردی و عالی بین ارتشهای فرانسه و انگلیس، همیشه رئیسجمهور آمریکا به مناسبات فرانسه – انگلیس یا حتی همکاری فرانسه – انگلیس نه میگوید.
مقیاس ظرفیتها و توانمندیهای انگلیس روی کاغذ هرچقدر باشد، این ظرفیتها بدون اجازه آمریکا هرگز در اختیار اتحادیه اروپا قرار نخواهد گرفت. کمک انگلیس به سیاست دفاعی و امنیتی مشترک اروپا ناچیز یا هیچ بوده است. بدتر اینکه، انگلیسیها با هرگونه افزایش در بودجه آژانس دفاع اروپایی و مرکز ماهواره اروپایی مخالفت میکردند.
دلیل سوم این است که جدایی بین انگلیس و اتحادیه اروپا نمیتواند عاری از پیامدهایی برای حوزه دفاعی باشد، چراکه اتحادیه اروپا نهتنها ماهیت نهادی و اقتصادی دارد، بلکه دارای ماهیت فرهنگی نیز هست.
این پیامدها، بهویژه قابلتوجه خواهد بود و برگزیت سختی را رقم خواهد زد، چنانچه بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس از هدفش برای عقد توافق تجاری تا پایان سال 2020 دست نکشد. اگر این امر رخ دهد، انگلیس چارهای ندارد جز اینکه به رقیب تجاری اتحادیه اروپا تبدیل شود. انگلیس همچنین به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا خواهد پیوست تا برای حصول مزایای تجاری بهعنوان مابهازای حوزه دفاعی، از اتحادیه اروپا باجخواهی کند.
ضمناً مشکل اصلی این خواهد بود که دیگر هیچ موانعی بین جنگ تجاری، جنگ سیاسی و جنگ وجود نخواهد داشت. همانگونه که قضیه ادوارد اسنودن و افتضاح کمبریج آنالیتیکا نشان داد هدف فناوریهای مدنی و غیرنظامی دیگر بهسادگی برای بهبود تسلیحات نیست و به یک سلاح تبدیل شدهاند. متناوباً فناوریهای مشابه برای جاسوسی از دولتها و رصد فعالیتهای شهروندان، تغییر در افکار عمومی، رمزگشایی از پیامها، کسب برتریهای تجاری و انجام جنگ سایبری مورداستفاده قرار میگیرند. در شرایطی که در فضای سایبری، بر سر کسب اطلاعات با تسلیحات دومنظوره جنگ در گرفته است، انگلیس باید متحد خود را انتخاب کند و بعید است آن متحد، اتحادیه اروپا باشد.
زمان آن فرا رسیده است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا چشم خود را باز کنند و پیامدهای جدایی از انگلیس را بپذیرند و بر روی پای خود به ایستند. اروپاییها از این تاریخ به بعد باید به خود متکی باشند.
0 Comments