شورای راهبردی آنلاین – رصد: حمله آمریکا به یک فرمانده ارشد ایرانی، شکافی دیگر میان آمریکا و متحدان اروپایی آن ایجاد کرده است. روابط فرا آتلانتیک در سطح پایینی قرار دارد و طرفین آن در قبال موضوعات مختلف از موضوع ایران گرفته تا تجارت با چین و تغییرات اقلیمی همعقیده نیستند؛ چنانکه میتوان گفت غرب دچار شکاف شده است.
دیوید وینری در یادداشتی که وبسایت موسسه کارنگی آن را منتشر کرد، نوشت: بسیاری در اروپا رئیسجمهور ترامپ را مقصر این شرایط میدانند – در حقیقت دولت ترامپ نیز تا حدودی مقصر است؛ اما تنشهای فرا آتلانتیک به چهل و پنجمین ریاست جمهوری آمریکا محدود نمیشود. بدون اقدامات درست و سازنده، آمریکا و اروپا در دهه 2020 بیشازپیش از هم فاصله خواهند گرفت و فرقی نمیکند چه کسی در دفتر ریاست جمهوری آمریکا در کاخ سفید نشسته باشد.
تنشهای آمریکا با اروپا تازگی ندارد. در مهمترین مورد، جنگ عراق باعث دودستگی شرکای آتلانتیک شد. بااینحال، اختلافات قبلی آمریکا و اروپا در ارتباط باسیاست بوده است. در حال حاضر، مفهوم و ارزش ائتلاف فراآتلانتیک فینفسه زیر سؤال رفته است. دونالد ترامپ اولین رئیسجمهور معاصر آمریکاست که اتحاد اروپا را بهجای تقویت، تضعیف میکند، بهطوریکه وی اتحادیه اروپا را نه متحد آمریکا بلکه تهدیدی برای آمریکا تلقی کرده و ناتو را دچار بلاتکلیفی کرده است.
بسیاری از اروپاییها معتقدند که اختلافات آنها با آمریکا با اتمام ریاست جمهوری ترامپ از بین خواهد رفت. بهطور حتم، رئیسجمهور جدید آمریکا میتواند تنشها را کاهش دهد. وی احتمالاً آمریکا را دوباره به ناتو متعهد میگرداند، در نگرانیهای اروپا در مورد تغییرات اقلیمی سهیم میشود و اختلافات با روسیه را بهصورت خصوصی (بهجای توییتر) حلوفصل میکند. بااینحال، پس از یک دوره ماهعسل اولیه، کشورهای اروپایی با ناامیدی درمییابند که بسیاری از اختلافات آنها با آمریکا هنوز پابرجاست و از ناسازگاری بلندمدت منافع اروپا و آمریکا حکایت میکند. درخطر جدایی آمریکا و اروپا طی دهه 2020، پنج موضوع اهمیت ویژهای دارند که عبارتاند از:
نخست آنکه تنشها بر سر بودجه دفاعی ادامه مییابد. اروپا تحت پوشش امنیتی آمریکا، احتمالاً هزینه دفاعی خود را کمتر از حد انتظار واشنگتن ادامه خواهد داد. نارضایتی آمریکا از هزینههای پایین دفاعی اروپا با دولت ترامپ آغاز نشده و بعد از وی نیز ادامه خواهد داشت. درواقع، اگر رئیسجمهور آینده آمریکا تصمیم به کاهش هزینههای دفاعی آمریکا بگیرد و خواهان جبران آن توسط اروپا شود، تنشها ممکن است افزایش یابد. به همین ترتیب، تنشهای تجاری نیز در دولت جدید لزوماً کاهش نخواهد یافت.
موضوع دوم به تنش با چین مربوط است. اگرچه نگرش جمهوری خواهان و دموکراتها در قبال چین سختگیرانهتر شده است، اروپاییها در انتخاب بین روابط امنیتی خود با آمریکا و روابط سرمایهگذاری فزایندهشان با چین، مردد خواهند بود و واشنگتن را عصبانی خواهند کرد.
سوم، منافع آمریکا در اروپا (که نتیجهی سلطه جنگ سرد بر سیاست خارجی آمریکا بوده است) در این دهه کمتر و کمتر خواهد شد. همانطور که سایر تحلیلگران نیز معتقد هستند، جنگ سرد جدید با چین خواهد بود. سیاست خارجی آمریکا در دولت آینده بر اقیانوسیه متمرکز خواهد بود نه بر آتلانتیک.
چهارم، با ظهور قدرتهای جدید، توانایی آمریکا برای کنترل و اداره جهان رو به افول خواهد گذاشت و توسط مردم خسته آمریکا محدود خواهد شد. در واکنش به این موضوع، کشورهای اروپایی همدست به دامن دیگران (ازجمله روسیه و چین) خواهند شد، همانطور که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، به آن مبادرت کرده است.
و سرانجام، اروپا در چند سال اخیر، چه در مورد ایران و چه در مورد تغییرات اقلیمی، به مخالفت با آمریکا عادت کردهاند، طوری که در دولتهای قبلی آمریکا غیرقابلباور بوده است. حتی اگر رئیسجمهور بعدی تعهدات آمریکا در قبال اروپا را احیاء کند، بازهم کشورهای اروپایی میدانند که رئیسجمهور آینده آمریکا همواره ممکن است به رویکرد ترامپ بازگردد.
روابط قدرتمند فرا آتلانتیک به نفع آمریکا و اروپاست. دهه جدید احتمالاً با افول نظم بینالمللی قانون محور و ظهور عصر جدید رقابت قدرتهای بزرگ همراه خواهد بود؛ بنابراین، با آغاز این دهه جدید، برای مقابله با چین نوظهور و روسیهی توسعهطلب، اتحاد غرب ضروری است.
در این شرایط چه باید کرد؟ ازنظر اقتصادی، توافق تجاری جدید بین آمریکا و اتحادیه اروپا میتواند اروپا را از چین دور کرده و آنها را به تنظیم معیارهای جهانی جدید و قوانین جدید بینالمللی قادر سازد. ازنظر سیاسی، آمریکا و اتحادیه اروپا باید به هم نزدیکتر شده و چالشهای ایران، روسیه، چین، سوریه و … را حلوفصل کنند. ازنظر نظامی، آمریکا و اروپا باید بار دیگر بر تعهد خود در ناتو تأکید کرده و ناتو را بهعنوان سازمانی نظامی و سیاسی تغییر شکل دهند.
در حال حاضر، تعداد کمی از این اقدامات، محتمل به نظر میرسد. اروپا نباید انتظار داشته باشد که تنشهای فرا آتلانتیک بعد از ترامپ بهصورت معجزهوار ناپدید شود. اگر هیچ اقدامی صورت نگیرد، شکاف آتلانتیک در دهه آینده نهتنها کمتر نمیشود، بلکه عمیقتر هم خواهد شد.
0 Comments