جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
بررسی و تحلیل راهبرد آمریکا در قبال چین
مایکل دی سواین در مقالهای که بر روی وبسایت کارنگی منتشر شد، نوشت: دولت دونالد ترامپ موضعی سرسختانه را در قبال چین دنبال کرده است و پکن را یک قدرت تجدیدنظرطلب استبدادی معرفی کرده که هدفش مختل کردن نظم جهانی لیبرال تحت هدایت آمریکا است. شکی نیست که آمریکا باید به شکلی مؤثرتر به سرکوب داخلی در چین و رفتار اخلالگرانه بینالمللی آن پاسخ دهد اما لفاظی و سیاستهای ساده و خصمانه دولت تاکنون نتایجی محدود داشته است و درواقع تا حدودی منافع آمریکا را تحلیل برده است.
انتقادات داخلی و خارجی از سیاست آمریکا در قبال چین باعث شده مقامات آمریکایی لفاظیها را تلطیف و انکار کنند که واشنگتن به دنبال محدود کردن چین یا جدا کردنش از اقتصاد جهان است؛ اما رویکرد خصمانه ترامپ مغایر با لفاظیهای جدید است. شکستهای ترامپ در قبال چین باید به رقبای دموکرات او فرصتی مناسب بدهد. مردم آمریکا و شرکایش در خارج مستحق بهتر از این هستند: یک روش واقعگرایانه و مؤثر برای هماهنگسازی رقابت و همکاری با چین که درواقع بازتابی باشد از چین واقعی، چگونگی این رابطه و اینکه این رابطه باید به کدام سو حرکت کند.
آنچه در اینجا مطرح میشود چهار گام در جهت رسیدن به رویکردی بسیار مؤثرتر در قبال چین است:
اول- احیای قدرت در داخل
شکایات بیوقفه آمریکا از چین این امر را نادیده میگیرد که سرنوشت آمریکا بیشتر به واشنگتن بستگی دارد نه به پکن. مؤثرترین راه برای برخورد با پکن این است که نقاط قوت آمریکا تقویت شود و معضلات سیاست آمریکا از بین برود. همانطور که اندرو یانگ، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفته است: «مادامی که ما در خانه قوی باشیم، قدرت رو به افزایش چین تهدیدی مستقیم برای آمریکا نخواهد بود. بزرگترین چیزی که باید روی آن سرمایهگذاری کنیم رقابتهای داخلی خودمان است.»
اما ترامپ در عوض نابرابری اقتصادی را با کاهش مالیات برای ثروتمندان وخیمتر کرده و بودجه زیرساخت، آموزش، تحقیق و توسعه و آموزش شغلی را کاهش داده است. چشمانداز آینده باید تشخیص بدهد که دولت میتواند نقشی حیاتی در ایجاد رقابت آمریکایی داشته باشد.
دوم- سختگیر اما با هوش بودن
آمریکا همچنین باید با جدیت اما محتاطانه چین را از رفتار اقتصادی ناشایست و نقض حقوق بشر منصرف کند. در جبهه اقتصادی تعرفههای ناپخته ترامپ به سازندگان، مصرفکنندگان و کشاورزان آمریکایی به همان اندازه یا بیشتر از فشاری که به چین وارد میکند، ضربه زده است. بهعلاوه تعرفهها اصلاً آنطور که ترامپ مدعی بود، کسری تجاری آمریکا را کاهش نداده است. همانطور که الیزابت واردن میگوید «سیاستهای تجاری ترامپ در قبال چین بدرفتاریهای اقتصادی چین را متوقف نکرده است.»
آمریکا باید برای افزایش فشار بر چین با شرکای اروپایی و آسیایی همفکر بهتر هماهنگ شود و به شکلی مؤثرتر موانع تجاری چینی و جاسوسی بازرگانی آن را از میان بردارد. به گفته سناتور کریس کونز آمریکا باید با ایجاد حصاری بلند حول یک حیاط کوچک از فنآوریهای حساس آمریکایی حفاظت کند نه اینکه برای قطع ارتباطات تجاری و فنآوری با چین تلاش کند.
واشنگتن باید با شرکایش همکاری کند و بهطور مشترک از پکن برای نقض حقوق بشر و سرکوب ایغورها انتقاد کند. در خصوص هنگکنگ ترامپ باید شخصاً خشونت همه طرفها را تقبیح کند و درعینحال تشکیل یک کمیسیون اصلاحات با حضور همه نمایندگان بهمنظور اعمال فشار برای دموکراسی بیشتر و پاسخ دادن به نابرابری اقتصادی و تاکتیکهای افراطی پلیسی را خواستار شود.
سوم- درک چیزی که با آن روبرو هستیم: رقیبی که شبیه به هیچکس نیست
آمریکا هرگز با رقیبی شبیه چین روبرو نبوده است. چین برخی مؤلفههای نظم بینالمللی را پذیرفته اما درعینحال دیگر مؤلفهها را نادیده میگیرد یا تضعیف میکند تا با منافعش هماهنگ شود. به همین دلیل است که توجه واشنگتن به اقتدارگرایی حاکم چین فقط بخشی از یک داستان پیچیدهتر را روشن میکند. چین باعث رشد و اشتغال در سراسر جهان شده، سرمایهگذاریهای گستردهای را در زیرساختهای جهانی انجام داده و به رفع تهدیدهای امنیتی مشترک نظیر تغییرات اقلیمی، بیماریهای همهگیر و اشاعه تسلیحات کشتارجمعی کمک میکند.
مردم چین بهرغم سرکوب و بیثباتی بهشدت به دستاوردهای کشورشان افتخار میکنند و با هر اقدام آمریکا در جهت تضعیف چین مخالفند؛ بنابراین یک سیاست معقول آمریکا سیاستی است که همزمان با کم اثر کردن رفتار بد چین، به غرور مردم چین توجه کند و با آن نیروهایی که در چین به دنبال شفافیت و همکاری هستند تعامل برقرار کند و به آنها دلگرمی بدهد. تاکنون دولت ترامپ در این زمینه کار چندانی نکرده است.
چهارم- هماهنگ شدن و کار کردن برای رسیدن به یک نتیجه
در حال حاضر یک ائتلاف متحد بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد و هیچ اجماعی با افکار عمومی یا شرکای آمریکا در خارج ایجاد نشده است. یک رویکرد معقول شامل هماهنگی بهتر با دوستان و متحدان و یک رویکرد واقعگرایانهتر و بادوام در قبال روابط قدرت بهویژه در آسیا است. آمریکا باید با متحدانش برای ایجاد توازن قدرت نظامی و مجموعه تفاهماتی با چین درباره منابع بالقوه درگیری در غرب اقیانوسیه، نظیر تایوان، همکاری کند و برای این کار باید اطمینان حاصل کند که بودجه آمریکا معقولانه مصرف میشود.
هدف: یک سیاست متوازن در قبال چین
واشنگتن باید رقابتپذیری را در داخل آمریکا تقویت کند، مانع اقدامات تهدیدآمیز چین شود و با دوستان و دشمنانش بهتر هماهنگ شود؛ درعینحال سراغ عناصر میانهرو جامعه چین برود و با پکن درجایی که ضروری و معقول است همکاری کند. همانطور که سناتور کونز میگوید: «ما باید برای همزیستی، رقابت و همکاری با چین تلاش کنیم و هر سه گزینه ممکن است.» گام اول برای دولت آمریکا کنار گذاشتن لفاظیها و راهحلهای افراطی است. واشنگتن باید تلاش جدی برای تقویت آمریکا و ایجاد دستور کارهای مشترک در آنسوی دریاها را با چین و بدون چین آغاز کند.
0 Comments