جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
ادعا و عملکرد متناقض ترامپ در خاورمیانه
فرانسیس براون در یادداشتی که اندیشکده کارنگی آن را منتشر کرد، نوشت: تغییر سیاست خارجی آمریکا و درعینحال، حفظ ضروریات امنیت ملی به این سادگی نیست. پایان دادن به درگیری نظامی در عمل مستلزم راهبردی بلندمدت و اجرای منظم همه مراحل آن است. هر اقدامی که ترامپ در خاورمیانه انجام داده است، درست در تناقض با خروج از این منطقه بوده و حتی ترک منطقه را برای آمریکا دشوارتر ساخته است.
بهعنوانمثال، تصمیم ناگهانی وی برای ترور سردار قاسم سلیمانی را در نظر بگیرید؛ ترامپ اظهار داشت که دستور وی برای حملات پهپادی علیه این سردار ایرانی «برای جلوگیری از جنگ بوده است نه آغاز جنگ»، اما با توجه به حملات تلافیجویانه ایران به پایگاههای آمریکا در عراق، احتمال وقوع یک جنگ تمامعیار ایران-آمریکا بسیار زیاد است.
اخیراً نیز ترامپ اظهار داشت که وی از اقدام نظامی مضاعف علیه ایران پرهیز خواهد کرد. بااینحال، آمریکا همین هفته نیروهای بیشتری به خاورمیانه اعزام کرده و سفارتها و شهروندان این کشور در حال آمادهباش هستند. به نظر میرسد که داعش در حال قوت گرفتن است، زیرا ترور سردار سلیمانی یکی از مؤثرترین دشمنان داعش را از میدان نبرد حذف کرده و جنگ برای جلوگیری از عملیات این گروه را به دوش ائتلاف به رهبری آمریکا انداخته است.
بیشک، ترور سردار سلیمانی باعث بیثباتی هرچه بیشتر سراسر منطقه شده است. شرکای آمریکا در خلیجفارس بیم آن دارند که گرفتار جنگ ایران-آمریکا شوند. ترور سردار سلیمانی باعث شد که مجلس عراق رأی به خروج نیروهای آمریکایی از عراق بدهد. هر نوع جدایی آمریکا و عراق باعث میشود که عراق در برابر داعش و شبهنظامیان داخلی آسیبپذیر باشد.
این موارد تنها به بحران ایران محدود نمیشود. تصمیمات خودسرانه ترامپ به تشدید دیگر جنگها ازجمله جنگ سوریه دامن زده است. حضور نظامی اندک آمریکا در سوریه بهعنوان اهرمی برای مذاکرات پایان جنگ سوریه و کارزاری موفق در مبارزه علیه داعش بود. بااینحال، ترامپ ناگهان از خروج آمریکا از سوریه خبر داد و کردهای متحد آمریکا را در برابر تهاجم نظامی ترکیه را تنها گذاشت؛ اما چند هفته نگذشته بود که نیروهای آمریکایی مجبور به بازگشت به این منطقه شدند.
در خصوص افغانستان، در سپتامبر گذشته درحالیکه که مقدمات توافق با طالبان برای پایان دادن به جنگ فراهم شده بود، ترامپ ناگهان مذاکرات تیم خود را متوقف کرده و این گفتگوها را شکستخورده اعلام کرد. دو ماه بعد، این مذاکرات از سر گرفته شد و سؤالاتی در مورد دلیل توقف دور اول مذاکرات مطرح شد. دمدمیمزاج بودن ترامپ تنها باعث کاهش اعتبار آمریکا میشود.
درمجموع، به نظر میرسد که کارنامه ترامپ دارای دو بخش اصلی است: ادعای دستیابی به «توافق بزرگ» یا کنارهگیری شتابزده از یک جنگ.
پیشبرد سیاست خارجی موفقیتآمیز با این روش ممکن نیست. خروج آمریکا از جنگهای مسلحانه پیچیده مستلزم یک راهبرد و ثبات قدم است. اول آنکه، مذاکرات پایان جنگ مانند معامله در بنگاه املاک در یک جلسه خاتمه نمییابد؛ و دوم آنکه، پایان جنگ با یک فرمان اجرایی اتفاق نمیافتد، بلکه نیازمند مشارکت همه شرکتکنندگان و درک و فهم اولویتهای متحدان و بازیگران غیردولتی است که منافع آنها احتمالاً در تداوم جنگ است.
در سوریه، آمریکا باید به همراه متحدان اروپایی خود به شکل مستمر و بهطور جمعی از مذاکرهکنندگان سازمان ملل حمایت کنند تا یکراه حل سیاسی به دست آید. با توجه به سرزمینهای تحت تصرف و تمایل نظام اسد به اجتناب از تحریم مالی و انزوای سیاسی، موضع آمریکا در سوریه هنوز از اهرمهایی برخوردار است. برای استفاده از این اهرمها و کسب رضایت اسد و حامیان ایرانی و روسی وی، دولت ترامپ باید یک راهبرد روشن و هدفی واضح ارائه کند.
در افغانستان نیز آمریکا اهرمهایی در اختیار دارد. طالبان خواهان خروج نیروهای آمریکایی هستند و دولت آینده افغانستان نیز نیازمند کمکهای مالی و امنیتی خواهد بود. توافق با طالبان مستلزم کاربرد این اهرمهاست تا مردم افغانستان و بازیگران منطقهای و بینالمللی را به یکراه حل سیاسی سوق دهد که امنیت اساسی، مقابله با تروریسم و حقوق بشر در افغانستان پس از آمریکا تضمین شود. در اینجا نیز وجود یک راهبرد بلندمدت ضروری است.
بااینحال، اختلال در تلاشهای معدود تیم ترامپ برای خروج آمریکا از جنگها، تنها چیزی است که وی تابهحال بدان دست یافته است. اقدامات ترامپ نهتنها پای آمریکا را از جنگها بیرون نکشیده است بلکه باعث تشدید و تکثیر این جنگها شده است.
0 Comments