جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
پنهان کاری و اشتباهات راهبردی آمریکا در افغانستان
استفان والت در گزارشی که مرکز بلفر بر روی وب سایتش منتشر کرد، نوشت: هفته گذشته واشنگتنپست اسنادی را در خصوص جنگ طولانیمدت و همچنان ناموفق آمریکا در افغانستان، مناقشهای که ساموئل موین و استفان ورتیم آن را «جنگ بیپایان» نامیدند، منتشر کرد. اگرچه این اسناد بهاندازه اسناد پنتاگون در دوران ویتنام افشاگرانه نبود، اما انتشار آن نقش مهمی در درک عمومی از سیاست امنیت ملی آمریکا دارد. اگر کشف این موضوع که مقامات آمریکایی تردیدهای خود درباره این جنگ و تشخیصشان مبنی بر شکست راهبرد آمریکا را پنهان کردهاند، درزمانی عادیتر صورت میگرفت که استیضاحی قریبالوقوع پیش رو نبود، اقدامات ترامپ بیوقفه افکار عمومی را منحرف نمیکرد و حزب جمهوریخواهی نبود که ذاتاً غیرمسئول است، شاید میتوانست تغییری را به همراه بیاورد.
باید گفت که مقامات آمریکایی به افکار عمومی دروغ چندانی نگفتهاند بلکه عمدتاً با نگهداشتن تردیدهای خود در زیر لفافه محرمانگی دولتی مردم را گمراه کردهاند. این اسناد نشان میدهد که آنها فهمیدند که دولت افغانستان فاسد و غیرقابلاعتماد است و پاکستان قصد ندارد به حمایتش از طالبان خاتمه دهد و متوجه شدند که راهبرد آمریکا اشتباه و مملو از تناقض است؛ اما مقامات آمریکایی و فرماندهان نظامی بارها بهجای توضیح روشن این واقعیتها به کنگره و مردم آمریکا، ارزیابیهای خوشبینانهای درباره جنگ ارائه کردند تا حمایت مردمی و مجوز کنگره را دریافت کنند.
باوجود شهادتهای خوشبینانه مقامات عالیرتبه، شواهدی که نشان میداد اقدامات آمریکا در افغانستان بهخوبی پیش نمیرفت، کاملاً آشکار بود. اینها در بسیاری از گزارشهای انتقادی منتشرشده توسط جان ساپکو، بازرس کل ویژه بازسازی افغانستان که مصاحبههایش مبتنی بر اسناد دریافت شده از واشنگتنپست بود، آشکار بود.
این واقعیتها بیش از 10 سال است که آشکار شده اما مقامات آمریکایی از هر دو حزب هرگز نتایج روشنی را اعلام نکردند. مطمئناً نزدیک به دو دهه تلاش و خرج حدود یک تریلیون دلار نتایجی را در افغانستان حاصل کرده است. اقتصاد افغانستان رشد کرده، سطح تحصیلات و امید به زندگی افزایشیافته، حقوق زنان پیشرفت کرده و افغانها از تجربه برگزاری انتخابات برخوردار شدهاند؛ اما دهها هزار افغان کشته شدهاند (بهعلاوه 2300 سرباز آمریکایی) و آمریکا در مقایسه با زمان سرنگونی طالبان به راهحل سیاسی باثبات در این کشور نزدیکتر نشده است. واضح است که سرنوشت افغانستان توسط مردم افغان تعیین خواهد شد و نه توسط یک قدرت خارجی که از سوی دیگر دنیا آمده است.
اشتباه نکنید: جنگ درازمدت در افغانستان بهاندازه تصمیم حمله به عراق اشتباهی فاجعهبار نبوده اما همچنان شکستی حماسی است. پرسش این است که با توجه به آنچه خودیها میدانستند، چرا این جنگ ادامه پیداکرده است؟ دلیل اول موقعیت راهبردی مطلوب آمریکا است که تلفیقی است از ثروت فراوان و انزوای جغرافیایی. دوم، شاید قبل از شروع جنگ، مقامات نظامی عالیرتبه در مقایسه با مقامات غیرنظامی تمایل کمتری به توسل بهزور داشته باشند اما دوست ندارند با شکست روبرو شوند و نمیخواهند بپذیرند که نمیتوانند به چیزی که خواستند برسند. بهعلاوه پنتاگون به اقدامات قانونی تکمیلی که بودجه عملیات آنسوی دریاها را تأمین میکند، علاقهمند است. درواقع این بودجه فراوان است و پنتاگون مادامیکه هزینهها را به این عملیات ربط بدهد، میتواند هر طور که میخواهد آن را خرج کند.
همچنین در این رابطه اقناع افکار درباره این جنگ بیپایان با تکیهبر همان تکنیکهایی که دستگاه سیاست خارجی سالها است برای توجیه نقش گسترده آمریکا از آنها استفاده کرده از اهمیت برخوردار است.
گام اول، بزرگ جلوه دادن تهدید: آمریکا در ابتدا برای از بین بردن القاعده و دستگیری اسامه بنلادن به افغانستان حمله کرد اما الان بنلادن مرده و القاعده تغییر کرده و به بسیاری از دیگر اماکن مهاجرت کرده است. تروریسم هنوز مشکلی جدی است اما تهدید موجودیتی برای آمریکا نیست.
گام دوم، پنهان کردن هزینهها. آمریکاییها خروج از افغانستان را میخواهند اما اعتراضات مردمی برای واداشتن سیاستمداران به بازگشت از این کشور انجام نمیشود زیرا تعداد کمی دقیقاً میدانند که کشورشان چقدر در افغانستان هزینه میکند.
گام سوم، هیچکس را مسئول ندانستن. جنگ در افغانستان از سال 2002 تاکنون فرماندهان زیادی داشته که مشخصههای مشترکی دارند هیچکدام پیروز نشدند و امروز عمدتاً کارشناسانی محترم در جامعه سیاست خارجی هستند. همانطور که ساپکو در سال 2015 گفت مشکل این است که هیچکس در دولت مسئول شناختهنشده است.
0 Comments