غزه، اوکراین و جایگاه تخریبشده اروپاییها در افکار عمومی
رابرت مانینگ و ماتیو بوروس در مطلبی که شورای آتلانتیک آن را منتشر ساخت، نوشتند: 2019، سال رویدادهای نادر و غافلگیرکننده نبود، اما نظم جهانیِ شکننده بیشتر در مسیر فروپاشی قرار گرفته است. سال 2020، احتمالاً بیشتر شبیه دهه 1930 خواهد بود، چراکه برخی رویدادها در سال 2019، به پایان خودش نرسیدند.
عارضههای نظام جهانی تحتفشار دکترین ترامپ با عنوان «اول آمریکا» ممکن است به نقطه گسست خود در سال 2020 منتهی شوند. این امر ممکن است شامل کمرنگ شدن نهادهای چندجانبه و ناکارآمدی کامل اتحادهای آمریکا باشد. گسترش انفجارگونه پوپولیسم جهانی و ملیگرایی احتمالاً پتانسیل همکاری جهانی را تضعیف میسازد.
ده خطر ژئوپلیتیکی سال 2020:
1) انتخابات ریاست جمهوری آمریکا: انتخاب مجدد ترامپ یا پیروزی دمکراتها در انتخابات ریاست جمهوری 2020، ملیگرایی سیاسی آمریکا را تعمیق خواهد بخشید. پیروزی ترامپ، آمریکا را در مسیر خروج از نظم جهانی چندجانبه برای چهار سال دیگر قرار خواهد داد.
2) برگزیت: خروج انگلیس از اتحادیه اروپا موسوم به برگزیت سرانجام در سال 2020، اتفاق خواهد افتاد. انگلیس از 31 ژانویه 2020، از اتحادیه اروپا خارج خواهد شد، اما معلوم نیست که در مهلت تعیینشده یعنی 31 دسامبر 2020، توافق تجاری بین انگلیس و اتحادیه اروپا نهایی شود.
اتحادیه اروپا به رهبری فرانسه و آلمان بهطور فزاینده نگران انگلیسی هستند که سعی دارد بازار واحد اروپایی را با عدم پایبندی به استانداردهای موجود تضعیف سازد. در بلندمدت برگزیت ممکن است به جدایی حزب ملیگرای اسکاتلند از انگلیس منجر شود و حزب محافظهکار را در هالهای از ابهام قرار دهد و همچنین ممکن است نخستوزیر ملیگرا در ایرلند شمالی انتخاب شود.
3) فروپاشی بزرگ: با تضعیف مکانیسم حل اختلاف سازمان تجارت جهانی که اساس و پایه سالها رفاه و نظم اقتصادی قانونمحور بوده است، این سازمان ممکن است فرو بپاشد. درهرصورت مقررات جهانی اهمیت کمتری در شکلدهی شرایط تجارت خواهند داشت. بعلاوه، ترتیبات تجاری دوجانبه همچون توافق اتحادیه اروپا – ژاپن، اتحادیه اروپا – آ.سه. آن و ترتیبات تجاری چندجانبه همچون موافقتنامه جامع و مترقی برای مشارکت ترانس پاسیفیک، مشارکت اقتصادی جامع منطقهای و اتحادیه اوراسیا اهمیت بیشتری برای شکلدهی به مقررات پیدا خواهند کرد. مجموعه اخیرالذکر بدون حضور آمریکا میتوانند به تجارت جهانی جدید تبدیل شوند.
4) جهان دوگانه: واشنگتن به دنبال ایجاد وقفه در زنجیره عرضه است که آمریکا و چین را به هم متصل میسازد. بعلاوه، واشنگتن به دنبال قطع سرمایهگذاری و قطع مبادله علمی و قطع صادرات و واردات از چین است. جدایی بین چین و آمریکا عمدتاً در بخشهایی همچون نسل پنجم تلفن همراه، الکترونیک، فناوری اطلاعات و صنایع حساس مرتبط با امنیت ملی اتفاق خواهد افتاد که منجر به اینترنت و تجارت الکترونیکی چندپاره خواهد شد.
5) نافرمانی کرهشمالی: در سال 2020، روشن خواهد شد که رهبر کرهشمالی انتخاب استراتژیک خود را انجام داده است: وی قصد ندارد تسلیحات هستهای خود را در آینده قابل پیشبینی برچیند. استمرار انجام آزمایشهای بالستیک و هستهای و انجام سیزده آزمایش از می 2019 تاکنون و انجام آزمایش موشک بالستیک قارهپیما در آینده نزدیک توسط این کشور، مؤید این امر است. سیاست فشار حداکثری ترامپ تأثیرش را از دست خواهد داد. جنگ گزینه فاجعهبار باقی میماند. مرحله بعد این است که چگونه با کرهشمالی اتمی کنار بیاییم؟
6) از بین رفتن ثبات هستهای: معاهده استارت جدید و موافقتنامههای آسمان باز به سرنوشت الگوی ترامپ در خروج از معاهدات جهانی دچار خواهند شد. ازاینرو، آمریکا به معماری خویشتنداری پایان داده و جهان هابزی «همه علیه همه» را آغاز کرده و نسبت به درسهای دوره جنگ سرد برای اجتناب از مسابقه تسلیحاتی بیاعتنا است. این اتفاق در حال حاضر رخ داده است، چراکه خطرهای جدیدی علیه ثبات از ناحیه فناوریهای غیرهستهای نوظهور مثل هوش مصنوعی، سایبر تهاجمی، تسلیحات ضد فضا و موشکهای فوق صوت وجود دارد. ساعت جنگ هستهای آخرالزمانی روی 2 دقیقه به نیمهشب تنظیم شده است.
7) فروپاشی اتحادهای سنتی آمریکا: فقدان رهبری جهانی در نظم جهانی متشتت روبه گسترش است. شبکههای امنیت منطقهای موقت توسط شرکای اصلی در اروپا و آسیا در حال شکلگیری است. دیدگاه تنگنظرانه ترامپ نسبت به اتحادها ممکن است وی را در سال 2020 به وضعیتی رهنمون سازد که 6000 سرباز آمریکایی را به خانه بازگرداند و اتحاد آمریکا – جمهوری کره را از هم بپاشد. پویایی مشابه، اتحاد ژاپن – آمریکا را نیز تهدید میکند، با توجه به اینکه ژاپن ارتباطاتی را با شرکای امنیتی و اقتصادی جدید برقرار کرده است. بعلاوه، اتحادیه اروپا متعاقب قانون صیانت از اطلاعات شخصی شهروندان، بیاعتنایی و تحقیر بیوقفه ترامپ و تلاشهای پکن برای استفاده از مشوقهای اقتصادی برای جدا ساختن اروپای شرقی، تحرکات را برای حفاظت از استقلال اقتصادی و سیاسی خود در برابر آمریکا و چین تسریع خواهد کرد.
8) اشاعه هستهای: کرهشمالی تلاشهای جدیدی برای تبدیلشدن به یک کشور اتمی را در دست انجام دارد که این امر بیانگر عقبنشینی و غیرقابلاعتماد بودن آمریکا است. این امر موجب میشود تا شرکا و متحدان آمریکا نسبت به تضمینهای امنیتی آمریکا تجدیدنظر کنند. استرالیا و جمهوری کره در اندیشه دستیابی به سلاح اتمی هستند و ممکن است وارد مرحله بعدی بررسی این مسئله در سال 2020، شوند. ژاپن و عربستان نیز ممکن است اقدام مشابهی انجام دهند.
9) خاورمیانه پساآمریکا: عدم تحرک جدی آمریکا در خاورمیانه، ناتوانی واشنگتن در برابر ایران و ناکامی آمریکا در سوریه و نیز ضرورت پایان بخشیدن به جنگ علیه یمن موجب گردیده تا بازیگران منطقهای بسیار فعال ظاهر شوند و دوره جدید پساآمریکا را در این منطقه تجربه کنند.
10) قوی خاکستری: چینِ محاسبهگر و بحران مالی جهانی: یک طوفان کامل شامل کُندی در سه اقتصاد بزرگ دنیا میتواند اقتصاد جهانی را وارد بحران اقتصادی عمیق دیگری نماید. آمریکا از افزایش بدهی داخلی رنج میبرد. بعلاوه، بدهی شرکتی را نیز به مشکلات اقتصادی این کشور باید افزود. بانک مرکزی آمریکا نگران ابزارهای مالی و پولی خودش است که قادر به رفع مشکلات و مواجهه با رکود نیستند. همینطور رشد اقتصادی کم اتحادیه اروپا، آن را به نامزد نامناسبی برای خارج ساختن جهان از رکود اقتصادی تبدیل کرده است. با توجه به مسئلهدار بودن اقدامات بانک مرکزی و کنگره، این وضعیت خطرناکتر از بحران مالی سال 2008 خواهد بود.
0 Comments