جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
انتخابات سراسری سال 2019
شکاف در سیاست خارجی جدید انگلیس
توماس راینس در مطلبی که چتم هاوس آن را منتشر ساخت، نوشت: از بین رفتن اتفاقنظر بین دو حزب کارگر و محافظهکار انگلیس بر سر سیاست خارجی به این معنا است که رأیدهندگان انتخاب معناداری بین دو دیدگاه متفاوت نسبت به جایگاه انگلیس در جهان دارند.
اگرچه اختلافنظر دو حزب اصلی انگلیس منجر به تغییر زیادی در حوزه سیاست خارجی نشده، اما به نظر میرسد این روند تغییر خواهد کرد.
اختلافنظر دو حزب
حزب کارگر انگلیس میخواهد نقش بینالمللی این کشور را مبتنی بر حقوق بشر و حقوق بینالملل احیا نماید. این حزب وعده بینالمللگرایی جدید را میدهد و به دنبال پایان دادن به رهیافت «اول بمباران بعد گفتگو» است.
این حزب همچنین به دنبال تجارت خارجی حقوق بشر محور است. حزب کارگر وعده تصویب قوانینی را میدهد که مجلس در ارتباط با اقدامات نظامی تصمیمگیرنده باشد، کمبود منابع مالی وزارت امور خارجه را جبران کند و فروش تسلیحات به عربستان سعودی را به خاطر استفاده در جنگ علیه یمن متوقف سازد.
جرمی کوربین رهبری است که اعتقاد خاصی به سنت ایدئولوژیکی بینالمللگرایی دارد و همبستگی بینالمللی و احساسات ضدامپریالیستی و ضدجنگ را درهم ادغام میکند. وی همه دوره حرفهایاش را بهعنوان منتقد سیاست آمریکا و اسرائیل سپری کرده است.
تمایل رهبر حزب کارگر برای به چالش کشیدن ناکامیهای سیاست خارجی انگلیس، بهویژه مداخلات نظامی این کشور از عراق تا لیبی، علیرغم توجه افکار عمومی به این امر، کمتر مورد ارزیابی قرار گرفتهاست، درحالیکه این امر یکی از خطوط اصلی حملههای انتقادیاش است.
اما در سوی دیگر، حزب محافظهکار به نقش تاریخی انگلیس در جهان افتخار میکند و در این چارچوب به مجموعهای از تعهدات شعاری برای تقویت اتحادها و توسعه نفوذ انگلیس اشاره میکند. دستورکار بلندپروازانه این حزب در زمینه تجارت آزاد اشاره به سیاست خارجی تجارتپیشه با وجود برخی محدودیتها دارد.
همانطوری که بسیاری اظهار داشتهاند عبارت توخالی «انگلیس جهانی» که توسط حزب محافظهکار دنبال میشود دیگر وجود ندارد. بعلاوه، ایده فضای جدید برای فرماندهی انگلیس و رژیم تحریمی قویتر، چیز جدید و خاصی نیستند.
البته احزاب اصلی انگلیسی از اتفاقنظر بر سر مواضع میانه دست نکشیدهاند. هر دو حزب اصلی انگلیس یعنی محافظهکار و کارگر نسبت به اختصاص 2 درصد از تولید ناخالص داخلی به امور دفاعی و 7/0 درصد از درآمد ملی ناخالص به توسعه به این امور متعهد هستند.
اما فراتر از تعهدات مرامنامهای، نخستوزیران انگلیس میتوانند قدرت زیادی در سیاست خارجی بهواسطه حق ویژه سلطنتی اعمال کنند. آنها برای شناسایی دولتهای دیگر حق انتخاب دارند، همانطوری که حزب کارگر مایل به شناسایی فلسطین است. آنها میتوانند معاهدات بینالمللی امضا کنند و در حال حاضر و در نبود نوعی قانون مرتبط با جنگ میتوانند بدون متوسل شدن به پارلمان دست به اقدامات نظامی بزنند. در حال حاضر مجلس در این زمینه هیچ نقش تثبیتشدهای ندارد. حتی یک دولت اقلیت ضعیف قدرت زیادی برای ایجاد تحول در دیپلماسی انگلیس دارد.
سیاست خارجی حزبی
اگر سیاست خارجی انگلیس بیشتر حزبی شود، در آن صورت این امر پیامدهای بلندمدتتری خواهد داشت. رأیدهندگان بر روی کاغذ قدرت زیادی برای شکلدهی و نفوذ بر سیاست خارجی بهطور مستقیم خواهند داشت. سیاست خارجی حزبی منجر به اختلاف و تشتت خواهد شد.
بعلاوه، سیاست خارجی حزبی ممکن است به امری کمتر مستمر و ناپیوسته تبدیل شود که در آن صورت بر ظرفیت انگلیس برای نمایش رهبری در برخی مسائل در درازمدت تأثیر منفی خواهد گذاشت که در داخل بر سر آن اتفاقنظر وجود ندارد. بعلاوه، متحدان انگلیس باید با یک شریک کمتر قابلاعتنا کنار بیایند و چنین وضعیتی را مدیریت کنند.
بهطورکلی انتخابات متوقف به مسائل سیاست خارجی نیست: انتخابات عمومی سال 2019، روندهای یادشده را تغییر نخواهد داد. همزمان این انتخابات برای شکلدهی مواضع انگلیس در صحنه جهانی و رهیافت لندن در قبال مسائل بینالمللی تأثیرگذار خواهد بود. بوریس جانسون و جرمی کوربین نمایندگی دیدگاههای بسیار متفاوتی در حوزه سیاست خارجی و اتحاد با سایر کشورها و نیز درباره نقش انگلیس بر عهدهدارند.
بستر برگزیت این احساسات زمینهای را در حوزه سیاست خارجی بااهمیتتر خواهد ساخت. سیاست خارجی ممکن است برای رأیدهندگان زیاد حائز اهمیت نباشد، اما این انتخابات برای سیاست خارجی اهمیت دارد.
0 Comments