جدیدترین مطالب

ترس منبع قدرت راهبردی ایران

ترس منبع قدرت راهبردی ایران

اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تحولات یک دهه اخیر در آسیای جنوب غربی به عنوان پهنه بزرگ نظام جهانی و کانون تنش و تشنج جهانی، نشان داده است که قدرت ترس از جایگاه مهمی برخوردار بوده و ایران از دارندگان اصلی این منبع قدرت محسوب می‌شود.

 تظاهرات یمنی ها در حمایت از غزه و ایران

میلیونها یمنی در حمایت از غزه و ایران در صنعا و شهرهای مختلف این کشور تظاهرات کردند. این راهپیمایی با شعار “تا پیروزی غزه، نبرد ما ادامه دارد” ، برگزار شد.

Loading

أحدث المقالات

در مسکو قتل یکی از خبرنگاران نظامی روسیه را جنایت خونین اوکراین نامیدند

ماریا زاخارووا، سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه روسیه گفت: روسیه قتل سمیون یریومین، خبرنگار روزنامه روسی ایزوستیا را تایید دیگری بر ماهیت تروریستی رژیم ولادیمیر زلنسکی می داند، مسکو از سازمان های بین المللی مربوطه و ساختارهای حقوق بشری می خواهد که قتل او را قویا محکوم کنند.

Loading

چالش‌های رهبری مکرون بر اروپا

شورای راهبردی آنلاین – رصد: امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه، از زمان رسیدن به قدرت در سال 2017، تلاش کرده چهره خود را به عنوان قهرمان اتحادیه اروپا در زمان تغییر توازن قدرت جهانی و ظهور پوپولیسم به تصویر بکشد، اما تلاش‌های دیپلماتیکی اخیر وی، خطر انزوای آلمان و دیگر بازیگران اصلی اتحادیه اروپا را به دنبال دارد.

استاوومیر سیراکووسکی در یادداشتی که شورای روابط خارجی آلمان  (DGAP) منتشر کرد، نوشت: مکرون در نظر دارد اتحادیه اروپا را در قرن بیست و یکم رهبری کند، اما وی زمانی موفق خواهد شد که در این موضوع افراط نکند، چراکه در این صورت، خود را در معرض چالش با دیگر رهبران سیاسی نوظهور قرار خواهد داد.

چنین چالشی زمانی محتمل است که وضعیت سیاسی داخلی آلمان سر و سامان یابد، دیگر کشورهای عضو اروپا تصمیم به تشکیل ائتلافی علیه فرانسه بگیرند و یا مکرون عمده بازیگران اصلی درون اتحادیه اروپا را منزوی سازد. هر قدر که بلندپروازی‌های مکرون بیشتر باشد، آینده سیاسی وی نیز با خطر بیشتری همراه خواهد بود.

از نظر سیاسی، رویکرد مکرون دارای تناقض بوده است، چرا که علیرغم مخالفت با پوپولیسم از ابزار پوپولیستی استفاده می‌کند. همچنانکه وی احزاب سیاسی سنتی را رها کرده و به انتخاب سیاستمداران توسط مردم عادی سوق یافته و خود را چپ یا راست نمی داند. تنها تفاوت وی با دیگر پوپولیست‌ها این است که برنامه وی ملی گرایی نبوده، بلکه طرفدار [یکپارچگی] اروپاست. با این حال، همانطور که مکرون در انتخاب نامزدهای سمت‌های ارشد اتحادیه اروپا در اوایل امسال نشان داد، موضع اروپایی‌گرایی وی تا جایی است که منافع اقتصادی فرانسه اجازه آن را بدهد.

علاوه بر این، باید خاطرنشان کرد که مکرون حامیان قوانین محدودکننده در مورد «انتقال کارگران» (به‌ویژه از لهستان و مجارستان) در سال 2017 را رهبری می‌کرد. شاید مکرون صادقانه خواهان یکپارچگی اروپا باشد، اما این امر مانع از آن نمی شود که وی کارخانه کشتی‌سازی فرانسه را برای جلوگیری از خرید آن توسط شرکت ایتالیایی، ملی اعلام نکند.

همین اواخر، مکرون با تمایل به ایجاد روابط گرم با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و اعلام «مرگ مغزی» ناتو، برگ دیگری از کتاب راهنمای پوپولیسم خود را اجرا کرد، به‌طوری‌که هشدار مکرون درباره ناتو به عنوان فریاد بیداری برای اروپا قلمداد شد تا استقلال دفاعی خود را تامین کند.

به لطف تلاش‌های مکرون، روسیه پس از تعلیق عضویت آن در شورای اروپا در سال 2014 به خاطر الحاق کریمه، دوباره به این شورا بازگشت. پس از آن، در کنفرانس سفرا در ماه اوت، مکرون از بازگشت روسیه به گروه 8 اعلام حمایت کرده و از دیپلمات‌های فرانسه خواست تا مانع هماهنگی وی با پوتین نشوند. همچنین، در گفتگوهای دوطرفه با پوتین در قلعه فورت دی برگانکون فرانسه در همان ماه، مکرون (و نه مهمان وی) از اروپایی حرف زد که از لیسبون تا ولادی وستوک گسترده است.

با این حال، دیپلماسی اتحادیه اروپا- روسیه تنها حوزه‌ای نیست که مکرون در آن قدرت نمایی می‌کند. وی در ماه اکتبر، رای غیر منتظره‌ای در مخالفت با مذاکرات عضویت آلبانی و جمهوری مقدونیه شمالی در اتحادیه اروپا داده و بوسنی و هرزگوین را یک «بمب ساعتی» توصیف کرد. این اقدامات ظاهرا در تناقض با موضع اروپایی‌گرایی بوده و بی شک مایه خرسندی پوتین شده است.

استقبال وی از پوتین احتمالا برای مقابله با چالش ناشی از مارین لوپن از جناح راست افراطی فرانسه است که بانک‌های روسی دارای روابط با کرملین، جزو حامیان مالی سابق وی بودند. همچنین، مکرون با جلوگیری از عضویت مقدونیه شمالی و آلبانی، مانع از قدرت گیری بلوک اروپای شرقی و مرکزی در اتحادیه اروپا می‌شود؛ چرا که عضویت آنها توازن در شورای اروپا را به ضرر فرانسه تغییر می‌دهد.

به طور کلی، فرانسه به رهبری مکرون خود را در یک خلاء ژئوپلیتیکی یافته است که از برگزیت در انگلیس، ظهور پوپولیسم و ملی‌گرایی در ایتالیا، جدایی کاتالونیا در اسپانیا و تحکیم رژیم‌های غیر لیبرال در اروپای مرکزی و شرقی سرچشمه می‌گیرد.

کشورهای شمالی اروپا نظیر هلند و دانمارک تنها بازیگران معتبر باقی مانده در این حوزه هستند. از آنجا که پیروزی لوپن بر مکرون ضربه مهلکی بر خود اتحادیه اروپا خواهد بود، آلمان طرح‌های بلندپروازانه رئیس جمهور فرانسه را تحمل کرده، اما کاسه صبر آن لبریز شده است.

در نهایت، قوانین بازی در اروپا هنوز توسط آلمان تنظیم می‌شود. مسئله این است که آلمان نه آنقدر بزرگ است که اروپا را رهبری کند و نه آنقدر کوچک است که از رهبری آن چشم بپوشد. از همین رو نیز احتمال تشدید چالش‌ها میان مکرون و آلمانی‌ها درباره مسائل آینده اروپا چندان بعید نیست.

به طور تاریخی، دیپلماسی فرانسه با چانه زنی‌های بزرگ همراه بوده است، اما آلمان، تحت رهبری مرکل، از موافقت با مکرون خودداری کرده و وضع موجود یا تغییرات افزایشی را ترجیح می‌دهد. دیپلماسی بیش از حد فعالانه مکرون از یک عقده حقارت پسا-امپراطوری حکایت می‌کند که علائم آن (خواه برگزیت خواه پوتین گرایی) مانع از عادی سازی اروپا می‌شود و از بسیج اتحادیه اروپا برای ایجاد توازن در برابر آمریکا و چین جلوگیری کرده است. لحن مکرون نشان می‌دهد که وی خواهان مبارزه با این علائم است، اما اقدامات اخیر وی بیانگر بازتولید آنهاست.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *