شورای راهبردی آنلاین – رصد: آمریکا و اروپا به لحاظ سنتی با سه موضوع مهم به هم پیوند خوردهاند: روابط تاریخی (تا دهه 60 میلادی، بخش عمده مهاجران آمریکایی از اروپا وارد این کشور شدند)؛ نیازهای امنیتی مشترک (آمریکا در قرن بیستم سه مرتبه ناچار شد به اروپا بازگردد)؛ و البته اقتصاد و منافع اقتصادی.
مایکل کاکس، از همکاران موسسه چتم هاوس در مقالهای که بر روی وبسایت این موسسه منتشر شد، نوشت: منطقه اقتصادی ترانس آتلانتیک با وجود حرفهای زیادی که خلاف آن گفته میشود، همچنان محوری است که اقتصاد بین الملل حول آن میچرخد.
آن طور که در یکی از گزارشها آمده است، این منطقه فقط یکپارچه ترین منطقه جهان نیست؛ بلکه آمریکا و اروپا در کنار هم «مهمترین بازارهای یکدیگر» هستند، سالانه در مجموع 5.5 تریلیون دلار فروش تجاری میان خود دارند و متقابلا تا 16 میلیون کارگر را در مشاغلی در هر دو سوی آتلانتیک به کار گرفتهاند.
با وجود همه اینها، این رابطه هرگز به اندازه امروز شکننده به نظر نرسیده است و دلایل آن واضح به نظر میرسد: رئیس جمهور دونالد ترامپ. در واقع برخی تصور می کنند که اگر ترامپ بر مسند قدرت نبود تا اتحادیه اروپا را محکوم کند، به ناتو اطلاع دهد که ممکن است منسوخ شود و بگوید که برگزیت چیز خوبی است، آن گاه همه چیز درست میشد.
اما این رابطه بسیار پیچیدهتر است. اروپاییها هر فکری هم که درباره ترامپ داشته باشند، البته اغلب آنها چندان به او فکر نمیکنند، سیاستها و سخنان ترامپ بسیار کمتر از آنچه تیترهای خبری متصور هستند، مبانی اساسی این رابطه را دچار اختلال کرده است.
سراغ ناتو میرویم. ترامپ به ندرت حرف خوبی برای گفتن درباره این اتحاد دارد، اما هر قدر علیه ناتو حرف بزند و با وجود تمایل زیادش به نزدیک شدن به ولادیمیر پوتین، واقعیت همچنان این است که بخش عمده اروپاییها و آمریکاییها همچنان این اتحاد را حافظ صلح و امنیت میدانند.
هرچه که باشد، روسیهی پوتین شگفتیهای در رابطه با این اتحاد انجام داده است. شاید ناتو تا حدی ضعیف تر شده باشد، اما با وجود گذشت 30 سال بعد از پایان اتحاد جماهیر شوروی به نظر میرسد که اتحاد ناتو همچنان در وضعیت خوبی به سر میبرد.
ترامپ کار زیادی انجام نداده است تا اروپاییها را به انجام کاری وادار کند که سالهاست وعده انجامش را دادهاند: پرداخت هزینه بیشتر برای دفاع از خودشان. مساله «تقسیم مسئولیت» مسئله جدیدی نیست. با این حال اروپاییها در طول سالها، قبل و بعد از جنگ سرد، برای کاهش وابستگی نظامی خود به آمریکا قصور کردهاند.
وقتی باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا در سال 2008 به قدرت رسید، آمریکا 70 درصد مخارج ناتو را پرداخت میکرد. امروز هم همین طور است. شاید ترامپ خیلی درباره واداشتن اروپاییها به سرمایهگذاری بیشتر برای امنیت خودشان حرف بزند اما عده کمی فکر میکنند که آنها چنین کاری انجام خواهند داد و حتی روشن نیست که اگر ظرفیت افزایش یافته اروپا به استقلال بیشترشان از سیاست دفاعی آمریکا منتهی شود، این امر برای آمریکا مطلوب باشد.
بی تفاوتی ظاهری ترامپ در برابر اروپا نیز آن قدر که به نظر میرسد یک تغییر نیست. شاید باراک اوباما در اروپا محبوب بوده باشد اما به گفته اغلب اروپاییها در آن زمان، متمایل شدن اوباما به آسیا خیلی شبیه به فاصله گرفتنش از اروپا به نظر میرسید. و باید به یاد داشت با وجودی که غرب در آستانه 11 سپتامبر متحد به نظر میرسید، در زمان جنگ عراق در سال 2003 بسیاری از نویسندگان به همان اندازه درباره یک جنگ عمیق ایدئولوژیک درون غرب حرف میزدند که درباره جنگ علیه تروریسم. در واقع حتی ایده چنین جنگی باعث خشم در بسیاری از پایتختهای اروپایی شد.
با این حال این رابطه ادامه دارد و چیز زیادی وجود ندارد که نشان دهد در آینده ادامه نخواهد داشت.
به طور قطع اختلافاتی وجود دارد. اروپاییها برای توسل به زور به احتمال زیاد بیشتر از آمریکاییها به سازمان ملل نگاه میکنند. احتمال این که آمریکاییها یکجانبه عمل کنند بیشتر از یک جانبه گرایی در اروپاییها است. آن طور که رابرت کاگان سالها پیش و مدتها قبل از آن که ترامپ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، اشاره کرده بود، به دلیل آن که آمریکا یک هژمون با قابلیتهای نظامی گسترده است، جهان را از لنزهایی بسیار متفاوت از لنزهای اروپا نگاه میکند. این امر در آن زمان صحت داشت و امروز هم درست است.
روشن است که ریاست جمهوری ترامپ باعث نارضایتی فراوان دوستان و متحدان آمریکا در اروپا شده است. به طور کلی بیتفاوتی او در قبال اتحادها، جدا از موضع او در قبال کلیه مسائل سیاسی از تغییرات اقلیمی گرفته تا معامله هسته ای با ایران، رابطهای دشوار و غیردوستانه را رقم زده است.
اروپاییها خیلی دوست ندارند که ترامپ به آنها بگوید اگر به سیاستهای مختلف تحریمی (که تعداد آنها در حال حاضر بسیار زیاد است) پایبند نباشند، به دردسر خواهند افتاد.
با این حال ممکن است در بلند مدت نگرانی کمتری وجود داشته باشد. ترامپ آمریکا نیست. برای همیشه هم رئیس جمهور نخواهد ماند. ترامپ نماینده باورها و ارزشهای اکثریت آنهایی نیست که حرفه بلند مدتشان دفاع و ارتقای منافع ملی آمریکا در جهان بیش از پیش خطرناکی است که در آن حضور متحدان در کنار شما بسیار دلگرم کنندهتر از نبودن آنها است.
0 Comments