شورای راهبردی آنلاین – رصد: شکاف و اختلاف موجود در دو سوی آتلانتیک به مناسبات فیمابین و همکاریهای مختلف آسیب وارد خواهد ساخت. کشورهای عضو اتحادیه اروپا به دنبال تقویت بنیان صنعت دفاعی داخلی خود هستند و آمریکا این قبیل تلاشهای اتحادیه اروپا را سیاست نوظهور در سطح اروپا قلمداد میکند.
داگلاس باری و یوونی استفانیا در تحلیلی که موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی واشنگتن منتشر کرد، نوشتند: در ایام اخیر فضای سیاسی جدید در هر دو سوی آتلانتیک بر تنشهای دیرینه فرا آتلانتیک بر سر سیاستهای مربوط به صنعت دفاعی، آرزوها و هزینهها در این زمینه افزوده و تنشهای موجود را قابلتوجه ساخته است. دو اقدام جدید توسط آمریکا در فضای بحثوجدل جدید بین واشنگتن و پایتختهایی اروپایی بر سر موضوع یادشده (سیاستهای مرتبط با صنعت دفاعی) را میتوان به رویکرد چماق و هویج آمریکا در قبال اروپا تشبیه کرد.
اول اینکه، چه اتفاقات و رویدادهایی در فضای گسترده سیاسی رخداده است؟ دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از مناسبات تعاملی و نه روابط فرا آتلانتیکی با شرکای اروپاییاش در ناتو حمایت میکند. او بهشدت از اروپاییها انتقاد کرده است و ادبیاتی را در انتقاد از اروپاییها به دلیل عدم تأمین اعتبارات کافی در امور دفاعی بکار گرفته است که قبلاً چنین ادبیاتی را از سوی رؤسای جمهور قبلی آمریکا مشاهده نکردهایم. حمایت و پشتیبانی وی از شعار «اول آمریکا» وقتی موضوع خرید کالاها مطرح میشود، قبلاً سابقه نداشته است.
ضمناً اتحادیه اروپا سرانجام به افزایش ظرفیت دفاعی واقعی و نه بلندپروازیهای شعاری در این زمینه علاقهمند شده است و قصد دارد از رویکرد عملگرایانهتر و واقعیتر با بودجه و اعتبارات بیشتر و قابلتوجه در زمینه تحقیق و توسعه در امور دفاعی حمایت کند. ازاینرو، برخورد و جدل بین بروکسل و واشنگتن اجتنابناپذیر خواهد بود.
نامه اعتراضی
این امر بهدرستی در آغاز ماه می با ارسال نامه مشترک شدیداللحن به امضای الن لرد، معاون وزیر دفاع آمریکا در امور خرید و نگهداری و آندریا تامپسون، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحات و امنیت بینالملل به فدریکا موگرینی، رئیس سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا اتفاق افتاد.
تمرکز خشم و عصبانیت آنها در نامه یادشده این بود که چگونه بروکسل نهادی را تشکیل داده است و آن را همکاری ساختاری دائمی[1] و صندوق دفاعی اروپا[2] مینامد.
هدف از تشکیل این دو نهاد در سطح اتحادیه اروپا، تقویت ظرفیتهای نظامی اتحادیه است. البته از دید آمریکا، رویکرد بروکسل این ریسک را دارد که توسعه ظرفیتها و تواناییهای سامانههای نظامی اتحادیه اروپا به شکل و شیوهای صورت گیرد که دوبارهکاری باشد و چنین سامانههای نظامی ممکن است قابلیت تطابقپذیری و کار کردن با یکدیگر را نداشته باشند. بعلاوه، چنین توسعهای انحراف منابع دفاعی است و رقابت غیرضروری بین ناتو و اتحادیه اروپا ایجاد خواهد کرد.
برای آنهایی که حتی بعضاً این قبیل موضوعات را دنبال میکنند، ادبیات مورداشاره در نامه مشترک مقامات آمریکایی به فدریکا موگرینی مبنی بر اینکه ترکیب قابلیت تطابقپذیری با تجهیزات مشابه و رقابت با ناتو باید آشنا و شناخته شده باشد.
همزمان، ابتکارهای اتحادیه اروپا در امور دفاعی و صنایع نظامی میتواند مانع از مشارکت صنعت نظامی آمریکا در چنین ابتکارهایی شود، چراکه مکانیسم مشارکت طرف ثالث در چنین ابتکارهایی هنوز نهایی نشده است. این امر بیانگر تنشها میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر سر چگونگی تشکیل این قبیل ابتکارها است و اینکه مقررات مربوطه آزاد یا محدودکننده باشد.
در محافل درونی بروکسل برخیها بر این نظر هستند که نامه مشترک به امضای معاونین وزرای دفاع و خارجه آمریکا به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بهمنزله چماقِ آمریکا در رویکرد چماق و هویج در قبال توسعه در درون اتحادیه اروپا است.
برنامه تشویقی سرمایهگذاری مجدد اروپا[3]
در سپتامبر ۲۰۱۸، آمریکا برنامه تشویقی سرمایهگذاری مجدد اروپا را آغاز کرد. این برنامه یک پروژه با منابع مالی و اعتباری نسبتاً متوسط برای کمک به آن دسته از کشورهای عضو سازمان ناتو بود که تجهیزات دوران شوروی سابق را حفظ کرده بودند و در چارچوب برنامه یادشده باید سامانههای ساخت آمریکا را جایگزین تجهیزات و میراث بجای مانده از دوران شوروی سابق میساختند. این برنامه در حقیقت بهمنزله هویج در سیاست چماق و هویجِ آمریکا در قبال اروپا تفسیر میشود.
درحالیکه برنامه تشویقی سرمایهگذاری مجدد اروپا (ERIP) چیزی نیست جز رقیبی برای صندوق دفاع اروپا (EDF) و همکاری ساختاری دائمی ( PESCO)، به این معنا که این برنامه ERIP بهعنوان یادآور آنچه واشنگتن از حیث پشتیبانی و حمایت از امنیت اروپا ارائه میکند عمل مینماید. با توجه به هدف برنامه تشویقی سرمایهگذاری مجدد اروپا جایگزین ساختن تجهیزات و سامانههای بجای مانده از زمان شوروی سابق با سامانهها و تجهیزات ساخت آمریکا است، تمرکز این برنامه بر آن دسته از کشورهای اروپا شرقی است که اخیراً به عضویت ناتو درآمدهاند و از حیث جغرافیایی به روسیه تهاجمی نزدیک هستند. برای این کشورها، آمریکا نه بروکسل بهعنوان ستون اتحاد و ضامن اصلی و نهایی امنیتشان قلمداد میشود.
از حیث صنعت دفاعی، اروپا بهطور ساختاری در مقایسه با آمریکا ضعیفتر است. اروپا همچنین بازار مشتت و چند دسته با پایگاه تولیدی چند دسته در بخش نظامی و دفاعی است. صنعت دفاعی آمریکا از بازار بزرگ داخلی برخوردار است و از آن بهره میبرد و این بازار بزرگترین هزینه دفاعی جهان به شمار میرود. آمریکا دو کارخانه ساخت جنگنده تاکتیکی به نام بوئینگ و مارتین لاکهید و حداکثر دو الزام برای جنگنده تاکتیکی برای آینده یعنی برای نیروی هوایی و برای نیروی دریایی دارد.
اروپا شش کارخانه با سه برنامه رقیب برای تولید جنگندههای آتی دارد که عبارتاند از: ایرباس فضا و دفاع، شرکت صنایع دفاعی و هوافضایی انگلیس به نام بی.ای.ئی سیستمز، گروه هوانوردی داسو (یک شرکت هواپیماسازی فرانسوی سازنده هواپیماهای نظامی)، شرکت هواپیماسازی لئوناردو، شرکت ساب (Saab – شرکت سوئدی فعال در صنایع دفاعی و هواپیماسازی) و گروه هوافضای ترکیه.
صندوق دفاع اروپا (EDF) و برنامه همکاری ساختاری دفاعی (PESCO) تلاشهایی برای بهبود این نقطهضعف اتحادیه اروپا است. البته بهعنوانمثال صندوق دفاع اروپا میتواند کشورهای عضو را به دوبارهکاری ظرفیتها و تواناییهای دفاعی جهت بهرهمند شدن از این صندوق جلب و جذب کند و نیز این ریسک را دارد که تعداد بازیگران در بخش نظامی و دفاعی را افزایش دهد، آنهم در شرایطی که تعداد شرکتهای فعال در این عرصه بسیار زیاد است.
تأمین اعتبار و اختصاص منابع مالی به برنامه تشویقی سرمایهگذاری مجدد اروپا (ERIP) از سوی آمریکا در مقایسه با میزان اعتبار و مقدار منابع مالی که اتحادیه اروپا برای برنامه صندوق دفاع اروپا و همکاری ساختاری دائمی پیشنهاد کرده است ناچیز است.
مبلغ آمریکا برای برنامه تشویقی سرمایهگذاری مجدد اروپا (ERIP)، ۱۹۰ میلیون دلار برای خرید بالگرد و تجهیزات جنگی نیروی زمینی برای شش کشور است، درحالیکه اتحادیه اروپا انجام هزینهای بالغبر ۱۳ میلیارد یورو معادل ۱۵ میلیارد دلار را درزمینه تحقیق و توسعه در بخش دفاعی و توسعه ظرفیتها در چارچوب صندوق دفاع اروپا برای سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ پیشنهاد کرده است.
ابتکارهای اتحادیه اروپا و آمریکا همچنین از حیث آمال و نیات متفاوت هستند؛ اما سطح هزینه آمریکا ضرورتاً مدنظر نیست. چنین هزینههایی از سوی آمریکا بهعنوان هویج در کنار نامه شدیداللحن مشترک معاونین وزرای دفاع و خارجه آمریکا به فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بهعنوان چماق را میتوان بهعنوان یادآور اهمیت واشنگتن برای امنیت اروپا قلمداد کرد.
بروکسل ممکن است بلندپروازی و بودجه برای شروع واقعی جهت تقویت ظرفیت نظامی گستردهاش و توسعه صنعت دفاعی اروپا داشته باشد و این موارد ممکن است اهداف قابلتحسینی باشد، اما حداقل در حال حاضر موازنه ظرفیت واقعی در کفه ترازوی آمریکا و ناتو قرار دارد.
[1] – این برنامه توسط خود اروپاییها و اعضای اتحادیه اروپا حمایت میشود. ۲۳ کشور از مجموع ۲۸ عضو اتحادیه اروپا برنامه همکاری ساختاری دائمی یا «پسکو» – PESCO (Permanent Structured Cooperation) را امضاء کردند. به باور کارشناسان و تحلیلگران مسائل اتحادیه اروپا، این اتحادیه با توافق بر سر ابتکار یادشده یک گام به تشکیل ارتش مشترک نزدیکتر شد.
فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با اعلام حمایت از این ابتکار، امضای این توافقنامه را «یکلحظه تاریخی» خواند و اظهار داشت که پسکو با پشتیبانی بودجه دفاعی ۵ میلیارد پوندی (5/6 میلیارد دلاری) اتحادیه اروپا، اعضای این اتحادیه را قادر میسازد که از مزیت مقیاس اروپا (مزیت کاهش هزینه در اثر افزایش حجم همکاری) بهرهمند شوند و بدین ترتیب، اختلافِ موجود میان کارکردهای خود را برطرف نمایند.
فرانسه و آلمان بهعنوان دو عضو مهم و تأثیرگذار اتحادیه اروپا، رهبری و هدایت تلاشها را برای تشکیل یک نیروی نظامی مشترک و دائمی برای این اتحادیه در دست دارند. انگلیس که به مدت چندین دهه با تشکیل یک ارتش اروپایی مخالفت کرده است، در این توافقنامه مشارکتی ندارد. بعلاوه، کشورهای ایرلند، دانمارک، پرتغال و مالت نیز این توافقنامه را رد کردهاند، اما اتریش که عضو ناتو نیست در آخرین دقایق به ابتکار یادشده پیوست.
[2] – این برنامه توسط اعضای اتحادیه اروپا حمایت میشود.
[3]– این برنامه از سوی آمریکا حمایت و پشتیبانی میشود.
0 Comments