جدیدترین مطالب

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

عباس آخوندی در یادداشتی می نویسد: سیاست ما در برابر تجاوز مجدد اسرائیل باید خویشتنداری و احاله آن به موقعیت‌های دیگر و پاسخ‌های غیرمستقیم باشد. ما باید فضا را سرد کنیم. گرم نکنیم. گرم کردن فضا عین خواسته اسرائیل است. ‌

رهایمان نکن آمریکا

رهایمان نکن آمریکا

بشیر اسماعیلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر می‌رسد که آخرین تلاش‌های اسراییل برای نگاه داشتن بی قید و شرط غرب در کنار خود بی نتیجه خواهد ماند و دنیا آنقدر چالش جدید برای تمدن غربی به ارمغان آورده است که دیگر مثل مسأله اسراییل، نخستین اولویت غرب نخواهد بود‌.
Loading

أحدث المقالات

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

عباس آخوندی در یادداشتی می نویسد: سیاست ما در برابر تجاوز مجدد اسرائیل باید خویشتنداری و احاله آن به موقعیت‌های دیگر و پاسخ‌های غیرمستقیم باشد. ما باید فضا را سرد کنیم. گرم نکنیم. گرم کردن فضا عین خواسته اسرائیل است. ‌

چرا کشورهای عربی در زمان حمله ایران به اسرائیل کمک کردند؟

با پایان عملیات موشکی و پهپادی ایران علیه اسرائیل، بررسی‌ها حاکی از کمک برخی کشورهای عربی در رهگیری پرتابه‌های ایران داشته است. اعراب با چه انگیزه‌هایی به اسرائیل کمک کردند و چگونه چنین ریسکی را پذیرفتند؟ خبرآنلاین گزارش می‌دهد.

پاسخ بلینکن به پرسشی درباره اطلاع واشنگتن از حمله منتسب به اسرائیل: آمریکا در هیچ حمله‌ای دخالت نداشته است

اولین سوال خبرنگاران از آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در کاپری ایتالیا درباره گزارش‌ها از حمله منتسب به اسرائیل به ایران بود و اینکه آیا آمریکا از این حمله مطلع بود یا نه. او به این سوال پاسخ نداد و فقط گفت که «آمریکا در هیچ حمله‌ای دخالت نداشته است.»

ترامپ از اروپا خواست “بجنبد”!

دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا در شبکه اجتماعی Truth Social از اروپا خواست تا “بجنبد” و از آن انتقاد کرد که کمتر از واشنگتن برای کمک به اوکراین هزینه می کند.

اروپا به تاکتیک تحریم‌های شدیدتر علیه ایران متوسل شده است/فراخوان یکپارچه اتحادیه اروپایی از اسرائیل برای خویشتنداری

اتحادیه اروپایی به تاکتیک وعده تحریم های شدیدتر علیه ایران متوسل شده است. انتظار می رود وزرای امور خارجه اتحادیه اروپایی، این روزها، درباره اعمال تحریم های بیشتر در همین هفته، اگر همه موافق باشند، گفت وگو کنند.موفق باشید!: غرب از سال ۱۹۷۹ در حال وضع تحریم علیه ایران است و تهران هم به دور زدن آنها خو گرفته تا فن آوری های نظامی اش را به پیش ببرد. تحریم ها بیشتر ارزشی نمادین دارند.

Loading

افول عصر امپریالیسم؛ انگیزه فزاینده کشورها و جوامع مختلف به پاسداری از فرهنگ و ارزش‌های خود

شورای راهبردی آنلاین – رصد: اگرچه اروپا جبران سال‌ها غفلت در هزینه‌های دفاعی را آغاز کرده است، اما هنوز مجهز به ابزارهایی برای همراه کردن سایر کشورها از طریق قدرت جذب و اقناع آن‌ها نیست. هیچ یک از جبهه‌های جنگ فرهنگی اروپا برای میلیاردها نفر در سراسر جهان جذاب نیست.

مارک لئونارد، رئیس شورای روابط خارجی اروپا در تحلیلی که روی پایگاه اینترنتی این اندیشکده منتشر شد، نوشت: بحران اوکراین نشان می‌دهد که اتحادیه اروپا مشکل قدرت دارد. در حالی که خلاء قدرت سخت آن اخیراً در مرکز توجه قرار گرفته است، کاستی‌های فلسفی و سیاسی آن نگرانی بزرگ‌تری است. به هر حال، با توجه به سیاست موسوم به نقطه عطف سیاست خارجی آلمان، بحث عضویت فنلاند و سوئد در ناتو و حجم تعهدات اروپایی برای بازآرایی تسلیحاتی، اروپا احتمالاً بعد از آمریکا، بیشترین میزان منابع را برای تخصیص به بخش نظامی در اختیار خواهد داشت؛ اما حتی در این صورت هم این اتحادیه با مشکل قدرت نرم مواجه خواهد بود.

اروپا محل سر بر آوردن دو طرح هویت‌سازی است که هر دو عمیقاً برای بقیه جهان بیگانه هستند. هر کدام از این دو طرح هویت‌ساز در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نمود داشتند؛ جایی که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فعلی، مارین لوپن، ملی‌گرای راست افراطی را در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه شکست داد.

مکرون این انتخابات را به عنوان انتخابی در مورد اینکه فرانسه – و اروپا – می‌خواهند چه نوع تمدنی باشند، تعریف کرد. او کشورش را به عنوان تجسم نهایی فضیلت مدنی روشنگرانه تصویر نمود. برای او، پروژه اروپایی تلاشی گسترده برای فراتر رفتن از تاریخ خونین این قاره از ناسیونالیسم، امپریالیسم و نسل کشی است. اتحادیه اروپا قرار است هویت جدید اروپایی را بر اساس اصول مدنی مانند حقوق بین‌الملل (علیه «قدرت مشروعیت‌ساز است»)، دموکراسی لیبرال (علیه اکثریت‌گرایی پوپولیستی)، حریم خصوصی (علیه «سرمایه‌داری تحت نظارت»)، و حقوق بشر (علیه نظام تحت نظارت) تحکیم نماید.

این پروژه دلالت بر نوع جدیدی از میهن پرستی دارد و تا اینجا مخالفت را از جانب کسانی برانگیخته است که معتقدند جهانی شدن و یکپارچگی اروپایی، ثروت، فرهنگ و موقعیت آن‌ها را تهدید می‌کند. لوپن خود را به عنوان تریبون این نسخه جدید و قدیمی هویت اروپایی معرفی می‌کند. او با توصیف مکرون به عنوان یک عامل مرگ جهانی که فرانسه و اروپا را به سوی خودکشی فرهنگی سوق خواهد داد، مدعی است که نماینده کشاورزان و کارگران فراموش شده‌ای است که منافعشان به نفع نخبگان اقتصادی و پناهندگان به حاشیه رفته است.

پویایی ساختاری نظام انتخاباتی فرانسه رابطه دیالکتیکی بین این دو نسخه از هویت اروپایی را تشدید کرده است، به طوری که رقابت سنتی بین چپ میانه و راست میانه، جای خود را به رویارویی بین ملی‌گرایی قومی مسیحی و میهن‌پرستی بین‌المللی‌گرایی مدنی داده است. اما اینگونه نیست که این وضعیت فقط خاص فرانسه باشد. شکاف‌های مشابهی در سراسر اروپا دیده می‌شود. جنبش‌های «بازپس گرفتن کنترل» رأی‌دهندگان را علیه فضای باز و بین‌المللی‌گرایی که زیربنای هویت جدید اروپایی است، بسیج کرده‌اند.

جنگ فرهنگی داخلی اروپا قدرت نرم این قاره را تحلیل برده است. اتحادیه اروپا مایل است که خود را نماینده دموکراسی بداند، با این حال بسیاری از بزرگترین دموکراسی‌های جهان – برزیل، هند، اندونزی و آفریقای جنوبی – در مورد اوکراین، تمایلی به ایستادن در کنار آن ندارند. هویت‌های متخاصم اروپا هر کدام به این عدم جذابیت جهانی کمک کرده‌اند.

مشکل راست افراطی اروپایی آشکار است. علیرغم توسل لوپن به دین و ارزش‌های سنتی، بیگانه‌هراسی، اسلام‌هراسی و برتری ضمنی سفیدپوستان، بخش بزرگی از جمعیت جهان، به ویژه 1.9 میلیارد مسلمان جهان را از این خط فکری بیگانه کرده است. شگفت‌آورتر این است که تلاش‌های بین‌المللی‌گرایان مانند مکرون برای توسعه هویت مدنی گاهی اوقات جذابیت اروپا را در بسیاری از نقاط جهان کاهش داده است. نسخه او از اروپا برپایه برابری جنسیتی، حقوق اقلیت‌ها و اقدامات زیست‌محیطی حمایت می‌کند، اما همچنین به طور فزاینده‌ای مایل است قدرت حاکمیتی را تابع الزامات بازارها و اصول و نهادهای فراملی کند.

این اولویت‌های جدید طبیعتاً متهم به اتخاذ رویکرد ریاکارانه است. بسیاری از کشورهای اروپایی که در جریان بحران پناهجویان سوری در سال 2015 درهای خود را به روی آن‌ها بستند، اکنون استقبال گرم و بی‌پایانی از پناهندگان بلوند و چشم‌آبی که از اوکراین فرار می‌کنند، انجام می‌دهند. همانطور که بسیاری از شرکت‌کنندگان در مجمع امسال دوحه خاطرنشان کردند، تعهد غرب به اصل حاکمیت در اوکراین پس از سال‌ها گشت‌زنی پهپادهای غربی در آسمان‌های پاکستان و افغانستان تا حدودی پوچ است. آیا این‌ها همان کشورهایی نبودند که مرزهای بین‌المللی را در کوزوو تغییر دادند، معمر قذافی را در لیبی سرنگون و به عراق حمله کردند؟ علاوه بر این، اروپا پس از قرن‌ها تجاوز به اقصی نقاط سیاره زمین، اکنون تصمیم گرفته است خود را به عنوان قهرمان کاهش تغییرات اقلیمی و حفاظت از محیط زیست معرفی کند؟

بدتر از همه روشی است که اروپایی‌ها تمایل دارند از آن طریق تجارب خود را جهانی کنند و اغلب تصور می‌کنند آنچه برای آن‌ها مناسب است برای دیگران نیز مناسب است (برای نمونه، مدل گسترش اتحادیه اروپا کشورهای دیگر را ملزم می‌کند یک کتاب قوانین 80 هزار صفحه‌ای را تصویب کنند). به دلایل مختلف تاریخی، اکثر جوامع اروپایی تعادلی بین دموکراسی اکثریتی، حقوق اقلیت‌ها و مالکیت خصوصی را پذیرفته اند و ما اکنون این بسته اصول را به عنوان مفروض در نظر می‌گیریم؛ اما همانطور که بهار عربی نشان داد، مردم در مناطق دیگر جهان ممکن است حق رای را بدون احساس نیاز به یک بسته کامل انتخاب کنند. کسانی که علیه رژیم‌های خودکامه قیام کردند به دنبال رهایی خود بودند، نه تقلید از غرب.

به نظر می‌رسد که جهان از عصر امپریالیسم به دوران استعمارزدایی در حال حرکت است. در اولی، موفقیت مدل اقتصادی سرمایه‌داری و فناوری‌های ارتباطی جدید به گسترش ایده‌ها و ارزش‌های غربی در سراسر جهان کمک کرد، اما اکنون، کشورها و جوامع به طور فزاینده‌ای می‌خواهند ارزش‌ها و فرهنگ خود را پاس بدارند.

این تغییر پارادایم پیامدهای عمیقی برای همه، به ویژه برای اروپا دارد. قدرت‌هایی که می‌خواهند پیشرفت کنند، باید ایده «دوستدار استقلال حاکمیت» قدرت نرم را بپذیرند. در صورت عدم موفقیت، ما اروپایی‌ها همیشه متهم به استفاده از هنجارها و استانداردهای خود برای دفاع از امتیازات سفیدپوستان خواهیم بود. ما همچنان با پروژه جدید استعمارزدایی مخالف خواهیم بود و در نتیجه با بسیاری از جامعه بین‌الملل فاصله خواهیم داشت.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *