بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
دکتر الهه نوری غلامی زاده در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی ضمن اشاره به مواضع بایدن در خصوص روابط با عربستان سعودی، بابیان اینکه دموکراتها در آمریکا برخلاف ترامپ به لحاظ ظاهری شفاف عمل نمیکنند، خاطرنشان کرد: بااینکه آمریکا در دوره بایدن پرونده قتل خاشقچی را دوباره مطرح و بن سلمان را عامل قتل خاشقچی معرفی کرد، اما هدفش این نیست که عربستان را از دایره متحدان خود خارج کند.
طرح پرونده خاشقچی در راستای وعدههای بایدن
این کارشناس مسائل آمریکا افزود: این اقدام صرفاً در راستای وعدههای انتخاباتی بایدن مبنی بر برخورد با عاملان اصلی قتل خاشقچی و نیاز دموکراتها به توجه بر مسائل حقوق بشری، شفافسازی، آزادی سیاسی و غیره قرار دارد؛ هرچند که بهرغم اعمال تحریم علیه دهها تن از عاملان این جنایت، بن سلمان در فهرست تحریم قرار نگرفته است.
وی بابیان اینکه برای دموکراتها این رویکردی کاملاً طبیعی است، توضیح داد: آنها اقدامی را در خفا انجام میدهند اما در ظاهر بهگونهای دیگر را برای افکار عمومی یا رسانهها معرفی یا تبلیغ میکنند؛ اما باید در نظر داشت که قتل خاشقچی تبعات سیاسی خوشایندی برای بن سلمان به همراه نداشت، برای مثال بن سلمان در اجلاس گروه بیست در سال 2018 در انزوا به سر میبرد و خیلیها حتی مایل نبودند با او صحبت کنند!
این کارشناس مسائل آمریکا گفت: طبیعتاً وقتی یک دموکرات بعد از یک جمهوریخواه تندرو روی کار میآید که خیلی شفاف مواضع ایالاتمتحده را بیان میکند، انتظار داریم بهگونهای این ماجرا در یک قالب جدید خود را نشان دهد؛ مثلاً در مورد رابطه آمریکا با کشورهای عربی بهوضوح مشخص است کشورهای عربی منبع ارتزاق بودجههای نظامی و سایر بودجههای کنگره و نهادهای ایالاتمتحده هستند و آمریکا هرگز بهراحتی یک کشور نفتخیز مثل عربستان سعودی را از دست نمیدهد.
آمریکا منافع استراتژیکش را فدای اقدامات یک شاهزاده جوان نمیکند
نوری بابیان اینکه آمریکا منافع استراتژیک خود در منطقه را فدای اقدامات یک پادشاه جوان نمیکند، تصریح کرد: باید این نکته را هم مدنظر قرارداد که اگرچه ممکن است این اقدام بایدن تبعات سیاسی کوتاهمدتی برای بن سلمان به همراه داشته باشد، اما سخنان «ند پرایس»، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا و عدم اعمال تحریم علیه بن سلمان و عدم مجازات وی، آنهم در شرایط تحریم سایر عاملان این جنایت، از این موضوع حکایت دارد که احتمالاً در بلندمدت از تبعات منفی این جنایت بر زندگی سیاسی بن سلمان کاسته خواهد شد. درواقع بایدن و دموکراتها قصد تلطیف اذهان عمومی را درباره این جنایت دارند.
تلاش دموکراتها برای کم رنگ کردن پرونده قتل خاشقچی
نوری درعینحال با اشاره به استانداردهای دوگانه آمریکا در مسائل حقوق بشری و کیفری بینالمللی، در رابطه با اهدافی که دولت بایدن در رابطه با معرفی بن سلمان بهعنوان آمر قتل خاشقچی دنبال میکند، اظهار داشت: دموکراتها بهگونهای این پرونده را لاپوشانی میکنند تا مثلاً گفته باشند آمریکا دیگر آن کشوری نیست که در دوران ترامپ بود و حتی درباره این مسئله همتغییر سیاستی رخداده است!
این استاد دانشگاه ادامه داد: دموکراتها حتی وجهه ترامپ را بهگونهای نشان دادند که گویا در حال جدا کردن او از سیستم ایالاتمتحده هستند، اما واقعیت این است که خیلی از محدودیتهایی که ادعا میشد میخواهند برای ترامپ در نظر بگیرند، بعد از مدتی کوبیدن بر طبل رسانهای، کنار گذاشته شد و دیگر به او هم کاری ندارند!
وی با تأکید بر اینکه فحوای سیاستهای ایالاتمتحده تغییر نمیکند و عربستان سعودی بهنوعی «مادرخرج» آنها است، گفت: علاوه بر آن یک سری کشورهای پادشاهی عرب که اصولاً کشورهای ثروتمندی هستند نیز منبع درآمد ایالاتمتحده و محل فروش سلاحهایش است و در منطقه بهواسطه آنها میتواند نقشههایش را در غرب آسیا (خاورمیانه) پیش ببرد. آمریکا بههیچعنوان چنین کشورهایی را بهراحتی از دست نمیدهد. درواقع زمینبازی، همان زمین است و تنها قانون بازی عوضشده!
نوری افزود: با محکوم کردن بن سلمان توسط آمریکا اتفاق جدیدی نمیافتد! در خود عربستان هم گفته شد که این قتل کار بن سلمان بوده است. درواقع این اقدامی که بایدن دنبال میکند هیچ اتفاق شگرفی در عرصه سیاست نیست، فقط همان سیاست لاپوشانی و زبان نرم دموکراتها را کاملاً بهوضوح نشان میدهد، دموکراتها همیشه پشت کلمات پنهان میشوند و مسلماً همچنان همین روند را ادامه میدهند.
این کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به بیتوجهی به شعارهایی که بایدن در دوره رقابتهای انتخاباتی نسبت به کشورهای عرب غرب آسیا (خاورمیانه) و بهویژه عربستان سعودی عنوان میکرد، ادامه داد: در ایالاتمتحده پروسهای به نام «انباشت قدرت» وجود دارد، وقتی یک سری افراد از ایالتهای مختلف بهمرور در سیستم سیاسی بالا میآیند و تربیت میشوند، به کنگره راه پیدا میکنند، پروسه یکشبهای را طی نمیکنند که با عوض شدن یک رئیسجمهور، کل سیستم سیاسی دچار تحول شود. آن انباشت و نحوه تفکر حاکم بر قدرت حفظ و تنها ظاهرش عوض میشود.
وی با اشاره به تمایل آمریکا برای تمرکز و چرخش به جنوب شرقی آسیا، اضافه کرد: وقتی بهار عربی رخ داد، آمریکا به این نتیجه رسید که با نقشه خاورمیانه جدید نمیتواند چندان اهدافش را پیش ببرد و بهار عربی 2011 مانعی برای آنها شد، مگر اینکه بایدن در یک سال آینده از یک سری سیاستهای جدید نسبت به مناطق دیگر دنیا در آمریکا صحبت کند که اگر این اتفاق رخ دهد این احتمال وجود دارد که کشورهای عربی برای آنها یکمهره سوخته و خاورمیانه برایشان یک وضعیت جدید باشد.
این کارشناس مسائل آمریکا بابیان اینکه به نظر میرسد ظاهر سیاست در حال عوض شدن است و در باطن سیاست هنوز تصمیمگیری نشده که چه اتفاقی قرار است در دنیا رقم بخورد، گفت: قطعاً باید دید آمریکا با توجه به افولی که طی میکند از مدل ابرقدرتی پایین میآید و به مدل رهبری میرسد یا خیر؛ چراکه اگر بخواهد سیاستی در پیش بگیرد که همچنان قدرت تکقطبی بر دنیا حاکم باشد، هزینههایی را باید تحمل کند و یکی از منابع این هزینهها کشورهای عربی هستند.
0 Comments