آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟
با آغاز بحران اوکراین در سال 2014 و بهدنبال آن، الحاق کریمه به روسیه، تنشها میان مسکو و غرب روندی صعودی را تجربه کرده است. از آن زمان، غرب با اعمال فشار به ویژه از طریق اعمال تحریم به اقدامات مسکو واکنش نشان داده است، اما اخیرا استقرار نیروهای نظامی روسیه در مرز اوکراین بیش از گذشته زنگ خطر مواجهه نظامی میان طرفین را به صدا در آورده است. این رویکرد نظامی که به باور مقامات غربی حاکی از آمادکی مسکو برای حمله نظامی است با تهدیدات جدی مقامات آمریکایی و اروپایی مواجه شده است.
در همین راستا، روز جمعه 26 آذر، روسیه دو پیش نویس توافقنامه امنیتی را منتشر و تقاضای دیدار فوری با مقامات واشنگتن را مطرح کرد. مسکو در قالب این دو پیشنویس خواهان این است که ناتو عضویت اوکراین و دیگر کشورهای حاضر در محدوده شوروی سابق را رد کند. مسکو همچنین خواستار ممنوعیت اعزام کشتیها و هواپیماهای جنگی آمریکا و روسیه به مناطقی است که از آنجا میتوانند به قلمرو یکدیگر حمله کنند. مضافاً، توقف رزمایشهای نظامی ناتو در نزدیکی روسیه نیز از جمله مفاد این پیش نویسها به شمار میرود. اسناد توافقنامه مسکو همچنین ایالات متحده و سایر متحدان ناتو را از انجام هرگونه فعالیت نظامی در اوکراین، سایر کشورهای اروپای شرقی و جمهوریهای شوروی سابق در قفقاز و آسیای مرکزی منع میکند.
این تقاضاها حساسیت و جدیتی که مسکو نسبت به مسئله گسترش ناتو و به ویژه در شرایط کنونی در ارتباط با موضوع اوکراین دارد را به نمایش میگذارد. روسیه تأکید دارد غرب با القای احساسات ضد روسی در اوکراین و ارائه تسلیحات به این بحران دامن زده است. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، رویارویی در اوکراین را تهدیدی حیاتی برای امنیت روسیه معرفی کرده است.
با این وجود، مواضع اخیر روسیه و خواستههای این کشور برای اروپا و آمریکا قابل پذیرش نبوده و پافشاری بر آنها، اگرچه در نگاه اول راه را بر هر مذاکرهای میبندد اما میتواند ابتکاری از سوی روسیه برای حضور در میز مذاکره باشد؛ یعنی طرح خواستههای غیر قابل پذیرش اما در نهایت سازش با طرف مقابل با دستاوردهایی بالاتر.
علاوه بر این، این خواستهها جدیت روسیه در موضوع اوکراین را به نمایش میگذارد. همانطور که مقامات روسیه نیز اذعان داشتهاند رویکرد سخت روسیه سبب شنیده شدن نگرانیهای این کشور میشود. روسیه بدین ترتیب خطوط قرمز خود را به طور شفاف به نمایش میگذارد. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در ماه نوامبر در دیدار با دیپلماتهای روسی به این موضوع اشاره کرد که «هشدارهای اخیر ما به راستی شنیده شده و تأثیر مشخص دارند»
به نظر میرسد در این کنشگری روسیه ادراک مقامات مسکو از وضعیت کنونی نظام بینالملل تأثیر دارد که بر مبنای آن مسکو محکوم به اتخاذ رویکردی نوین در سیاست خارجی است. برخی کنشهای سیاست خارجی این کشور نیز در همین راستا قابل تحلیل است. به عبارت دیگر، مسکو میخواهد در حد و اندازه یک قدرت بزرگ نقشآفرینی و این موقعیت از سوی دیگران نیز مورد تصدیق قرار گیرد. در کنار سیاستهای این کشور در حوزه پیرامونی، مثالی دیگر که میتوان بیان کرد حضور در سوریه است که سبب میشود مسکو در کنار واشنگتن و بیجینگ کنشگری موثر در خاورمیانه قلمداد شود. بنابراین، کرملین انگیزهای جدی دارد که صرفاً به یکی از محورهای رقابت چین و آمریکا تبدیل نشود.
در سوی دیگر، ادراک از موقعیت روبه تنزل آمریکا و اولویتهایی که واشنگتن در حال حاضر برای خود تعریف میکند نیز در تشدید تنش روسیه با آمریکا تأثیرگذار است. به عنوان نمونه، خروج نابسامان آمریکا از افغانستان میتواند مسکو را به این نتیجه رسانده باشد که واشنگتن نمیتواند در چند جبهه فعال باشد. همچنین، تنشها در دیگر مناطق همچون تایوان در تقابل با چین میتواند روسیه را تحمیل خواستههای خود به آمریکا تشویق کرده باشد.
با این حال، در صورت همراهی آمریکا با برخی خواستههای روسیه میتوان انتظار کاهش تنش میان طرفین را داشت. با وجود شکافها، گفتگو میان طرفین شاید بتواند با کاهش تنش، دور کردن روسیه از چین به عنوان هدف بلندمدت واشنگتن را در پی داشته باشد.
با این توضیحات، به نظر میرسد روسیه از یکسو خواهان به رسمیت شناخته شدن دغدغهها و نگرانیهای امنیتی این کشور و از سوی دیگر، تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت بزرگ در جهانی است که از نگاه روسی در آستانه یک وضعیت نوین قرار گرفته است و میتواند به سمت سیستمی چند قطبی حرکت کند. به همین دلیل و در راستای همین جایگاه تنش در یک موقعیت لزوماً به برخورد نظامی که میتواند برای روسیه نیز پیامدهای منفی زیادی در پی داشته باشد منجر نخواهد شد و از سوی دیگر، به معنای ترک همکاری در سایر حوزهها نیز نیست.
0 Comments