شورای راهبردی آنلاین – رصد: روسیه از خلاء قدرتی سود میبرد که از تمایل آمریکا به عقب نشینی از خاورمیانه ایجاد شده است.
داگلاس جی فیث در مطلبی که روی پایگاه اینترنتی اندیشکده هادسن منتشر شد، نوشت: باراک اوباما سیاست عقبنشینی از این منطقه را آغاز کرد و دونالد ترامپ آن را پیش میبرد. در نتیجه روسیه در حال ظهور به عنوان یک نیروی نظامی و سیاسی مسلط در منطقه است.
این کشور در جنگ داخلی سوریه مداخله کرد و در نجات دولت اسد نقش محوری داشت. در مذاکرات هستهای ایران هم نقش محوری داشت و گاهی از وارد آوردن فشار بر ایران حمایت کرد و گاه از ایران در سازمان ملل دفاع کرد. روسیه مهندسی معاهدهای جدید میان پنج کشور حاشیه خزر را به عهده گرفت. این کشور در خصوص پایان دادن به جنگ داخلی سوریه مذاکره کرد.
این مقاله برگرفته از گزارش جدیدی با عنوان «شرق مدیترانه در عصر جدید رقابت قدرت بزرگ» است. روسیه در نتیجه حمایت نظامی قاطع خود از اسد توانست از دسترسی در سوریه و کنترل پایگاههای نظامی ارتقا یافته برخوردار شود. روسیه میتواند از طریق آن پایگاهها قدرت را به خاورمیانه، بالکان و غرب دور، در طول مدیترانه تزریق کند. روسیه در درگیریها از موقعیت اجرای راهبرد انکار منطقه در برابر آمریکا برخوردار است.
عملیات نظامی روسیه در سوریه بر جنگ داخلی تاثیر داشت و همچنین قابلیتهایی را به نمایش گذاشت که جسارت، مرگبار بودن، انعطافپذیری و دسترسی روسیه را نشان داد. روسیه همچنین از سوریه به عنوان زمینی برای آزمایش قابلیتهای پیشرفته جنگ الکترونیک استفاده میکند. روسیه از طریق دریای خزر به اهداف شورشیان سوری حمله کرد.
روسیه از طریق عملیات دریایی، برد نفوذ نظامی خود را گسترش داده است. حضور روسیه «قواعد بازی» جدیدی را در سراسر خاورمیانه ایجاد کرده و این امر بر توان آمریکا و اسرائیل برای اقدام آزادانه تاثیر داشته است.
تمهیدات روسیه در شرق نیز به این کشور اجازه خواهد داد، سامانههای زیر آبی را به صورت خودکار اجرا، تعمیر و فعال کند. این کشور همین حالا هم از قابلیتهای پیشرفته نظارتی، شناسایی و عملیاتی برای محدود کردن کابلهای ارتباطی در زیر دریا برخوردار است. زیردریاییهای روسی مستقر در سوریه نه تنها میتوانند در مدیترانه موشک کروز را به اهدافی دور شلیک کنند، بلکه زیرساختهای زیر دریا را نیز تهدید میکنند.
روسیه دلایل متعددی برای مداخله در شرق مدیترانه برای کمک به متحدان رژیم سوری و به دست آوردن اهرم در برابر آمریکا دارد. در هر صورت، بالا بودن بهای جهانی انرژی در زمره منافع منطقهای مهم روسیه است. اقتصاد روسیه عمدتا تجارت صادرات نفت و گاز است. این امر چندین دهه است که به همین صورت بوده است. روسیه و پوتین برای وجود خود به بهای بالای انرژی نیاز دارند. باعث تعجب است که مقالات زیادی درباره سیاست روسیه در خاورمیانه و دیگر سیاستهای خارجی نوشته شده، اما هیچکدام به این موضوع اشاره نکردهاند.
کلید درک این که روسیه در منطقه شرق مدیترانه چه میکند، درک این مسئله است که این کشور میخواهد در تصمیمات مربوط به انرژی عربستان و دیگر دولتهای مهم تولید کننده، از قدرت نفوذ برخوردار باشد. درک این موضوع به توضیح این مسئله کمک میکند که چرا فرض شریک بودن روسیه با منافع آمریکا در ثبات خاورمیانه اشتباه است. برعکس روسیه اغلب دقیقا بیثباتی را ترجیح میدهد، زیرا این امر به فشاری رو به تزاید برای بهای انرژی منجر میشود.
روسیه همچنین نفع مهمی در فروش تسلیحات دارد. به دلیل آن که به منافع تجاری روسیه توجه زیادی نشده است، در اینجا برآن تاکید میشود، اگرچه سیاستهای روسیه صرفا برگرفته از چنین ملاحظاتی نیست.
راهبرد امنیت ملی ترامپ، روسیه را به عنوان یکی از دو کشور دنیا (در کنار چین) مینامد که قدرت، نفوذ و منافع آمریکا را به چالش میکشد و میکوشد امنیت و رفاه آمریکا را از بین ببرد و مصمم است آزادی و عادلانه بودن اقتصاد را کاهش دهد.
روسیه اکنون صاحب قدرت مهمی در سوریه است. سوریه هم در سوی مخالفان و هم در سوی حامیان محور شیعه از اهرم فشار برخوردار است؛ یعنی در ترکیه، عربستان و دیگر دولتهای سنی مذهب و نیز در اسرائیل.
مقامات آمریکایی نگران افزایش قدرت نظامی روسیه در شرق مدیترانه هستند؛ اگرچه ترامپ خواستار خروج نیروهای روسیه از سوریه شده است. تحت فشار گذاشتن روسیه برای ترک سوریه حالا که داعش تا حد زیادی از بین رفته به نفع آمریکا خواهد بود. مقامات آمریکایی به صورت غیر علنی گفتهاند که اسرائیل باید چنین فشاری را به روسیه وارد کند. مقامات اسرائیلی میگویند در موقعیتی قرار ندارند که با روسیه مانند دشمن رفتار کنند و قابلیت نظامی اسرائیل برای مبارزه با روسیه کافی نیست.
در دوران جنگ سرد که اسرائیل با آمریکا علیه شوروی همکاری کرد، فضای راهبردی متفاوت بود. در آن زمان خاورمیانه در صدر اولویت ها قرار داشت و آمریکا از جایگاه نظامی قوی در آن منطقه برخوردار و بر مدیترانه مسلط بود و با جدیت برای محدود کردن نفوذ شوروی کار میکرد؛ اما بعد از جنگ سرد و به ویژه بعد از دولت جورج بوش، سیاست آمریکا در قبال منطقه تغییر کرد.
آمریکا امروز برنامهای برای احیای قدرت نظامی دوران جنگ سرد در مدیترانه ندارد. مقامات آمریکایی روسیه را برای خروج نیروهایش از سوریه تحت فشار نمیگذارند و در چنین شرایطی انتظار انجام این کار توسط اسرائیل انتظاری غیرواقع گرایانه است. مقامات اسرائیلی میتوانند در سوریه همکاری لازم را با روسیه داشته باشند و در عین حال به آمریکا اطمینان دهند که اقدامات تحریکآمیز روسیه را جدی میگیرند و برای روابط اسرائیل با آمریکا اهمیت قائلند.
0 Comments