بامداد بیرمق
آمریکا هرچند بعد از دهه ۹۰ همزمان با سلسله مذاکرات بین اعراب و اسرائیل تلاش کرده بود که خود را به عنوان میانجی صادق معرفی کند اما امروز کاملا روشن است که از یک طرف نه کشورهای عربی و فلسطین این موضع آمریکا را قبول کرده اند و نه آمریکا بنا دارد تا این نقش به اصطلاح میانجیگرانه را بدون اطمینان از جلب نظر اسرائیل انجام دهد. بنابر این سیاست امریکائی ها در قبال طرح دو کشوری و مبنای این کشور در پیگیری این طرح بدون توجه به تفسیر اسرائیل از این مسئله نیست.
ولادیمیر لیخاچف در تحلیلی که شورای امور بینالملل روسیه (ریاک) منتشر کرد، نوشت: در برنامه پنج ساله سیزدهم، اساس سیاست انرژی بر بهبود ساختار تامین و عرضه انرژی استوار است که چین آن را «جایگزینی دوتایی» مینامد؛ یعنی نخست کنار گذاشتن زغالسنگ و جایگزینی آن با گاز طبیعی و دوم حرکت از سوختهای فسیلی به منابع انرژی تجدیدپذیر. برنامه پنج ساله سیزدهم بر آن است که طی دوره پنج ساله، تا سال 2020 رشد سالانه مصرف اولیه انرژی از 3 درصد فراتر نرود و سهم زغالسنگ در میزان منابع اولیه بیشتر از 58 درصد نباشد (در مقایسه با 64 درصد سال 2015). برای دستیابی به این اهداف، تصمیم گرفته شد که تعرفههای برق تولید شده از منابع تجدیدپذیر به 15 درصد (12 درصد در سال 2015) و تعرفههای برق تولید شده از گاز طبیعی به 10 درصد (5.9 درصد در سال 2015) افزایش یابد.
هدف این اقدامات در درجه اول بهبود صنعت برق و تضمین عرضه پایدار آن برای اقتصاد و مردم است. با این حال، نفت و سوختهای مبتنی بر نفت، باز هم در سیاست انرژی چین نقش کلیدی دارند، زیرا بخش حمل و نقل این کشور در حال توسعه و نیازمند سوخت موتور و درنتیجه نفت است. از آنجا که نفت تولیدی خود چین تنها 40 درصد از تقاضای داخلی را تامین میکند و از آنجا که تولید انبوه موتورهای جایگزین (گازی، دوگانه سوز دیزلی، هیدروژنی، و الکتریکی) زمانبر است و محدودیتهای طبیعی متعددی دارد، مشکل واردات پایدار نفت برای رهبران چین یک «درد سر» بلندمدت محسوب میشود.
با توجه به کاهش سرعت توسعه اقتصادی و اقدامات خاص سختگیرانهای که دولت چین اعمال میکند و با توجه به توسعه انفجاری مورتوهایی با سوخت جایگزین، رشد واردات و مصرف نفت کند شده است. اگرچه قیمت نفت شدیدا نوسان دارد، اما این قیمت به مدت طولانی برای چین مناسب بوده است. در حال حاضر، مشکل عمده چین و بازار جهانی نفت عبارتست از بلاتکلیفی فزاینده ناشی از تنشهای ژئوپولیتیکی، خطر بروز جنگ تجاری بین چین و آمریکا و طیفی از تحریمهایی که آمریکا به طور موثر علیه چندین کشور اعمال کرده است. شگفت آور آنکه این کشورهای تحت تحریم، از جمله: روسیه، ایران، ونزوئلا و لیبی، تامینکنندگان اصلی هیدروکربن چین هستند. همه این شرایط باعث شده است که چین در تلاش برای دستیابی به اهداف توسعهای خود با خطراتی مواجه شود.
در اوایل مه 2019، آمریکا دست به اجرای سختگیرانه تهدیدات و تشدید جنگ تجاری علیه چین زده و اقتصاد جهانی در ورطه بلاتکلیفی و تنشها فرو رفته است. در پی شکست مذاکرات، هر دو طرف چین و آمریکا در حال افزایش متقابل تعرفهها هستند. این اقدامات متقابل ممکن است به جنگ تجاری واقعی منجر شود. وخامت اوضاع به واسطه فشار آمریکا و اقدام این کشور به تعیین یک رشته از ضربالاجلها بیش از پیش تشدید شده است. با این وجود، کارشناسان معتقدند که طرفین در حال آزمایش همدیگر هستند و در نهایت به مصالحه و آشتی دست خواهند یافت.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که اقدامات چین غالبا در واکنش به اقدامات آمریکاست، درحالیکه دولت ترامپ به واسطه اصرار بر موضع خود عامل پیشگام این تنشها است. موضع چین را میتوان چنین توجیه کرد که پکن برای اجرای برنامههای توسعه خود به منظور غلبه بر مشکلات ایجاد ثبات در اقتصاد چین و اجرای سیاستهای خود در بازارهای داخلی و خارجی، ازجمله بخش انرژی، تلاش میکند تا جای ممکن از ریسکهای اقتصادی پرهیز کند.
چین در پی مناقشه تجاری با آمریکا نشان داد که به نفت و گاز طبیعی مایع (ال ان جی) آمریکا وابسته نیست. به مدت سه ماه (بین سپتامبر و نوامبر 2018)، شرکتهای چینی نفت آمریکا را خریداری نکرده و واردات از این کشور را با خرید مقداری ناچیز از دسامبر 2018 از سر گرفتند. چین بلافاصله جایگزین آن را پیدا کرده و ایران مقدار لازم را با تخفیف قابل توجه تامین کرد.
همین شرایط در مورد ال ان جی آمریکا نیز اتفاق افتاد. طی سال 2017 و تا سپتامبر 2018، صدور ال ان جی از آمریکا به چین به سرعت رشد کرد (تنها در هشت ماه از سال 2018، این صادرات به میزان 17 درصد افزایش یافت که تقریبا دو برابر صادرات ان به اروپا بود). سپتامبر 2018، واشنگتن بر کالاهای وارداتی از چین به ارزش صدها میلیارد دلار، 25 درصد تعرفه گمرکی بست. در پاسخ، چین بر ال ان جی آمریکا 10 درصد تعرفه گمرکی اعمال کرد که از 24 سپتامبر 2018 اجرایی شد و واردات ال ان جی از آمریکا را متوقف کرد.
یک پروژه مهم صدور گاز طبیعی مایع آمریکا به چین (پروژه ال ان جی منگولیا برای ساخت یک پایانه در لوئیزیانا) با مشارکت و سرمایهگذاری چین نیز ظاهرا در معرض خطر قرار گرفته است. علاوه بر این، شرکتهای چینی در تئوری به پروژه شرکت توسعه خط گاز آلاسکا برای ساخت زیرساخت ال ان جی برای گاز طبیعی مایع آلاسکا علاقمند هستند. تصمیم نهایی در مورد سرمایه گذاری در این پروژه، با هزینه 43 میلیون دلار، در سال 2020 اتخاذ خواهد شد. در حال حاضر شرایط حاکم بر این پروژه معلوم نیست.
بنابراین، تشدید جنگ تجاری مستقیم آمریکا- چین زیان بیشتری برای آمریکا به بار میآورد، زیرا عرضه نفت و ال ان جی در بازار جهانی به حد اشباع رسیده و چین میتواند برای تامین نفت و گاز با قیمت قابل قبول و حتی پایینتر از منابع دیگری استفاده کند. با این حال، این آزادی انتخاب چین بین این منابع به واسطه تحریمهای آمریکا، بهویژه علیه ایران و ونزوئلا، تحت تاثیر قرار گرفته است. این کشورها تا این اواخر، تامینکنندگان مهم نفت برای چین به شمار میرفتند.
توافق بینالمللی موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تحریمهای بینالمللی را که قبلا بر ایران تحمیل شده بود، لغو کرد. چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلیس، آمریکا، و اتحادیه اروپا طرفین توافق برجام بودند. ایران قول داد که در ازای لغو تحریمهای اقتصادی برنامه هستهای خود را محدود سازد. با این حال، 8 مه2018 دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، خروج آمریکا از این توافق را اعلام کرد.
نوامبر 2018، آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کرد. در واکنش به تداوم برنامه هستهای ایران، اقدامات محدود کننده آمریکا توقف کامل صادرات نفت ایران را هدف قرار داد، هرچند که واشنگتن معافیتهایی برای هشت کشور در نظر گرفت و به آنها اجازه داد تا طی یک دوره معین نفت ایران را خریداری کنند. این کشورها عبارت بودند از چین، ترکیه، کره جنوبی، هند، یونان، ایتالیا، تایوان، و ژاپن. این معافیت به مدت 6 ماه تا 2 مه 2019 تعیین شد. یونان، ایتالیا و تایوان پیشاپیش در نوامبر 2018 واردات نفت از ایران را متوقف کردند. تا این اواخر، چین بزرگترین واردکننده نفت از ایران بوده است. در عوض، ایران ششمین عرضهکننده بزرگ نفت خام به چین به شمار میرفت )تقریبا 7 درصد). قبل از مه 2019، چین با بهرهمندی از قیمت پایین نفت ایران، خرید از ایران را به طور چشمگیری افزایش داد. بین ژانویه و مارس 2019، حمل و نقل دریایی محمولهها از جمهوری اسلامی ایران به چین به میزان 78 درصد افزایش یافت. علاوه بر این، روابط تجاری ایران- چین به فراتر از بخش انرژی گسترش یافت. به عنوان مثال، چین خدمات راه آهن از بایانور (بخش خودمختار شمالی، مغولستان داخلی [چین]) به تهران (تقریبا 8 هزار کیلومتر) را آغاز کرد.
شرکت ملی نفت چین و شرکت سینوپک میلیاردها دلار در ذخایر نفتی ایران سرمایه گذاری کردهاند. این شرکتها به بازگشت سرمایه خود از طریق حمل نفت این ذخایر به چین علاقمند هستند. علاوه بر این، چین یک وام 3 میلیارد دلاری در اختیار ایران گذاشت تا به تحقیقات در مورد دیگر ذخایر نفتی بپردازد. با توجه به این شرایط، بسیاری از کارشناسان معتقدند که پکن به خرید نفت از ایران علیرغم فشار واشنگتن ادامه خواهد داد. با این حال، آخرین گزارشها حاکی از آن است که این خریدها در مه2019 متوقف شدند. آخرین تانکر چینی که نفت ایران را حمل میکرد، جایی در جنوب شرق آسیا گرفتار شده و هرگز به چین نرسید.
در اینجا دو وضعیت مطرح است؛ نخست آنکه، به لحاظ تکنیکی، چین هر زمان میتواند واردات نفت از ایران را از سر بگیرد و از آن به عنوان واکنش به فشار آمریکا و چانهزنی در قمار بزرگ با آمریکا بهره گیرد. دیگر آنکه پکن میتواند به جای تقریبا 30 میلیون تن نفت ایران از بزرگترین شریک تجاری نفتی خود یعنی روسیه و عربستان (اولین و دومین تامین کنندگان بزرگ نفت به چین) نفت وارد کند، هرچند که این کار بدون مشکل نخواهد بود، زیرا برخی پالایشگاههای نفتی چین برای فرآوری نفت ایران تنظیم شدهاند.
باید توجه کرد که علیرغم حمایت سیاسی مسکو از ایران، تجار روسیه تمایلی به نقض تحریمهای آمریکا و همکاری با ایران ندارند. در نتیجه، شرکت زاروبز نفت این کشور به خاطر نگرانی از تحریمهای آمریکا نوامبر 2018 از پروژههای ایران کنار کشید.
در حال حاضر، ونزوئلا گرفتار بحران شدید اقتصادی و سیاسی است. کیفیت زندگی پایین آمده است، اقدامات گسترده توزیع کالا در حال اجراست، تولید در حال ورشکستگی است و این بحران، بخش انرژی را هم دربرگرفته است.
آمریکا به مدت بیش از 10 سال تحریمهایی با شدت متفاوت علیه مقامات و دولت ونزوئلا اعمال کرده است و میزان این تحریمها پیوسته در حال گسترش است. این تحریمها پس از آن اعمال شد که رهبران این کشور به حمایت از تروریسم، قاچاق انسان و مواد مخدر، اقدامات ضد-دموکراتیک، نقض حقوق بشر و فسار متهم شدند. تا به امروز، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهایی علیه 112 نفر اعمال کرده و وزارت کشور آمریکا نیز ویزاهای صادره به صدها افراد را باطل کرده است. 28 ژانویه 2019، دولت آمریکا از تحریم شرکت نفت دولتی پترلوس دی ونزوئلا (PDVSA) خبر داد.
در نتیجه، همه داراییها و حسابهای شرکت PDVSA در آمریکا توقیف شده و شهروندان آمریکایی از معامله با این شرکت منع شدهاند. همزمان، دولت آمریکا به فعالیتهای فردی و فعالیتهایی مربوط به شرکت PDVSA و وابستههای آن اجازه داده است تا پایان توافق قبلیشان با این شرکت کار کنند. تراکنش با وابستههای شرکت PDVSA در آمریکا یعنی پی دی وی هولدینگ (PDV Holding, Inc) و سیتگو هولدینگ (CITGO Holding, Inc.) ابتدا تا 27 ژوئیه 2019 مجاز شمرده شد، اما وزارت خزانهداری آمریکا 18 ماه دیگر آن را تمدید کرد. همچنین، این دو شرکت و دیگر شرکتهای آمریکا مجوز یافتند تا 28 آوریل 2019 از شرکت PDVSA نفت وارد کنند، اما پرداختها به شرکت PDVSA میبایست به حساب بلوکه شده در آمریکا واریز شود. چند شرکت آمریکایی که در ونزوئلا با شرکت PDVSA همکاری میکنند، حق دارند تا 27 ژوئیه 2019 به کار خود ادامه دهند.
در آوریل 2019، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهایی علیه 44 کشتی (و شش شرکت حمل و نقل) اعمال کرد که از حمل و نقل نفت ونزوئلا به کوبا پشتیبانی میکردند. در این میان، چین بعد از تحریمهای تحمیلی علیه شرکت PDVSA، واردات نفت از ونزوئلا را پیوسته افزایش داد (در ماه فوریه این واردات به بیش از 2 میلیون تن رسید).
شایان ذکر است که حجم سرمایهگذاری چین در ونزوئلا در جایگاه اول کشورهای آمریکای لاتین است ( بیش از 50 درصد). سرمایهگذاری چین در ونزوئلا برای مثال حتی از برزیل و آرژانتین نیز بیشتر است. بخش نفت ونزوئلا حجم عمده سرمایهگذاری چین را به خود اختصاص داده است. علاوه بر سرمایهگذاری مستقیم، چین چند فقره وام در اختیار ونزوئلا قرار داده است که بازپرداخت آن از طریق حمل و نقل و فروش نفت انجام میگیرد. به همین منظور، پکن علاقمند است تا به واردات نفت ونزوئلا علیرغم تحریمهای واشنگتن ادامه دهد. همزمان، چین از ریسکها و مشکلات مربوط به توسعه بخش نفت ونزوئلا آگاه است. پکن به ظهور خوان گوایدو به عنوان «جانشین» نیکولاس مادورو تا حدودی واکنش معتدلی نشان داده و برای مذاکره با جانشینان وی آماده است.
سیاست انرژی چین در راستای اهداف برنامههای دولت این کشور است. این اهداف بسیار بلندپروازانه بوده و مستلزم ورود به ساختار جدید انرژی با استفاده از فنآوریهای پیشرفته و رویکردهایی برای حل و فصل مسائل زیست-محیطی است، چیزی که چین قبلا هرگز به کار نگرفته بود.
اصول بنیادین سیاست انرژی چین همچنان غیرقابل تغییر خواهد ماند که عبارتند از؛ نخست، اطمینان از امنیت منابع واردات انرژی، از جمله واردات از طریق دریا. در این زمینه، واردات نفت از ونزوئلا بهتر از واردات نفت از خاورمیانه است. دوم، ایجاد تنوع در منابع انرژی حائز اهمیت است (همچنین به دلایل امنیت انرژی). اصل سوم عبارتست از ایجاد شرایطی برای تضمین قیمت پایین بازار جهانی انرژی. و در نهایت، فراهم کردن شرایط برای خرید داراییهای شرکتهای نفت و گاز کشورهای خارجی توسط چین.
از این رو، تحریمهای آمریکا علیه ایران و ونزوئلا نگرانی عمدهای برای چین ایجاد نمیکند، بلکه این کشور نگران تشدید جنگ تجاری با آمریکاست که در آن، جنگ در حوزه انرژی و بخشهای مربوطه ممکن است چین را حداقل به تغییر تصمیمات سیاسی خود وادار سازد. بنابراین، چین در تاکتیکهای خود انعطافپذیر و در راهبرد خود تغییرناپذیر است.
0 Comments