جدیدترین مطالب

غزه، اوکراین و جایگاه تخریب‌شده اروپایی‌ها در افکار عمومی

غزه، اوکراین و جایگاه تخریب‌شده اروپایی‌ها در افکار عمومی

اتهام ها درباره اجرای استانداردهای دوگانه، به سرعت و با فراوانی از سوی کشورهای عربی، قدرت‌های در حال ظهور، رقبای جغرافیایی، مقامات سازمان ملل و حتی خود مقامات غربی مطرح شده است. هنگامی که روسیه در سال ۲۰۲۲ با شکستنِ قوانین بین‌الملل به اوکراین تجاوز کرد، اروپایی‌ها تحریم‌های "گسترده و بی‌سابقه" ای را در تجارت، سرمایه گذاری و حتی بایکوت های ورزشی علیه مسکو پیاده کردند. در جریان تلاش لابی بزرگ جهانی، رهبران اروپایی، حمایت از اوکراین را به عنوان دفاع از قوانین و نورم‌های جهانی تصویر کردند. اما در مقابل، بسیاری از رهبران اروپایی به فراخوان آتش‌بس در غزه واکنش منفی نشان داده‌اند و به طور کلی از محکوم کردن نقض قانون بین‌الملل توسط اسرائیل، رویگردان شده اند و به جای آن با حمایت گسترده از اسرائیل، حتی در برابر لحن و ادبیات نسل کشی وزیران اسرائیل سکوت کرده اند. همچنین بلافاصله پس از ۷ اکتبر، اروپایی‌ها به سرعت به تعلیق یا بازبینی در کمک مالی به سازمان‌های غیردولتی فلسطینی پرداختند، هرچند شواهد قابل اعتمادی هم از انحراف مالی یا حمایت از تروریسم وجود نداشت.
Loading

أحدث المقالات

غزه، اوکراین و جایگاه تخریب‌شده اروپایی‌ها در افکار عمومی

غزه، اوکراین و جایگاه تخریب‌شده اروپایی‌ها در افکار عمومی

اتهام ها درباره اجرای استانداردهای دوگانه، به سرعت و با فراوانی از سوی کشورهای عربی، قدرت‌های در حال ظهور، رقبای جغرافیایی، مقامات سازمان ملل و حتی خود مقامات غربی مطرح شده است. هنگامی که روسیه در سال ۲۰۲۲ با شکستنِ قوانین بین‌الملل به اوکراین تجاوز کرد، اروپایی‌ها تحریم‌های "گسترده و بی‌سابقه" ای را در تجارت، سرمایه گذاری و حتی بایکوت های ورزشی علیه مسکو پیاده کردند. در جریان تلاش لابی بزرگ جهانی، رهبران اروپایی، حمایت از اوکراین را به عنوان دفاع از قوانین و نورم‌های جهانی تصویر کردند. اما در مقابل، بسیاری از رهبران اروپایی به فراخوان آتش‌بس در غزه واکنش منفی نشان داده‌اند و به طور کلی از محکوم کردن نقض قانون بین‌الملل توسط اسرائیل، رویگردان شده اند و به جای آن با حمایت گسترده از اسرائیل، حتی در برابر لحن و ادبیات نسل کشی وزیران اسرائیل سکوت کرده اند. همچنین بلافاصله پس از ۷ اکتبر، اروپایی‌ها به سرعت به تعلیق یا بازبینی در کمک مالی به سازمان‌های غیردولتی فلسطینی پرداختند، هرچند شواهد قابل اعتمادی هم از انحراف مالی یا حمایت از تروریسم وجود نداشت.
Loading

طرح ناقص آمریکا برای افغانستان

۱۳۹۶/۰۶/۱۲ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین – ترجمه: در آوریل 2002 جورج بوش در یک موسسه نظامی در ویرجینیا در یک سخنرانی پرشور، اهداف آمریکا در افغانستان را تشریح کرد و گفت: ما در افغانستان تا اتمام ماموریت حضور خواهیم داشت. با کمک ما، صلح و ثبات در افغانستان برقرار خواهد شد. با آموزش ارتش ملی افغانستان، آن را توسعه می‌دهیم و از طریق برقراری نظام آموزشی برای همگان، صلح تقویت خواهد شد.

آرون بی. اکونل در مقاله ای که شورای روابط خارجی آمریکا منتشر کرد، نوشت: از آن زمان تاکنون، آمریکا به طور مکرر نیروهای بیشتری به افغانستان اعزام کرده‌است. تا سال 2011 تعداد نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان از مرز 100 هزار نفر عبور کرد. حملات پهپادی و حملات نیروهای ویژه رهبری القاعده را تضعیف کرد و اسامه بن‌لادن کشته شد. اما تقریباً دیگر اهدافی که جورج بوش بدانها اشاره کرد تا به امروز دست‌نیافتنی باقی مانده‌است. در حال حاضر طالبان موقعیت خود را در افغانستان تقویت کرده‌است، ارتش افغانستان خسارات غیرقابل جبرانی را متحمل شده‌است و دولت مستقر در کابل متاثر از اختلافات قومی است. سال گذشته در افغانستان 11 هزار غیرنظامی کشته یا مجروح شدند.

در ژوئن امسال آسوشیتدپرس گزارش داد که واشنگتن به زودی دستور استقرار 4000 سرباز آمریکایی دیگر را در افغانستان صادر خواهد کرد. این نیروها به 14 هزار سرباز ناتو در افغانستان ملحق خواهند شد که 9000 نفر از این تعداد آمریکایی هستند. حامیان استقرار سربازان آمریکایی بیشتر در افغانستان ازجمله ژنرال جان دبلیو نیکلسون فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان و ژنرال جوزف وتل رئیس فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا بر این نظرند که اعزام آموزش‌دهندگان و مستشاران بیشتر، ارتش و پلیس افغانستان را تقویت کرده و اطمینان خاطری برای دولت این کشور خواهد بود. جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا گفت: پنتاگون موضوع برداشتن محدودیت‌های حملات هوایی آمریکا را برای کُند ساختن تحرکات طالبان و کاهش تلفات ارتش افغانستان در دست بررسی دارد. در حال حاضر حملات هوایی آمریکا محدود به هدف قرار دادن گروه‌های تروریستی است.

پیشنهادهای یادشده سوالاتی را مطرح می‌سازد. آیا افغانستان باثبات و ایمن با یک هزینه منطقی دست یافتنی است؟ چرا اقدامات قبلی آمریکا شکست خورد؟

اعزام نیروهای بیشتر از سوی آمریکا به افغانستان تفاوت مثبتی ایجاد نخواهد کرد، بلکه وضعیت را بدتر خواهد ساخت. مادامیکه آمریکا رویکرد واقعگرایانه‌تری را با تدوین اهداف حداقلی در افغانستان اتخاذ نکند، سال‌های آتی مشابه وضعیت امروز خواهد بود لکن با هزینه‌ها و تلفات جانی بیشتر.

افغانستان و پنج جنگ

ثقل مشکلات واشنگتن در افغانستان این است که این کشور نه یک‌بار بلکه پنج بار درگیر جنگ بوده‌است که چهار جنگ به قبل از اشغال افغانستان توسط آمریکا در سال ۲۰۰۱ برمی‌گردد و سیاست‌های آمریکا اغلب این اختلافات را نادیده گرفته‌است و ابزارهای لازم برای حل و فصل این اختلافات نه کاملاً نظامی و نه بطورکامل آمریکایی است.

اولین درگیری در افغانستان، کشمکش صدساله برای کسب قدرت بین گروه قومی یعنی پشتون‌ها و دیگر گروه‌های قومی ازجمله تاجیک‌ها، هزاره‌ها و ازبک‌ها بوده‌است که همچنان استمرار دارد. پشتون‌ها کمتر از نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند، اما همیشه اداره کشور را عهده‌دار بوده‌اند و مصمم به ادامه این امر هستند. این مسئله باعث مقاومت و مخالفت‌هایی در جبهه گروه‌های رقیب شده و تغییرات در ائتلاف و اتحادها میان اقوام مختلف را به همراه داشته‌است. قانون اساسی سال 2004 افغانستان با تمرکز قدرت در دفتر ریاست جمهوری و دو معاون رئیس جمهوری در صدد حل این مشکل بوده‌است. اما این امر با مخالفت غیرپشتون‌ها مواجه شد و در سال 2014 دولت وحدت ملی به رئیس جمهور(اشرف غنی از قوم پشتون) فشار وارد کرد تا در قدرت با رئیس اجرایی(عبدالله عبدالله از قوم تاجیک) سهیم شود.

نتیجه چنین ترتیباتی، دولتی است که برای حکمرانی بد، بسیار قوی و برای حکمرانی خوب بسیار ضعیف است. اشرف غنی و عبدالله عبدالله درگیر اختلافات پیرامونی بر سر انتصابات هستند و انتخابات پارلمانی سال 2016 نه برگزار شد و نه زمان مجددی برای برگزاری آن تعیین شد. اختلافات قومی دومینووار تا سطوح پایین و در دوایر دولتی و تا ستون‌های ارتش و شهرداری‌ها تاثیر گذاشته‌است.

درگیری دیگری بین پشتون‌های درانی و غلزائی است که به قرن هیجدهم برمی‌گردد و درانی‌ها تا سال 1996 بطور مستمر بر افغانستان حکومت کرده‌اند.

علاوه بر شکاف‌های قومی، باید به مسئله جنگ فرهنگی بین شهرنشین‌های مترقی و محافظه‌کاران مذهبی در مناطق روستایی نیز اشاره کرد که در استمرار اختلافات در افغانستان بی‌تاثیر نبوده‌است. شکاف بین شهر و روستا در سراسر جهان امری متداول است، اما این امر در افغانستان به مانعی بزرگ بر سر راه برقراری صلح و ثبات بدل شده‌است. این اختلاف همانند دیگر درگیری‌ها ازجمله درگیری قومی سابقه طولانی دارد.

علاوه بر شکاف‌ها و درگیری‌های مذکور و فساد اداری و مالی، باید اشغال نزدیک به یک دهه افغانستان توسط شوروی سابق را نیز اضافه کرد که موجب کشته شدن 15 هزار سرباز شوروی و بیش از یک میلیون افغانی شد.

در کنار مسائل پیش‌گفته، لازم است به حضور کشورهایی همچون پاکستان و عربستان در افغانستان نیز اشاره کنیم. عربستان در دهه 80 میلادی بدون برخورداری از تسلیحات پیشرفته همانند تسلیحات آمریکا، وارد افغانستان شد، اما حضور این کشور به رشد نیروهایی همچون اسامه بن‌لادن، گروه‌های افراطی و تروریستی و حادثه 11 سپتامبر منجر شد.

وضعیت غیرقابل کنترل

موارد یادشده نیروهایی هستند که افغانستان را از نفوذ آمریکا خارج می‌سازند. پاکستان به هر قیمتی به حمایت از پشتون‌ها تقریباً ادامه خواهد داد، چراکه این قبیل اقدامات را حفاظی در برابر فشار هند قلمداد می‌کند. پانزده سال دیپلماسی آمریکا، محاسبات اسلام‌آباد را تغییر نداده‌است. پشتون‌های روستایی با هر تلاشی برای حکومت بر سرزمینشان یا تغییر فرهنگشان توسط افغان، پاکستانی، آمریکایی یا نیروهای ناتو مخالفت خواهد کرد. والیان و جنگ‌سالاران به جذب افاغنه و دورساختن آنها از کابل ادامه خواهند داد. هیچیک از این موارد بزودی تغییر نخواهد کرد و قطعاً اعزام نیروهای آمریکایی بیشتر تغییری در این وضعیت ایجاد نخواهد کرد.

رویکرد دولت ترامپ در قبال افغانستان

تحرک جدید دولت ترامپ در افغانستان احتمالاً فقط یک نتیجه خواهد داشت و آن اینکه تحرک طالبان را کُند خواهد ساخت. این امر بر معادلاتی که مانع از برقراری صلح پایدار در افغانستان می‌شود، تاثیر واقعی نمی‌گذارد. در حقیقت افزایش تعداد نیروهای آمریکا در افغانستان وضعیت را وخیم‌تر خواهد ساخت، چراکه سوابق امر نشان می‌دهد طالبان همیشه به افزایش حضور آمریکا در افغانستان پاسخ داده‌است.

از سال 2003، هر افزایش قابل ملاحظه در تعداد نیروهای آمریکا در افغانستان مساوی بوده با سطوح بالای خشونت و خسارات جانی در میان غیرنظامیان. آنهاییکه که در واشنگتن از افزایش نیروها در افغانستان حمایت می‌کنند باید توضیح دهند که چرا به نظرشان این بار متفاوت است. آنها همچنین باید توضیح دهند که چرا اعزام نیروهای آمریکایی بیشتر، منجر به افزایش جذب نیرو توسط طالبان می‌شود. منتقدان مبارزه با تروریسم اغلب می‌گویند رویکردهای خشن فقط سر چمن را می‌زند و تعدادی تروریست کشته می‌شوند، ولی در عوض تروریست‌های جدید سر برمی‌آورند. بکارگیری و استقرار نیروهای بیشتر توسط آمریکا در سرزمین‌های پشتون‌های افغانستان جاییکه مخالفت با خارجیان و ارتباطات فرهنگی بین عصبیت و خشونت عمیقاً پیوند خورده‌است، نه تنها نمی‌تواند حتی سر چمن را بزند، بلکه به مثابه کود و آب دادن به چمن است.

منافع امنیت ملی پایدار آمریکا در افغانستان، حفاظت از امنیت داخلی در برابر حملات تروریستی برخاسته از خاک افغانستان است. تبدیل افغانستان به یک دولت لیبرال و مدرن، مسیر واقعگرایانه حداقلی برای دستیابی به اهداف مذکور است. اگر اعزام نیروهای آمریکایی بیشتر به افغانستان تحرکات طالبان را در یک سال آتی متوقف نسازد، در آن صورت آمریکا باید بطور کامل رویکرد خود  را در قبال افغانستان تغییر دهد.

در حال حاضر، امکان موفقیت و پیروزی در افغانستان کمتر از هر زمان دیگری است. رفتار ناپایدار ترامپ و  خصومتش نسبت به ناتو، متحدان آمریکا را از واشنگتن دور ساخته‌است. این در حالی است که متحدان بیش از یک‌سوم از نیروها را در افغانستان تامین می‌کنند. تشدید درگیری‌ها در عراق، سوریه، سومالی و یمن، رقابت بیشتری برای بدست آوردن منابع نظامی آمریکا ایجاد خواهد کرد.

نکته پایانی اینکه، تجربه 16 سال گذشته نشان داده‌است که حضور سربازان آمریکایی در افغانستان، با هزینه هنگفت 23 میلیارد دلار در سال، تاثیری در مبارزه با تروریسم نداشته‌است. از اینرو، افزایش این قبیل هزینه‌ها با افزایش تعداد نیروها در افغانستان، اقدام ارزشمند و نکته قوتی به شمار نمی‌آید. زیرا دولت ترامپ اقدام مشابهی را با هدف حصول نتیجه متفاوت انجام می‌دهد که نتیجه‌بخش نخواهد بود.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *