أحدث المقالات

Loading

نیاز آمریکا به تغییر آرایش نظامی‌اش در خلیج فارس

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین - ترجمه: دلایل متعددی برای تجدیدنظر درباره آرایش نظامی آمریکا در خاورمیانه بر مبنای تقاضاها و محدودیت‌های قرن بیست و یکم وجود دارد.

مارا کارلین و ملیسا دالتون در مقاله‌ای که اندیشکده بروکینگز منتشر کرد، نوشتند: چالش‌ها با ایران، رقابت با روسیه و چین، الزامات مبارزه با تروریسم و واقعیت‌های سیاست داخلی و بودجه نشان می‌دهد که بازنگری درباره وضعیت نظامی آمریکا در خاورمیانه باید مدت‌ها قبل صورت می‌گرفت.

تعدادی از مقامات آمریکایی از جمله دونالد ترامپ و راس لتینن، نماینده جمهوری‌خواه اخیرا بیان کرده‌اند که نیروی نظامی آمریکا باید حذف حضور نظامی‌اش در قطر را بررسی کند. تعجیل در اجرای چنین کاری یک اشتباه است و با توجه به مخاطرات راهبردی، عملیاتی و مالی احتمالا بعید خواهد بود، اما دلایل دیگری برای بازنگری درباره وضعیت نیروی نظامی آمریکا در خاورمیانه به خاطر تقاضاها و محدودیت‌های قرن بیست و یکم وجود دارد.

چالش‌ها با ایران، رقابت با روسیه و چین، الزامات مبارزه با تروریسم و واقعیت‌های سیاست داخلی و بودجه نشان می‌دهد که بازنگری جدی در این خصوص باید مدت‌ها قبل صورت می‌گرفت. بعید است بحران میان دوحه و شرکایش در خلیج فارس که با تنش‌های درازمدت بر سر رقابت منطقه‌ای شعله ورتر شد، به زودی رفع شود.

عدم اتحاد در خلیج فارس به دلایل متعددی از جمله اقدامات برای مقابله آمریکا با داعش و ایران ناسودمند است. فرماندهی مرکزی آمریکا خاطرنشان کرده است که این بحران سیاسی توانایی‌اش را برای برنامه‌ریزی بلندمدت به تعویق می‌اندازد. در یک سطح بسیار کاربردی، ممکن است نیروی نظامی آمریکا شاهد کمرنگ شدن حضور قاطع نظامی‌اش در قطر باشد که این امر پارامترهای استقرار نیروی آمریکا در خاورمیانه را زیر سوال می‌برد.

این حضور بر پایگاه هوایی العدید، به عنوان بزرگ‌ترین  پایگاه نظامی آمریکا در منطقه متمرکز است. العدید که در سال‌های 1990 با یک میلیارد دلار توسط قطر ساخته شد و از سال 2003 به بعد با 450 میلیون دلار از محل بودجه ساخت‌و‌ساز نیروی نظامی آمریکا گسترش و ارتقاء یافت، محل استقرار حدود 10000 پرسنل نظامی آمریکا و نیز طولانی‌ترین باند فرودگاه در منطقه خلیج فارس است.

این پایگاه از ستادهای پیشروی فرماندهی مرکزی آمریکا، مرکز عملیات‌های هوایی و فضایی با نمایندگانی از حدود 20 کشور و شاخه غیر فعال نیروی هوایی آمریکا  (AEW379)پشتیبانی می‌کند. قطر همچنین میزبان پایگاه السیلیه است که ارتش آمریکا تسلیحات کافی مورد نیاز را برای نیروهایی در ابعاد یک تیپ، در صورت بروز حوادث یا بحران‌های احتمالی، در آنجا نگهداری می‌کند.

انتقال نیروهای العدید به مکان یا مکان‌های جدید در منطقه به دلایل سیاسی، عملیاتی و مالی کار دشواری خواهد بود. در سطح سیاسی، محدود کردن عملیات‌های این پایگاه یا انتقال آن باعث اختلال در روابط با قطری‌ها در خصوص اولویت‌های امنیتی منطقه ای می‌شود و علامتی جدی را به دیگر متحدان منطقه ای ارسال می‌کند. همچنین در فضایی سیاسی که ممکن است آمریکا از متحدان و شرکایش بخواهد بهای بیشتری را برای یک رابطه راهبردی بپردازند، به نظر می‌رسد که قطر سهم خود را پرداخت کرده است.

به لحاظ عملیاتی از دست دادن دسترسی به العدید مانع از فرماندهی، کنترل و هماهنگی عملیات‌های هوایی علیه داعش و نیز کمک نظامی آمریکا به عربستان و امارات در جنگ یمن خواهد شد. از نظر مالی نیز یافتن پول برای جایگزین کردن این زیرساخت مستلزم بده‌بستان‌هایی قابل توجه در بودجه نظامی آمریکا خواهد بود.

منافع وضعیت نظامی با تقسیمات فعلی آن کاملا روشن است. از  نظر سیاسی این وضعیت وابستگی آمریکا به هر یک از کشورها  را کاهش می‌دهد، زیرا همان طور که مساله قطر نشان می‌دهد تنش‌های سیاسی می‌تواند بر روابط نظامی تاثیر گذار باشد. ( ابتدا به یاد بیاورید که چرا نیروی نظامی آمریکا پایگاه اصلی عملیات‌هایش را به قطر منتقل کرد: نگرانی‌های سیاسی داخلی در عربستان، ادامه میزبانی نیروهای آمریکایی را برای این کشور غیرممکن ساخت.)

پراکندگی نیروی نظامی آمریکا در دست کم هفت کشور خاورمیانه و بیش از 10 پایگاه در آسیا به عنوان مثال به کشورهایی نظیر ایران و چین نشان می‌دهد که در یک بحران تعداد شرکای آمریکا به شدت از تعداد شرکای آنها بیشتر خواهد بود و این امر بازدارندگی را تقویت می‌کند. این وضعیت پراکنده باعث انعطاف‌پذیری عملیاتی، به ویژه در صحنه‌هایی می‌شود که در آن دشمنان دارای موشک‌های زیادی هستند که می‌تواند عملیات‌ها در هر پایگاه خاصی را مختل کند.

این وضعیت در عین حال هزینه‌هایی نیز دارد. تا به امروز حتی فشار‌های داخلی مهم آمریکا تاثیر محدودی در واداشتن نیروی نظامی آمریکا به تجدید نظر درباره حضورش در یک کشور داشته است. بحرین تازه‌ترین نمونه است که در آن سرکوب جمعیت شیعه توسط حکومت نگرانی‌های واقعی برخی اعضای وزارت امور خارجه و کنگره را در خصوص پایگاه آمریکا در منامه و ریسک‌های احتمالی آن باعث شد. در هر حال این نگرانی‌ها به دلیل الزامات امنیتی، حفظ رابطه سیاسی با عربستان (قدرت غالب در بحرین) و اولویت‌های عملیاتی برای مبارزه با تروریسم و بازدارندگی در قبال ایران نادیده گرفته شد.

برای اطمینان باید گفت که هیچ یک از پایگاه‌های آمریکایی غیرقابل‌جایگزینی نیستند، مانند پایگاه نظامی آمریکا که در سال 1992 و زمانی تاسیس شد که سوبیک وی و کلارک ایرفیلد، در پی آتشفشان و توسط دولت فیلیپین، تعطیل شدند. دستکم باید گفت که پرداخت هزینه برای این وضعیت از محل بودجه عملیات احتمالی در خارج از مرزها کاری دشوار و دردسرساز است، در آخرین تقاضای بودجه برآورد شده است که حفظ حضور پیشرو و حفظ آمادگی آمریکا در خاورمیانه‌ای بزرگ‌تر سالانه حدود 30 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت، اما وابستگی به دسترسی، به راحتی با انتظارات سیاسی و تعهدات به متحدان و شرکا گره می‌خورد.

جدا از بحران سیاسی فعلی در خلیج فارس، باید مدت‌ها قبل به این موضوع اذعان می‌شد که وضعیت نیروی نظامی آمریکا در خلیج فارس مستلزم یک بازنگری جدی است. از منظر واقع‌گرایانه این کار از طریق طرح کنگره انجام می‌گیرد که از وزارت دفاع می‌خواهد رویکردهای مختلف را بررسی کند. رهبری پنتاگون باید از این امر استقبال کند و به ملاحظه دقیق عملیات‌های فعلی، بازدارندگی و ظرفیت افزایش نیرو ادامه دهد. نتیجه باید شامل گزینه‌هایی برای حرکت کردن به فراتر از وضعیت فعلی و به وضعیتی باشد که به شکلی بهتر می‌تواند از منافع ملت محافظت کند.

 

نقد و نظر:

این مقاله از چند وجه قابل توجه است؛ اینکه منافع نظامی برای آمریکا در درجه بالاتری از ارزش‌هایی همچون رعایت حقوق‌بشر یا مردم‌سالاری قرار می‌گیرد و در داخل آمریکا هم کسی به این امر معترض نمی‌شود. از جنبه دیگر، ضعف آرایش نظامی آمریکا در منطقه به نمایش درآمده و به صورت تلویحی اذعان شده که این آرایش در برابر حملات موشکی آسیب‌پذیر خواهد بود. در همین حال، نبرد و دفاع نامتقارن در این مقاله و ظرفیت‌های آمریکا و دشمنانش نادیده گرفته شده که در جای خود قابل تامل است.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *