جدیدترین مطالب

نمایشگاہ نسخ قرآنی در پاکستان

همزمان با نیمه دوم ماه مبارک رمضان، نمایشگاه نسخ خطی قرآن کریم با مشارکت رایزنی فرهنگی کشورمان در پاکستان و مرکز تحقیقات زبان فارسی ایران و پاکستان در اسلام آباد گشایش یافت.

Loading

أحدث المقالات

چرا بایدن عجله چندانی برای واکنش به کله‌شقی‌های نتانیاهو ندارد؟ / ۳ پیش فرض نادرست بایدن درباره رای‌دهندگان یهودی انتخابات آمریکا

برای اسرائیل باید روشن باشد که وقتی حمایت چاک شومر را از دست می‌دهد، یعنی حمایت کل آمریکا را از دست داده است. با این حساب، همچنان به نظر می‌رسد که دولت بایدن تا حدودی نسبت به اقدامات اخیر دولت نیانیاهو بی تفاوت است و عجله چندانی برای واکنش نشان دادن به بی توجهی، کله شقی و بی اعتنایی وی نسبت به منافع آمریکا ندارد.

نمایشگاہ نسخ قرآنی در پاکستان

همزمان با نیمه دوم ماه مبارک رمضان، نمایشگاه نسخ خطی قرآن کریم با مشارکت رایزنی فرهنگی کشورمان در پاکستان و مرکز تحقیقات زبان فارسی ایران و پاکستان در اسلام آباد گشایش یافت.

Loading

نشست تخصصی دومینوی جدایی طلبی و تأثیر آن بر ثبات جهانی

۱۳۹۸/۰۴/۰۴ | موضوعات

شورا آنلاین – ترجمه: در سایه تحولات سیاسی کنونی و تلاش برای تشکیل تشکل های جدید و جدایی طلبی در بسیاری از کشورها از جمله عراق، اسپانیا، سوریه و ... مرکز مطالعات المستقبل با مشارکت مدیران مراکز مطالعاتی و شخصیت های حقوقی و دانشگاهی به بررسی این موضوع پرداخت.

دکتر “قحطان الحسینی” پژوهشگر مرکز مطالعات راهبردی المستقبل در این باره اظهار داشت: در تاریخ نمونه هایی وجود دارد که برخی از گروه های قومیتی توانسته اند حق تعیین سرنوشت را تحقق بخشند وکشورهای مستقلی را برای خود تشکیل دهند. به عنوان مثال، درآغاز دهه سوم قرن نوزدهم، ونزوئلا توانست از کلمبیای بزرگ جدا شود. این درحالی است که سنگاپور به عنوان عضوی از فدراسیون مالزی درسال 1965 به طور مسالمت آمیز توانست از مالزی جدا شود، اما جدایی بنگلادش از کشور پاکستان از طریق درگیری های مسلحانه صورت گرفت و قانون اساسی پاکستان مصوب سال 1973 میلادی، فدرالیسم را به عنوان شیوه ای از حکومت اعلام کرد.

الحسینی در این باره افزود: بازگشت به تاریخ تغییر و تحولات قانونی در بسیاری از کشورهایی که حکومت فدرالی را به عنوان شیوه حکومت خود انتخاب کرده اند، ما را به این نتیجه می رساند که اکثر آن کشورها درتعامل با آن گروه هایی که مایل به تحقق حق تعیین سرنوشت هستند، خود را با راه کارهایی دشوار مواجه دیدند. بنابراین، میان تمایل به حقی که درقانون اساسی تضمین شده و میان تمایل به منافع آنی، استراتژیک، اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی دولت مرکزی، منطقه میانه ای را می بینیم که خیلی حساس و به همان اندازه خطرناک است.

در این باره کشور سوئیس برای ناکام گذاشتن تلاش برخی از مناطق در اواسط قرن نوزدهم برای شوریدن علیه قدرت مرکزی وممانعت از تلاش یازده ایالت آمریکایی برای جدایی و تشکیل حکومت کونفدرالی خاص خود در جریان جنگ داخلی در سال 1861 تا 1865 به زور متوسل شد، به گونه ای که دادگاه عالی فدرال حکم کرد که اتحاد ایالات متحده آمریکا، نابودی ناپذیر است.

همچنین با تصمیم قضایی مشابهی، تلاش جدایی ایالتی در مکزیک در سال 1938 را ناکام گذاشت. این درحالی است که ایالات متحده آمریکا، برای جلوگیری از جدایی ایالت تگزاس از آمریکا و پیوستن آن به کشور همسایه یعنی مکزیک به قدرت متوسل شد.

جمهوری فدرال نیجریه نیز هنگامی که برخی از ایالت های این کشور در دهه هفتاد قرن گذشته اعلام استقلال کرده وتشکیل کشور جدیدی به نام “بیا آفرو” را اعلام کردند، به زور متوسل شد.

در این باره لازم به یادآوری باشد که روسیه فدرال همچنان تلاش می کند تا  تاثیرات ناشی از درگیری های مسلحانه سال 1995 به دنبال تلاش یکی از جمهوری های با اکثریت جمعیت چچنی برای جدایی و اعلام “دولت خلافت اسلامی” درآن جا، را از بین ببرد.

الحسینی افزود: همه پرسی جدایی کردستان عراق، شور و اشتیاقی را در میان دیگر گروه های جدایی طلب در جهان عرب ایجاد کرد. به عنوان مثال، گروه های طوارق و آمازیغ در مراکش، لیبی، الجزایر و موریتانی نسبت به همه پرسی کردستان خوش بین بودند و شواهدی وجود دارد که نشان می دهد این گروه ها شور و اشتیاق خود نسبت به همه پرسی کردستان عراق را به شکل تمایل ها و درخواست هایی برای جدایی از کشورهایشان ابراز کرده اند.

براساس گزارش روزنامه آمریکایی واشنگتن پست برخی از مناطق در اروپا از جمله جزیره سیسیل درایتالیا، جزایر فارو در دانمارک، منطقه باسک دراسپانیا، منطقه فلاندر در بلژیک و بایرن در آلمان برای جدایی تلاش می کنند.

الحسینی در ادامه اشاره نمود که عامل نژاد و اختلاف در فرهنگ ها، علل واقعی وعامل مشترکی است که می تواند موجب جدایی طلبی شود؛ افزون براین، نوع رفتارهای سیاسی گروه های جدایی طلب نیز می تواند موثر واقع شود.

عامل اقتصاد در جدایی طلبی ملت ها از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است، اما انگیزه های سیاسی، قومی و نژادی، بیشتر از جنبه اقتصادی تاثیرگذار هستند و دلیل آن هم وجود مناطقی است که با وجود برخورداری از ثروت ها و ظرفیت های عمده اقتصادی بعد از استقلال شکست خورده اند، اما برخی از مناطق دیگر با وجود این که منابع زیادی هم نداشتند، اما از نظر اقتصادی موفق بوده اند.

الحسینی افزود: تا زمانی که جنبش های مردمی و بحران های اقتصادی وجود دارد ومقامات دولت مرکزی، به تنوع فرهنگی و نژادی با یک دیدگاه آشکار اجتماعی نمی نگرند، درگیری های مردمی مبتنی براختلافات نژادی و یا دین ویا اختلاف فرهنگی، درمناطق زیادی از جهان گسترش خواهد یافت.

وی افزود: هرجنبش جدایی طلبانه ای در صورت نبود دو عامل اساسی با شکست مواجه خواهد شد؛ اول  اتفاق نظر داخلی و دیگری پذیرش از سوی جامعه جهانی است. در این باره سودان جنوبی، درصورت عدم برخورداری از حمایت گسترده بین المللی به رسمیت شناخته نمی شد. همچنین کوزوو درصورت نبود دخالت نظامی ناتو، از حاکمیت صربستان خارج نمی شد.

وی افزود: پدیده جدایی، پدیده ای نادرست است که به تجزیه جهان به کشورهای کوچک منجر می شود و اساساً از درگیری ها و جنگ های بین دولت مرکزی و مناطق جدایی طلب نشأت می گیرد.

الحسینی در ادامه اظهار داشت: در اروپا و درچارچوب مخالفت شدید دولت و مقامات اسپانیا با همه پرسی کاتالونیا و مقابله با آن وممانعت از انجام آن، برخی ها معتقدند که در همین کشور مناطق زیادی مانند باسک و جزایر اسپانیا در اقیانوس اطلس هستند  که به جز زبان هیچ گونه ارتباط جغرافیایی و یا اجتماعی میان انها و اسپانیایی ها وجود ندارد و خواهان جدایی هستند.

عموماً مناطقی که مایل به استقلال هستند، منابع اقتصادی خوبی در مقایسه با دیگر مناطق دولت مرکزی دارند. به عنوان مثال، منطقه کاتالونیا از قدرت اقتصادی مهم برای اسپانیا برخوردار است و براساس گزارش های مطبوعاتی، این منطقه 19 درصد از مجموع تولید ناخالص ملی اسپانیا را در سال 2016 به خود اختصاص داده است و نیز حدود 14 درصد از مجموع سرمایه گذاری های خارجی در اسپانیا را جذب کرده است. همچنین این منطقه دارای ویژگی های خاصی در بخش های گردشگری، صنایع، صادرات و پژوهش ها است.

الحسینی خاطرنشان ساخت: منطقه کردستان عراق دارای ثروت های نفتی زیاد و ظرفیت های اقتصادی است که این منطقه را از دیگر مناطق عراق متمایز می کند؛ به شکلی که این منطقه دارای 57 میدان نفتی و 45 میلیارد بشکه از ذخایر نفتی و 7/5 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی است و روزانه حدود 600 هزار بشکه نفت تولید می کند که 50 هزار بشکه آن به مصرف داخلی می رسد و 550 هزار بشکه آن از طریق بندر جیهان ترکیه صادر می شود. میزان درآمدهای منطقه کردستان عراق از طریق گردشگری، درسال 2016 به حدود 500 میلیون دلار رسیده است و در این منطقه، 40 شرکت نفتی از 30 کشور سرمایه گذاری کرده اند و این منطقه 53 قرارداد نفتی با شرکت های جهانی از جمله اکسان موبایل و گازپروم منعقد کرده است.

با وجود این که میزان تاثیر جدایی بر ملت های آن مناطق و انگیزه ها وعلل جدایی از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است، این سوال پیش می آید که ثروت های یک منطقه تا چه اندازه در تصمیم جدایی نقش دارد؟ وچگونه یک منطقه، ثروت های خود را بعد از استقلال مدیریت می کند؟ و تاثیر اقتصاد بر شهروندان آن منطقه چه خواهد بود؟

اقتصاد نقش مهمی را درزمینه تصمیم برای جدایی ایفا می کند، همچنان که سیاستمداران از وضعیت اقتصادی برای تحقق اهداف جدایی طلبانه خود که غالباً با تکیه به انگیزه های قومی و سیاسی است، بهره برداری می کنند. به عنوان مثال، می بینیم که تبلیغ برای جدایی منطقه کردستان از عراق به خاطر ثروت ها و ظرفیت های این منطقه بود.

همچنین در این باره منطقه کاتالونیا، دارای ظرفیت های اقتصادی فراوانی است که به این منطقه اجازه می دهد درصورتی که بتواند، حمایت جامعه بین المللی را کسب کند و از سوی آن به رسمیت شناخته شود، به کشوری مستقل تبدیل شود و از نظر اقتصادی به اسپانیا وابسته نباشد.

برخلاف آن، بسیاری از احزاب سیاسی که از جدایی دستاوردهایی را کسب می کنند، از وضعیت ضعف اقتصادی و مشکلات فزاینده اقتصادی دولت مرکزی، در زمینه تبلیغ برای جدایی به عنوان بهترین راه برای مشکلات خود با دولت فدرال بهره برداری می کنند( مانند منطقه سیسیل و منطقه دارفور).

الحسینی درپایان اظهار داشت: واقعیت این است که داشتن ثروت یا نداشتن آن، ملاکی برای موفقیت این مناطق بعد از جدایی به شمار نمی رود و عامل برجسته، عامل سیاسی دراین منطقه و میزان پذیرش این جدایی از سوی کشورهای همسایه و همجوار است. پس با این حال، فایده ثروت های منطقه کردستان در سایه نبود گذرگاه ها و در سایه محاصره چیست؟ آیا ساکنان منطقه کاتالونیا، تحمل پیامدهای ناشی از جدایی این منطقه از اسپانیا را به ویژه در سایه مخالفت کشورهای همسایه اسپانیا با جدایی دارند؟

در این باره دکتر قحطان الحسینی برای غنی تر شدن موضوع و طرح افکار و ایده های بیشتر دو سوال مهم را درمیان حضار مطرح کرد:

سوال اول: علل داغ شدن تنور جدایی طلبی ها چیست؟ آیا به دلایل سیاسی و یا رویاهای قومیتی و نژادی بوده و یا این که تحت تاثیر کشورهای خارجی است؟

“حسین احمد” رئیس بخش مطالعات بین الملل در مرکز مطالعات راهبردی در دانشگاه کربلاء و پژوهشگر مرکز توسعه و مطالعات راهبردی الفرات، در پاسخ به این سؤال اظهار داشت: انگیزه سیاسی، انگیزه اصلی است که گاهی به جناح های سیاسی و گاهی به دولت های مرکزی مربوط می شود اما طبیعتاً نباید از عوامل قومیتی غافل شویم. افزون براین که، واقعیت های سیاسی از زمان سقوط نظام سابق عراق تا کنون تغییر نکرده وساختار نظام سیاسی کامل نشده است و چه بسا این وضعیت، تا زمانی که نیروهای سیاسی منافع حزبی و شخصی را در اولویت قرار می دهند، ادامه پیدا می کند.  

از سوی دیگر دکتر حیدر حسین آل طعمه پژوهشگر مرکز توسعه ومطالعات راهبردی الفرات در پاسخ به سؤال مطرح اظهار داشت: به نظر می رسد هر سه عاملی که دراین سوال مطرح شده در جدایی طلبی نقش دارد اما عامل چهارمی نیز وجود دارد که آن عامل اقتصاد است، به ویژه این که در بسیاری موارد عامل اقتصاد، انگیزه مهم تری برای جدایی طلبی به شمار می رود اما این بدان معنا نیست که علت جدایی درمنطقه کردستان، صرفاً به این عامل مربوط است، بلکه علل و انگیزه های سیاسی نیز در این باره مطرح است و درنتیجه عوامل دیگر هم محرک جدایی طلبی است.

در همین حال “حامد الجبوری” پژوهشگر مرکز توسعه و مطالعات راهبردی الفرات بر این باور است که دلایل مختلف و متفاوتی در ایده جدایی طلبی نقش دارد اما به عقیده وی جدایی منطقه کردستان عراق، دارای ابعاد سیاسی است.

از سوی دیگر “کمال عبید” سردبیر سایت النبأ، بر این باور است که رویاهای قومی با هدف تقویت رویاهای سیاسی مطرح می شود، افزون براین که دخالت کشورهای خارجی را درحمایت از ایده جدایی طلبی و تلاش برای ارائه طرح تقسیمات جدید درخاورمیانه موثر می داند، اما در مورد اروپا مساله  تاحدودی متفاوت بوده و دارای ابعاد اقتصادی است.

“حیدر الاجودی” پژوهشگر مرکز مطالعات راهبردی المستقبل، اهداف سیاسی و اقتصادی را عامل جدایی می داند و درنتیجه اغلب مناطقی که به دنبال جدایی هستند، از ثروت اقتصادی قابل ملاحظه ای برخوردار هستند. همچنین وی دلیل دیگر جدایی طلبی را دستور العملهای گروهی خود احزاب سیاسی میداند.

از سوی دیگر دکتر”خالد العرداوی” مدیر مرکز توسعه و مطالعات راهبردی الفرات نیز با اعلام این واقعیت که تب وتاب جدایی طلبی، کشورهای جهان را دربرگرفته است، معتقد است که تب و تاب جدایی طلبی ناشی از دو مشکل اساسی است که یکی از آن بحران ادغام است؛ زیرا جوامعی که خواهان جدایی هستند، قابلیت و ظرفیت ادغام با مناطق دیگر کشور اصلی را ندارند. مساله دیگر، ضعف دولت هاست و این مساله، مناطق یاد شده را به جدایی تشویق می کند. بر این اساس تا زمانی که کشورها مقتدر باشند  می توانند حاکمیت و قانون خود را بر تمام مناطق جغرافیایی خود اعمال کنند، و از جدایی طلبی جلوگیری کنند.

در همین حال ” محمد علی جواد تقی” از نویسندگان سایت النبأ براین حقیقت تاکید دارد که علل و عوامل داخلی، مهم ترین عامل در جدایی طلبی به شمار می روند و این مساله ای است که به وضوح در میان کردهای عراق مشاهده می شود، به ویژه این که احزاب سیاسی در کردستان عراق، از پایگاه مردمی برخوردار هستند، درنتیجه اگر آن پایگاه مردمی کنترل و مهار شود، امکان حل و فصل آن مسائل وجود دارد.

از سوی دیگر “دکتر علاء الحسینی” مدرس و استاد حقوق اداری در دانشکده حقوق دانشگاه کربلاء و پژوهشگر مرکز دفاع از حقوق و آزادی ها “آدم” براین باور است که رویای جدایی طلبی  نزد کردها، خواسته ای مردمی نیست بلکه آرزو و خواسته یک خانواده مشخص است که همواره با دولت عراق در حال درگیری مسلحانه بوده است؛ درنتیجه، توانسته است که دستاوردهای ملموسی را در نتیجه وضعیت بین المللی و منطقه ای به دست آورد، واین امر طبیعتاً بر خلاف وضعیت جدایی در کاتالونیا است.

از سوی دیگر “شیخ مرتضى معاش” مدیر کل موسسه فرهنگی و رسانه ای النبأ معتقد است که ملت ها در آرزوی جدایی طلبی و تشکیل کشور مستقل نیستند بلکه خواهان امنیت و نان هستند. در نتیجه ما می توانیم تب جدایی طلبی را که امروزه جهان را فراگرفته است، تحلیل کنیم. این مسأله به دوران جنگ جهانی اول و به زمان سایکس پیکو برمی گردد و این نمونه ای است که در بهار عربی و داعش که خواهان اجرای مجدد ایده سایکس پیکو بودند، مشاهده کردیم. این امر عبارت از درگیری اروپایی – اروپایی و نیز بحران ناشی از عزیمت مهاجران به اروپا بود و همین مساله باعث به قدرت رسیدن جریان راست گرای مردمی شد که از ایده جدایی طلبی در اروپا حمایت می کند.

معاش افزود: این ها کسانی هستند که امروزه از جدایی کردستان عراق حمایت می کنند، وگرنه اگر بارزانی خواهان جدایی بود، سال 2003 بهترین زمان برای جدایی از عراق بود. درنتیجه، این ایده تداوم طبیعی بیماری استعماری قدیم اروپاست.

از سوی دیگر دکتر “لطیف القصاب” مدرس دانشگاه الوارث نیز معتقد است که پدیده جدایی طلبی به خودی خود، پدیده ای طبیعی است اما خواسته ای مردمی نیست، بلکه خواسته ای سیاسی است. بنابر این  هر منطقه ای دارای شرایط خاص خود است و نمی توان آن را تعمیم داد. براین اساس، علل و انگیزه های جدایی طلبی در منطقه کردستان عراق به احتمال زیاد، در وهله اول انگیزه های قومیتی است، به ویژه این که وضعیت سیاسی در کردستان عراق، بهتر از وضعیت سیاسی همسایگانش در ترکیه و سوریه است. در پایان باید گفت که مشکل در درخواست جدایی نیست، بلکه در زمان مطرح کردن این جدایی است.

در همین حال “أحمد جوید” مدیر مرکز دفاع از حقوق و آزادی ها ” آدم” تاکید کرد که استبداد و دیکتاتوری، از جمله عوامل مهم برای جدایی طلبی به شمار می روند. هم چنین در برخی از تجربه های جدایی طلبی، علت به نبود قدرت دموکراتیک برمی گردد. مساله دیگر آن است که مقامات کردستان عراق امروز آرزوی، رهبری کشوری را دارند که آن را به سلطان نشین یا پادشاهی تبدیل کنند. درنتیجه این خانواده، پس از نزدیک شدن پایان تجربه داعش در عراق متوجه شدند که در داخل کردستان عراق با مشکل مواجه خواهند شد و به منظور اصلاح این وضعیت، ایده سوار شدن بر موج (مطرح کردن ایده) همه پرسی را برای باقی ماندن در قدرت مطرح کردند.

جوید افزود: طبیعتاً تب و تاب جدایی طلبی به این حد متوقف نمی شود، بلکه ادامه خواهد یافت و کشورهای دیگری را نیز شامل خواهد شد.

سوال دوم: پیامدهای جدایی طلبی را در دیگر کشورهای جهان چگونه ارزیابی می کنید؟

دکتر حسین احمد دراین باره اظهار داشت: موارد جدایی تا کنون محدود بوده و مساله منوط به موفقیت و یا عدم موفقیت این تجارب است.

حامد الجبوری با اشاره به عامل وضعیت سیاسی و اقتصادی، معتقد است درصورتی که دولت های مرکزی از ارائه خدمات ناتوان باشند، این مساله قومیت های دیگر را به تفکر درباره موضوع جدایی وا می دارد.

 کمال عبید نیز معتقد است که تقویت ایده جدایی ناشی از تنش های سیاسی است و نزدیک ترین موارد جدایی که ممکن است روی دهد، درآلمان و آمریکا است.

حیدر الاجودی معتقد است که ایده جدایی طلبی، مبتنی برنتایج ناشی از واقعیت های جدایی طلبی امروز است. در این باره درصورتی که جدایی طلبی درمنطقه کردستان عراق موفقیت آمیز باشد، ممکن است این مسأله در مرکز وجنوب و مناطق دیگر این کشور نیز تکرار شود.

دکتر خالد العرداوی معتقد است که وضعیت ظهور کشورهای جدید، وضعیتی طبیعی است که در تاریخ پیدایش انسان وجود داشته است اما مشوق اصلی تشکیل این کشورها، ضعف دولت جدید است، به ویژه این که جهان گرایش های قومی را از مدتی نه چندان نزدیک رها کرده است و انسان به کرامت انسانی و اقتصادی می اندیشد، و افزون بر این  قانون بین المللی نیز به سمت حفظ تمامیت ارضی یک کشور گرایش دارد.

“محمد علی جواد تقی” معتقد است که دغدغه جدایی طلبی درخاطر کشورهایی که نمی توانند سیاست های موفقی را ترسیم کنند، باقی می ماند ودرنتیجه، این مفهوم مورد توجه همه قومیت ها برای دستیابی به دستاوردهای قومیتی و ملی می ماند.

دکتر علاء الحسینی معتقد است جدایی طلبی دارای پیامدهای احتمالی درعرصه ملی و منطقه ای و جهانی است، به عنوان مثال درعراق، اهل سنت به دلایل استراتژیک بلندمدت نمی خواهند که از شیعیان این کشور دور باشند، اما در سطح بین الملل موضوع جدایی غیر قانونی است و جز برای اقلیت های ستمدیده، جزئی از حق وحقوق به شمار نمی رود ودرنتیجه  توجیهی برای جدایی طلبی وجود ندارد.

شیخ مرتضى معاش معتقد است که تقسیم های بین المللی بر ویرانه های جنگ جهانی اول صورت گرفته است که طی آن میراث عثمانی تقسیم شد، بنابراین تقسیم یک استثناء است نه یک قاعده مگر در اروپا که از میراث ایدئولوژیک تاریخی قدیمی رنج می برد. از این رو دغدغه هایی در آمریکا در زمینه بروز درگیری نژادی میان شمال و جنوب وجود دارد و درآفریقا نیز در کشورهایی نظیر  سومالی و کامرون چنین دغدغه های وجود دارد. در نتیجه باید گفت تقسیم در منطقه ما بعد از بهار عربی شکست خورده است.

احمد جوید معتقد است که ایده جدایی طلبی ارتباطی به جنگ های جهانی ندارد، بلکه زمانی که اراده وخواست بین المللی فراهم می شود، در این صورت جدایی صورت می گیرد. اما در مقابل، جامعه جهانی باید از تحولاتی که در زمان انقلاب های بهار عربی روی داد و به پیدایش گروه های تروریستی منجر شد، درس عبرت بگیرد. از این رو ممکن است درنتیجه ظهور موج تب و تاب جدایی طلبی، کشورهایی شکل گیرند که نتوان آن ها را کنترل کرد و از این رو جامعه جهانی نباید وضعیت بهار عربی را یک بار دیگر تکرار کند.

پیشنهادها و توصیه ها:

  • اصلاحات سیاسی یک بازدارنده واقعی برای تحرکات جدایی طلبی در حال حاضر و درآینده است.
  • گفت وگوی جدی و تلاش برای رسیدگی به همه موضوعات و پرونده های حل و فصل نشده.
  • ساخت کشوری قدرتمند برای شهروندان.
  • اصلاح قانون اساسی به گونه ای که خواسته ها و تمایلات گروه های سیاسی مشخصی به نفع گروه های دیگر نادیده گرفته نشود.
  • جامعه جهانی باید تصمیماتی را اتخاذ کند که مانع جدایی طلبی های منفی شود.
  • ساختن کشوری دموکراتیک که با همه شهروندانش بدون تبعیض رفتار کند.
  • لزوم درپیش گرفتن سیاستی حکمیانه در تعامل با نتایج همه پرسی و رسوا کردن قراردادهای محرمانه ای که با سران منطقه جدایی طلب منعقد شده است.
  • تقویت نظام غیرمرکزی و مبارزه با فساد و تلاش برای از بین بردن فاصله های طبقاتی.
  • انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی.
  • تقویت فعالیت دموکراتیک در داخل کشورها و تقویت نقش قانون.
  • دعوت از دولت های مرکزی که در آنها مناطق جدایی طلب وجود دارد تا تلاش های سیاسی خود را به منظور باز نمودن یک کانال گفت و گو با جامعه بین الملل در راستای اتخاذ یک موضع بین المللی مخالف با هرگونه تلاش جدایی طلبانه افزایش دهند.

 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *