جدیدترین مطالب

پیام های جام جهانی قطر

پیام های جام جهانی قطر

سید رحمان موسوی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: میزبانی جام جهانی توسط قطر یک پیام مهم دیگر دارد؛ اینکه این منطقه می تواند به عنوان دانشگاهی برای همه کشورهایی که به فوتبال علاقه دارند و می توانند همه آنها را بپذیرند، باشد.

جان باختن ۵ پناهجو در دریای مانش

۵ پناهجو ازجمله سه مرد، یک زن و یک کودک ۵ ساله هنگام عبور از دریای مانش برای رسیدن به انگلستان در یک سانحه دریایی جان باختند.

Loading

أحدث المقالات

تشریح برنامه کاری احمدیان در روسیه

دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در خصوص برنامه کاری خود در روسیه بیان کرد که ضمن شرکت در دو نشست امنیتی با برخی از همتایان خود دیدار خواهد کرد.

Loading

معمای اسپانیا در مورد کاتالونیا و کوزوو

۱۳۹۶/۰۹/۰۸ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین – ترجمه: مادرید ناخواسته با یکسان پنداشتن مسئله کاتالونیا و کوزوو، نشان می‌دهد که قادر نیست بین گرایش‌های مشروع برای خودمختاری و جدایی‌طلبی مخرب تفکیک قائل شود.

فردریک وسلو در یادداشتی که شورای روابط خارجی اروپا آن را منتشر کرد، نوشت: پایداری و اصرار بر اصول یک فضیلت است. این ویژگی نشان‌دهنده اصول یک فرد است و داشتن آن فرد را قابل پیش‌بینی می‌سازد و از اتهام دورویی مصون و مبرا؛ اما مانند هر فضیلت دیگری، به کارگیری بیش از حد آن می‌تواند کسالت‌آور و آزاردهنده شود. همانگونه که فیلسوف آمریکایی رالف والدو امرسون به ما یادآوری می‌کند، اصرار احمقانه، دیو اذهان کوچک است که مورد تمجید فلاسفه قرار می‌گیرد.

چنین دیوهایی در کریدورهای قدرت در مادرید تردد می‌کنند. رهبران اسپانیا به واسطه جدایی‌طلبان منطقه باسک و کاتالونیا، خط مشی محکمی را علیه جدایی‌طلبی در هرکجای جهان در پیش گرفته‌اند. در نتیجه، اسپانیا یکی از پنج کشور عضو اتحادیه اروپا است که استقلال کوزوو را به رسمیت نمی‌شناسند. منطق این امر واضح است: اگر مادرید بپذیرد که کوزوو حق استقلال دارد، آیا اصولی که مادرید بر سر آن تاکنون پایدار بوده‌است، ایجاب نمی‌کند که گزینه مشابهی در اختیار کاتالونیا نیز قرار گیرد؟

این امر نمونه بارز اصرار احمقانه است. با پایبندی به اینگونه پایداری، رهبران و دولتمردان در مادرید در تشخیص تمایز اساسی بین کاتالونیا و  کوزوو ناکام می‌شوند. بدتر از ناکامی در شناسایی چنین تمایزها و تفاوت‌هایی بین کوزوو و کاتالونیا این است که دولت مرکزی مادرید نشان دهد قادر به تمایز قائل شدن بین خواست و آرزوهای مشروع برای خودمختاری و جدایی‌طلبی مخرب نیست. حتی بدتر از آن، این است که مادرید ناخواسته علائمی می‌دهد که کاتالونیا دلایل موجهی برای استقلال دارد.

جدایی‌طلبی مسئله‌ پیچیده و جدال‌برانگیزی است. نظم جهانی قویاً به دلایلی چند از استقلال کشورها دفاع می‌کند. این نظم بین‌المللی نظام کاملی نیست، اما جنگ و رنج‌های انسانی و هرج‌و‌مرج را به حداقل ممکن کاهش می‌دهد. برای نقض اصل تمامیت ارضی یک کشور باید توجیهی قوی وجود داشته باشد، به ویژه اینکه جدایی‌طلبی اغلب ناشی از اشکال خطرناک ملی‌گرایی است. برای توجیه تجزیه یک کشور، مقامات مرکزی باید اراده‌ای جهت اعمال خشونت گسترده علیه مردم خود نشان داده باشند.

با مد نظر قرار دادن این آستانه، تفاوت‌های گسترده بین کوزوو و کاتالونیا روشن می‌شود. آلبانیایی‌های ساکن کوزوو تحت حکومت اسلوبودان میلوشویچ در دهه 90 میلادی که یوگسلاوی در حال تجزیه‌شدن بود سرکوب‌های نژادپرستانه‌ای را تجربه کردند. این امر نهایتا به جنگی منجر شد که نیروهای یوگسلاوی در آن بیش از 10000 آلبانیایی مقیم کوزوو را قتل عام کردند. وقتی که ناتو عملیات بمباران یوگسلاوی سابق را در سال 1999 آغاز کرد، بلگراد نیز تعمداً نزدیک به یک میلیون نفر از آلبانیایی‌های مقیم کوزوو (یعنی حدود نیمی از جمعیت کوزوو) را به کشورهای همسایه اخراج کرد. نیروها و شبه‌نظامیان یوگسلاوی اطمینان حاصل کردند که به هنگام عبور آلبانیایی‌های مقیم کوزوو از مرز اسناد هویتی‌شان گرفته و بازگشت آنها به کوزوو ناممکن شود.

این جنایات و قانون‌شکنی‌ها دلیل اخلاقی قوی برای جدایی‌طلبی فراهم ساخت. نیروها و شبه‌نظامیان یوگسلاوی همچنین، در عمل، حکمرانی دوباره بلگراد بر کوزوو را غیرممکن ساختند و چنین وضعیتی به این امر منجر شد که اکثریت قوی از کشورهای غربی (البته بجز اسپانیا) به این نتیجه برسند که استقلال کوزوو تنها گزینه پایدار است. کوزوو از زمان اعلام استقلال (حدود 10 سال پیش) از سوی 110 کشور جهان به رسمیت شناخته شده ‌است که نشانه‌ای از دلیل قوی آنها برای استقلال است.

مسئله کاتالان به کلی متفاوت است. اعتراض‌های سیاسی جدی در کاتالونیا وجود دارد (برخی از این اعتراض‌ها حتی مشروع هستند) که مقامات مستقر در مادرید آن را نگرشی شوونیستی در منطقه کاتالونیا قلمداد می‌کنند. بدون شک واکنش مادرید به جدایی‌طلبان کاتالان ناشیانه بوده‌است. تصاویر منتشره توسط رسانه‌های جهانی از پلیس ضدشورش اسپانیا که افراد مسن و بازنشسته‌ها را روی زمین می‌کشیدند و آنها را از صندوق‌های رای‌گیری دور می‌ساختند، موجب ابراز همدردی بسیاری در عرصه بین‌المللی با اهداف جدایی‌طلبان شده‌است.

اما مادرید به خوبی در چارچوب حقوق بین‌الملل و قانون اساسی اسپانیا عمل کرد. عملکرد ضعیف این کشور در بخش دیپلماسی عمومی به این معنا نیست که دولت مرکزی در مادرید درباره مسئله‌ای سیاسی به نام استقلال کاتالونیا اشتباه می‌کند. اسپانیا شایسته حمایت بین‌المللی در برابر ملی‌گرایی پوپولیستیِ جدایی‌طلبان کاتالونیا است.

جامعه بین‌المللی از این احساسات مربوط به ملی‌گرایی پوپولیستیِ جدایی‌طلبان کاتالونیا حمایت نمی‌کند. هیچ کشوری از جدایی‌طلبان کاتالونیایی حمایت نکرده و حتی چراغ سبزی برای احتمال به رسمیت شناختن آنها نشان داده نشده‌ است. وزیر امور خارجه دوفاکتوی اوستیای جنوبی در کاتالونیا ظاهر شد و پیشنهاد کرد در صورتی که کاتالونیا اوستیای جنوبی را به رسمیت بشناسد، آنها نیز متقابلاً کاتالونیا را به رسمیت خواهند شناخت. اما این امر کمکی به پیشبرد قضیه استقلال کاتالونیا نمی‌کند، بلکه وضعیت ضعیف آنها را برای استقلال برجسته‌تر خواهد کرد، چراکه استقلال اوستیای جنوبی فقط توسط چهار کشور به رسمیت شناخته شده‌است و در عمل بخشی از روسیه به حساب می‌آید. حتی خود روسیه که بر آتش جدایی‌طلبی کاتالونیا می‌دمید، اینک می‌گوید استقلال کاتالونیا را به رسمیت نخواهد شناخت. به رسمیت نشناختن استقلال کاتالونیا به این معنا است که اعلام استقلال کاتالونیا هیچ ارزشی ندارد و تمام ارزش آن به اندازه ارزش کاغذی است که استقلال کاتالونیا بر روی آن نوشته شد.

اعلام استقلال کاتالونیا هیچگونه ارزش حقوقی ندارد و این امر ناشی از آن است که اسپانیا در قضیه کاتالونیا در مسیر درستی قرار دارد. برای همین اسپانیا باید استقلال کوزوو را به رسمیت بشناسد. دولت اسپانیا با برداشتن چنین گام بزرگی (به رسمیت شناختن استقلال کوزوو) نشان خواهد داد که برای حفظ کاتالونیا دلایل محکم و مستدلی دارد. این امر پیامی را بدین مفهوم ارسال می‌کند که دولت اسپانیا از آرمان‌های مشروع مردم ستم‌دیده حمایت می‌کند و درباره حقوق بشر جهانی بسیار جدی است و همچنین نشان می‌دهد که مخالفتش با استقلال کاتالونیا برگرفته از منطق محکم دموکراتیک است نه بر پایه اصرار احمقانه و قرائت وکیل‌مآبانه از قانون اساسی اسپانیا.

البته شناسایی استقلال کوزوو توسط دولت اسپانیا به زودی رخ نخواهد داد. پویایی سیاسی در اسپانیا مانع از اتخاذ چنین تصمیمی می‌شود یا حداقل برداشتن گامی در جهت شناسایی استقلال کوزوو را به شدت نامحتمل می‌سازد. به موازات تشدید بحران کاتالونیا دولت اسپانیا همه اقدامات لازم را معمول خواهد داشت تا کمتر در اندیشه اصرار احمقانه و قانون باشد و بیشتر اخلاق و سیاست را مد نظر قرار دهد.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *