جدیدترین مطالب

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نسل کشی نامیبیا توسط آلمان اولین نسل کشی قرن بیستم میلادی بود و از راه های مختلف همچون تحمیل گرسنگی و تشنگی، جلوگیری از رسیدن غذای کافی، کار اجباری، بردگی، تجاوز جنسی، قطع اعضا و انجام آزمایش های پزشکی بر روی ساکنان این سرزمین ثروتمند اتفاق افتاد چرا که آلمانی ها می خواستند تا مال، اموال و زمین های ساکنان نامیبیا را از آن خود کنند. 

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

عباس آخوندی در یادداشتی می نویسد: سیاست ما در برابر تجاوز مجدد اسرائیل باید خویشتنداری و احاله آن به موقعیت‌های دیگر و پاسخ‌های غیرمستقیم باشد. ما باید فضا را سرد کنیم. گرم نکنیم. گرم کردن فضا عین خواسته اسرائیل است. ‌
Loading

أحدث المقالات

اتحادیه اروپا: گزارش‌ها درباره حادثه اصفهان رادنبال می‌کنیم / نشانه‌ها حاکی از کاهش تنش‌هاست

سخنگوی ارشد کمیسیون اروپا با بیان اینکه اتحادیه اروپا گزارش‌های منتشر شده پیرامون حادثه انفجار در اصفهان را دنبال می‌کند، گفت: هنوز تائیدیه‌ رسمی درباره حمله ادعایی دریافت نکردیم، اما شاهد نشانه‌هایی هستیم که حاکی از کاهش تنش‌هاست.

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نسل کشی نامیبیا توسط آلمان اولین نسل کشی قرن بیستم میلادی بود و از راه های مختلف همچون تحمیل گرسنگی و تشنگی، جلوگیری از رسیدن غذای کافی، کار اجباری، بردگی، تجاوز جنسی، قطع اعضا و انجام آزمایش های پزشکی بر روی ساکنان این سرزمین ثروتمند اتفاق افتاد چرا که آلمانی ها می خواستند تا مال، اموال و زمین های ساکنان نامیبیا را از آن خود کنند. 
Loading

ترامپ «معامله بزرگ» و راهبرد خود را نابود کرد!

۱۳۹۶/۰۹/۲۱ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: تصمیم ترامپ برای به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، نوعی حمایتی از شهرک نشینان بود که خواب آن را هم نمی‌دیدند. در چنین وضعی چگونه ترامپ می تواند انتظار داشته باشد هرگونه توافقی را به فلسطینی‌‌ها یا عرب‌ها یا مسلمانان بقبولاند در حالی که قوانین بین المللی شهر قدس را شهری اشغالی تلقی می کند

تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل رویداد مهمی در سیاست آمریکا محسوب می شود. این اقدام در تضاد با قطعنامه های بین المللی به ویژه قطعنامه های ٢۴٢ و ٣٣٨ بود که سرزمین های اشغال شده به دست اسرائیل در سال ١٩۶٧ از جمله شرق قدس را سرزمین های اشغال شده می دانند. اقدام ترامپ همچنین انحراف بی‌سابقه از خط مشی دیپلماتیکی بود که واشنگتن طی دهها سال در پیش گرفته بود. جهانیان منتظر نشانه های «معامله بزرگ» بودند که تیم ویژه رئیس جمهور آمریکا به مدت حدود هشت ماه روی آن کار کرد. ترامپ قول داده بود رئیس جمهوری خواهد بود که صلح را برقرار خواهد کرد و گمان می کند توانایی چنین کاری را دارد. اما او بعد از آن که جانب بنیامین نتانیاهو و جناح راست افراطی را گرفت دیگر نخواهد توانست خود را به عنوان میانجی عادل یا منصف یا صادق معرفی کند. او نخواهد توانست فلسطینی ها و عرب ها را متقاعد کند که توافقی را – هر توافقی که باشد – بپذیرند که وعده برقراری صلح را می دهد. طبعا هیچ کس انتظار نداشت ترامپ برخلاف همه روسای جمهور پیش از خود از زمان تشکیل اسرائیل‏، جانب کشورهای عربی را بگیرد. همچنین هیچ کس گمان نمی کرد که آمریکا میانجی بی‌طرف و منصفی است. کل مسئله این است که آمریکا آن گونه که انور السادات رئیس جمهور سابق مصر گفته است ٩٩ درصد راه حل را در اختیار دارد. به عبارت دیگر شاید آمریکا تنها طرفی باشد که می تواند تل آویو را متقاعد کند یا در صورت لزوم زیر فشار قرار دهد. اما آمریکا چنین کاری نکرده است بلکه همواره حامی اقتصادی و نظامی اسرائیل بوده است تا برتری آن را در منطقه حفظ کند. اسرائیل اکنون نیز مانند گذشته یکی از ستون های راهبرد آمریکا در خاورمیانه به شمار می رود و حتی می توان گفت بر دیگر منافع ملی آمریکا مثل انرژی و دیگر منافع نیز اولویت دارد.

همه منتظر بودند دولت دونالد ترامپ پس از رفت و آمدهای مکرر تیم ویژه او متشکل از دامادش جراد کوشنر و فرستاده اش جیسون گرینبلات و سفیرش در تل آویو دیوید فریدمن‏، طرح صلح خود را ارائه کند. این افراد دیدارهایی طولانی با دو طرف اسرائیلی و فلسطینی و دیگر طرف های عربی مرتبط با مناقشه فلسطین برگزار کردند. دولت آمریکا معتقد بود باید بیشترین تعداد نیروها در منطقه در این روند مشارکت کنند تا پوششی برای آنچه که در نهایت به او ارائه خواهد شد یا امتیازاتی که تشکیلات خودگردان باید برای دستیابی به توافقنامه مورد نظر بدهد، فراهم شود. روزنامه «نیویورک تایمز» چند روز پیش اعلام کرد دولت آمریکا در حال ترسیم چارچوب های این توافقنامه است و پیش بینی کرد کاخ سفید گام هایی عملی در این زمینه بردارد و موضع گیری ها را درباره مسائل اصلی مورد مناقشه بررسی کند. هیچ کس انتظار نداشت رئیس جمهور آمریکا چنین تصمیم مهمی اتخاذ کند به ویژه که تهدید کرده بود دفتر نمایندگی فلسطینی ها را در واشنگتن تعطیل خواهد کرد ولی این کار را به تعویق انداخت. این باور وجود داشت که تهدید او نوعی اعمال فشار بر تشکیلات خودگردان است که مشخص است در تهیه جزئیات پیش نویس توافقنامه ای که به این تشکیلات ارائه شد به ویژه در مسئله آینده شرق قدس که در تصمیم رئیس جمهور آمریکا به آن اشاره نشده است نقشی نداشته است. مقامات آمریکایی تلاش کردند طرف های خشمگین عربی و اسلامی و بین المللی را که موضع گیری ترامپ را محکوم کردند با گفتن این سخن آرام کنند که کشورشان «درباره مرزهای قدس تصمیم گیری نکرده است و از ایجاد هیچ تغییری در ترتیبات مربوط به اماکن مقدس حمایت نمی‌کند». این جملات را نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بیان کرد. شخص ترامپ نیز اعلام کرد مرزها بر اساس گفتگو بین دوطرف با حفظ وضع موجود درباره اماکن مقدس تعیین خواهد شد. ولی این موضع گیری ها بی‌معنا است چرا که همه دولت های آمریکا به شهرک سازی چه در قدس یا کرانه باختری اعتراض لفظی می کردند ولی هیچ اقدامی برای متوقف کردن آن انجام ندادند در حالی که اعتراف می کردند شهرک سازی مانعی اصلی در برابر هرگونه راه حلی است!

تصمیم ترامپ درباره قدس، حمایتی از شهرک نشینان بود که خواب آن را هم نمی‌دیدند. آنها به رسمیت شناخته شدن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل را مجوزی می دانند که کل شهر قدس را به پایتخت اسرائیل تبدیل کنند. در چنین وضعی چگونه ترامپ می تواند انتظار داشته باشد هرگونه توافقی را به فلسطینی‌‌ها یا عرب‌ها یا مسلمانان بقبولاند در حالی که قوانین بین المللی شهر قدس را شهری اشغالی تلقی می کند. فراتر این که به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل اقدامی است که به سرنوشت یکی از موارد اصلی اختلاف در مناقشه فلسطین مربوط می شود در حالی که سه دهه مذاکرات ناپیوسته نتوانست به راه حلی برای مسائلی که اهمیت به مراتب کمتری دارند منجر شود. ترامپ با این کار خود ضربه شدیدی به معامله ای وارد کرد که تیم او آن را تبلیغ می کرد. او همچنین به دوره ای طولانی از دیپلماسی آرام و متین آمریکا پایان داد هرچند این دیپلماسی در حمایت از اسرائیل بود.

برگ درختی که تاکنون موضع واقعی آمریکا را پنهان می کرد فروافتاد. آمریکا دیگر میانجی قابل قبول یا منصف یا شایسته ای برای ایفای نقش بر اساس قطعنامه های بین المللی نیست. طبعا به آسانی می توان گفت رئیس جمهور آمریکا و تیم او که مسئول حل این مسئله شده است موضع واقعی و اعتقادی خود را در حمایت از حکومت عبری برملا کردند. همچنین به آسانی می توان گفت این تیم از افراد کارکشته تشکیل نشده بود و اعضای آن از جزئیات مناقشه و تاریخچه آن آگاه نیستند وگرنه چنین تصمیم غیرمنتظره ای اتخاذ نمی‌شد. آیا ارباب کاخ سفید طرح صلح خود را به علت پیچیدگی ها و موانع کنار گذاشته است و اکنون می‌خواهد فلسطینی ها را مسئول آن بداند و سپس آنها را مجازات کند؟

هیچ نشانه ای وجود ندارد که نشان دهد رئیس جمهور ترامپ طرح خود برای دستیابی به توافق صلح را کنار گذاشته است. شاید او معتقد است شرایط به گونه ای است که به او اجازه می‌دهد معامله بزرگ را تحمیل کند و به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، تشکیلات خودگردان را زیر فشار روانی و سیاسی قرار خواهد داد و آن را مجبور خواهد کرد احتمالا امتیازاتی بدهد. می توان اوضاع کنونی را باج خواهی از فلسطینی‌ها توصیف کرد به ویژه که آرمان آنها در یک دهه اخیر به علل مشخصی به انتهای فهرست دغدغه های کشورهای عربی تبدیل شده است. این سخن کوشنر که دولت آمریکا برای راه حلی که از منطقه بیرون بیاید -نه راه حل تحمیلی- تلاش می کند، به هیچ وجه باورپذیر نیست. تصمیم ترامپ اقدامی تحمیلی از طرف کسی بود که آشکارا از طرف اسرائیلی جانبداری می کند بدون آن که جایگاه تاریخی و دینی قدس را برای صدها میلیون انسان مدنظر قرار دهد. ترامپ همچنین در تصمیم خود به ثبات کشورهای عربی هم پیمان با آمریکا توجه نکرد که بین دو تیغه شمشیر گرفتار شده اند ولی نمی‌توانند در برابر مرزشکنی های ترامپ در همه سیاست های بین المللی ساکت بمانند.

واقعیت این است که اوضاع در جهان عرب کار رئیس جمهور آمریکا را برای اتخاذ چنین تصمیمی آسان کرد که روسای جمهور پیش از او از اتخاذ آن طفره می‌رفتند. نیازی به یادآوری آلام و مشکلات شماری از کشورهای عربی به علت جنگ‌ها و فجایعی نیست که موجب شده است هر کشوری، حتی هر طیفی در این کشورها دغدغه‌ی سرنوشت و آینده خود را داشته باشد. همچنین نظام منطقه ای لرزان شده است و کشورهای همسایه به دنبال توسعه نفوذ خود و سلطه جویی و دامن زدن به مناقشات مذهبی هستند. همه این ها عواملی است که همبستگی این کشورها و مولفه های قدرت و امنیت ملی آنها را تضعیف کرده است. برخی ارتش ها متلاشی شدند و برخی دیگر نیز به جنگ با گروه های تروریستی سرگرم شدند. بحثی نیست که اسرائیل برنده اصلی ویرانی ها در سراسر منطقه و تضعیف کشورهای آن بود. ولی به رغم همه این شرایط که به ترامپ امکان داد به اجرای یکی از قول های انتخاباتی خود افتخار کند در حالی که سه رئیس جمهور پیش از او به وعده خود در این زمینه عمل نکردند، خدشه وارد کردن به مسئله قدس موجب اعتراض همه جهانیان به تصمیم او شد. شهر قدس همچنان نمادی است که جهان عربی و اسلامی و همچنین مسیحی را کنار هم قرار می دهد. ترامپ با این تصمیم بی‌پروا از گذشته‌ای نزدیک درس عبرت نگرفت که جهانیان علیه نتانیاهو به پا خاستند و او را مجبور کردند از تصمیم خود برای نصب دوربین های نظارتی در مسجدالاقصی صرفنظر کند. هرچقدر هم فلسطینی ها به نقش آفرینی آمریکا نیاز داشته باشند یا به عبارت دیگر هرچقدر فلسطینی ها از رویارو شدن با آمریکا ناتوان باشند، ترامپ نمی‌تواند با تصمیم خود هویت شهر اشغالی قدس را تغییر دهد یا چیزی را در دنیای واقعی تحمیل کند. او با این کار خود، ریسک به خطر افتادن منافع آمریکا و هدف قرار گرفتن آن را پذیرفت و هیزم بیشتری بر آتش فروزان در منطقه ریخت. ترامپ نه تنها اعتبار کشورش را از بین برد بلکه راهبردی را که از زمان ورود به کاخ سفید شعار آن را سر می داد، پیش از آن که نخستین سال ریاست جمهوری خود را به پایان برساند، از بین برد. او مبارزه با تروریسم و رویارویی با ایران را در صدر اولویت های خود قرار داد و اکنون افراد زیادی نگران هستند که به رسمیت شناخته شدن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل احساسات تندروها را برانگیزد زیرا اکنون همه جهان اسلام خواستار مقابله با این تصمیم آمریکا است. شیخ الازهر انتفاضه سوم را در سرزمین های اشغالی خواستار شد و تهران که رقبایش همواره آن را به مانور دادن در مسئله فلسطین و دشمنی با آمریکا و اسرائیل متهم می‌کنند، سقف گفتمان سیاسی و لحن تهدید آمیز خود را بالاتر خواهد برد تا بگوید در زمینه رویارویی با طرح آمریکایی- اسرائیلی در منطقه، حق با ایران بوده است.

واقعیت دیگر این است که ترامپ رئیس جمهور آمریکا هرگاه طناب تحقیقات قضایی در پرونده مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری به گردنش نزدیک می‌شود دست به اقدامات بی‌پروا در سیاست خارجی می‌زند. او با تصمیم اخیر خود نه تنها نگاه ها را متوجه یک مسئله مهم در مناقشه عربی- اسرائیلی کرد بلکه تلاش کرد برای نتانیاهو که در پرونده های فساد متهم است طناب نجات بیندازد. رئیس جمهور آمریکا امیدوار است نخست وزیر اسرائیل نیز در اقدامی متقابل از نفوذ خود در محافل یهودی آمریکا به منظور کمک به ترامپ برای رها شدن از تحقیقاتی که دامنه آن به اعضای خانواده و دستیاران او کشیده شده است، استفاده کند.

منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *