جدیدترین مطالب

پایان دو دهه همکاری کرملین و کاخ سفید

پایان دو دهه همکاری کرملین و کاخ سفید

حمیدرضا جوادی قلعه و سعید محمدی کاوند در یادداشت مشترکی برای دیپلماسی ایرانی می نویسند: مقامات کرملین چه در طول این ۲۲ سال و چه در زمانی که روسیه از انتقال رهبران داعش از سوریه، لیبی و سایر نقاط غرب آسیا تحت چتر حمایتی آمریکا به افغانستان هشدار می‌داد باید می‌دانستند که تروریسم و ادعای مبارزه با آن تنها یک کارت بازی در دستان مسئولان کاخ سفید است.
Loading

أحدث المقالات

مسکو: آلمان حق اخلاقی ندارد که با قربانیان نازی ها رفتار متفاوتی داشته باشد

ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه، در توضیح اظهارات برلین درباره مسئولیت ویژه آلمانی ها در قبال یهودیان، گفت: آلمان حق اخلاقی ندارد که با قربانیان جنایات نازی ها متفاوت رفتار کند.

Loading

اروپا به خود متکی می شود

۱۳۹۶/۰۹/۲۸ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: سمیر مرقس متفکر مصری می نویسد: شاید مهمترین و خطرناک ترین چیزی که در 8 نوامبر گذشته مطرح شد، سند استراتژیکی است که با این عنوان «رویکرد استراتژیک – 2040» به رسانه های آلمانی درز پیدا کرد. این سند زمانی اهمیت پیدا کرد که نهادهای حاکم از آن احساس خطر تاریخی کردند.

 قاره ای که به آن «قاره پیر» می گویند، در تمامی زمینه ها به تکاپو و جوش و خروش افتاده است. عنوان عریض و طویل برای این تکاپو این است «درگیر شدن برای آینده».

همه این سوال سخت را می پرسند. و با جدیت بر سر تصوراتی که قابل اجرا هستند و متضمن استمرار این نقش آفرینی است، بحث می کنند. همه: سیاستمداران، روشنفکران، احزاب، آکادمیک ها، اهالی رسانه، اقتصاددانان و هنرمندان همگی درگیر پایه های نیروی در حال ظهور هستند – که به گمانشان الهام بخش است – و به نوعی به تحرک افتاده که مغایر با شکل بینانگذاران فضای غالب از جنگ جهانی دوم است. می توان آن را «جنبش های ملی گرایانه جدید» توصیف کرد (که در این جا آن را به ملی گرایی یا قوم گرایی توصیف می کنیم). بر سر این مساله فقط در اروپای پیشرفته صحبت نمی شود بلکه در سراسر اروپا بر سر آن بحث است. در این جا می خواهیم بگوییم که اروپا چگونه می تواند با آینده سیاسی و نظامی خود مواجه شود.

شاید مهمترین و خطرناک ترین چیزی که در 8 نوامبر گذشته مطرح شد، سند استراتژیکی است که با این عنوان «رویکرد استراتژیک – 2040» به رسانه های آلمانی درز پیدا کرد. این سند زمانی اهمیت پیدا کرد که نهادهای حاکم از آن احساس خطر تاریخی کردند. همچنین بر اساس اظهار نظر یکی از نهادهایی که در زمینه «آینده جئوسیاسی اروپا و جهان» کار می کرد، این پیام را به جهانیان داشت که می گفت: «دنیای اروپا بعد از جنگ جهانی دوم، و بعد از 1991 با همه ساختارهایش، دیگر باقی نخواهد ماند «is no more».

اما درباره سناریوهایی که در این سند به آنها اشاره شده، شش سناریو در برابر آلمان و اتحادیه اروپا و قاره اروپا برای 20 سال آینده قرار داده شده است. این سناریوها عبارتند از:

اول: اتحادیه اروپا با وجود همه محدودیت ها و بحران هایی که با آنها مواجه است، به حیات خود ادامه خواهد داد.

دوم: آلمان بیش از پیش درگیر عملیات حفظ صلح و رویارویی و دخالت در داخل اروپا و خارج از آن می شود.

سوم: تنش های شدیدی در درون غرب به خصوص اروپا بر سر دفاع از «قومیت» به وجود می آید. در همین چارچوب عملیات تروریست تشدید خواهد شد.

چهارم: جامعه جهانی به دوران دو قطبی باز خواهد گشت با این تفاوت که این بار دنیا چند قطبی خواهد بود. قطب اول شامل امریکا و اروپا – نه اتحادیه اروپا – خواهد شد. قطب دوم شامل روسیه و چین می شود. رقابت اقتصادی میان آنها رشد خواهد کرد و به دنبال آن تنش میان آنها به شکل بی سابقه ای تشدید خواهد شد. حجم تجارت جهانی به طور پیوسته رشد خواهد کرد بدون این که درگیری های نظامی بزرگی به وجود آید (نشانه های آن از دو سال پیش با جنگی آرام نمایان شده است).

پنجم: مربوط به آلمان است. به گونه ای که اروپا و چین با سختی های اقتصادی مواجه خواهند شد. این دو «بازار» اصلی برای آلمان محسوب می شوند. سختی های اقتصادی برای آنها، تهدیدهای اقتصادی بزرگی را متوجه آلمان خواهد کرد.

ششم: اتحادیه اروپا به سمت فروپاشی کامل متمایل خواهد شد. و عدم تمایل ایالات متحده امریکا در ایفا کردن نقش تعیین کننده خود برای این که جلوی یک بحران کلان را بگیرد، این روند را تسریع خواهد کرد.

در این سند به مشکلاتی که میان پیمان آتلانتیک شمالی و اتحادیه اروپا وجود دارد نیز اشاره شده است. همچنین بر ضرورت اعتماد اروپا به خود و در قلب آن، آلمان، تاکید شده است.

این سند چند روز بعد از دیدار 23 عضو (از 28 عضو) اتحادیه اروپا و امضای توافق نامه اتحادیه که به اعلامیه «اتحادیه دفاعی اروپا» موسوم شد، منتشر می شود. این توافق نامه، از الف تا ی آن مکانیسمی کاملا اروپایی دارد اعم از: فکر، وحدت منافع، توسعه فنی، امور مالی، ساختار،… الی آخر. یا آن طور که رسانه ها توصیف کرده اند «همکاری دائمی ساختار» خواهد بود. (کشورهای پرتغال، مالت، ایرلند به علاوه بریتانیا که از اتحادیه اروپا خارج شده است و دانمارک که ترجیح داد درگیر امور نظامی نشود، از حضور در این توافقنامه عذر خواستند.)

به اعتقاد بسیاری این توافقی تاریخی با همه معیارهاست. و به اعتقاد من انقلاب آرام و نرم اروپایی بر تمامی تقیدات تاریخی اروپا به ایالات متحده از جنگ جهانی اول است. اروپایی ها در طول تاریخ از قرن هفدهم و به طور دقیق تر با صلح وستوالیا (1648) وارد سیاست های تنظیم قوا شدند. زمانی که هیچ کدام از کشورهای اروپایی نتوانستند رویای ایجاد امپراطوری جهانی را محقق کنند. این مساله سبب شد که آنها به تقسیم جهان زیر سایه در حال بلند شدن امریکا از ابتدای قرن بیستم رضایت دهند. مواضع اخیر به روشنی بازگشت اروپای یکپارچه از لحاظ امنیتی و دفاعی و نظامی و متکی به خود در چارچوب «شراکت مستقل» را نوید می دهد. و مانع از آن نمی شود که در صورت نیاز مکانیسم جدیدی برای هماهنگی با ناتو و دیگران تهیه شود. در این رابطه اشاره می کنیم که آلمان و فرانسه رهبری این مکانیسم را برای تامین آینده قاره اروپا و کار برای آن در برابر مواضع ابهام آمیز و رفتارهای «قلدرمآبانه» همیشگی امریکا، رویارویی با تروریسم، جاه طلبی های روسیه که از نگرانی درباره کریمه برخواسته، و پاسخگویی به حالت های نگران کننده احتمالی در دریای مدیترانه، آفریقا و خاورمیانه بر عهده خواهند داشت. به این نکته هم اشاره می کنیم که آن چه در اروپا می گذرد به گذشته استعماری آن باز می گردد که تفسیری فروکاهنده در درک ماهیت روابط پیچیده میان قدرت های اصلی فعلی است. و بر این نکته هم تاکید می کنم که آینده عامل اصلی در سرعت بخشیدن به اتخاذ چنین اقدامی است. طبیعتا این مساله مانع از آن نمی شود که اروپا برای منافعش در رابطه با روسیه و چین و غیره تلاش نکند.

منبع: دیپلماسی ایرانی 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *