جدیدترین مطالب

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نسل کشی نامیبیا توسط آلمان اولین نسل کشی قرن بیستم میلادی بود و از راه های مختلف همچون تحمیل گرسنگی و تشنگی، جلوگیری از رسیدن غذای کافی، کار اجباری، بردگی، تجاوز جنسی، قطع اعضا و انجام آزمایش های پزشکی بر روی ساکنان این سرزمین ثروتمند اتفاق افتاد چرا که آلمانی ها می خواستند تا مال، اموال و زمین های ساکنان نامیبیا را از آن خود کنند. 

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

عباس آخوندی در یادداشتی می نویسد: سیاست ما در برابر تجاوز مجدد اسرائیل باید خویشتنداری و احاله آن به موقعیت‌های دیگر و پاسخ‌های غیرمستقیم باشد. ما باید فضا را سرد کنیم. گرم نکنیم. گرم کردن فضا عین خواسته اسرائیل است. ‌
Loading

أحدث المقالات

ناتو تعداد بیشتری سامانه پدافند هوایی به اوکراین ارسال می کند

تهران – ایرنا – خبرگزاری رویترز امروز نوشت که ینس استولتنبرگ پس از نشست ویژه وزیران دفاع کشورهای عضو و رئیس جمهوری اوکراین گفت که اعضا با ارائه تعدادی بیشتری سامانه‌ پدافند هوایی به کی یف موافقت کردند.

دیدار وزیر خارجه ایران با سفرای کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در نیویورک

نیویورک – ایرنا- حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ادامه رایزنی‌ها و دیدارهای دیپلماتیک خود در نیویورک، در نشستی با حضور سفرای کشورهای عضو سازمان همکاری های اسلامی، به بیان دیدگاه‌های کشورمان پیرامون مساله فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی و همچنین دفاع مشروع ایران در مقابل رژیم اسرائیل پرداخت.

Loading

راهبرد هوشمندانه روسیه در افغانستان

۱۳۹۶/۱۰/۱۴ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین – ترجمه: در یک و نیم دهه اخیر، روسیه و آمریکا اهداف عمدتا مشابهی در افغانستان داشته اندکه اصلی ترین آنها جلوگیری از آشوب و پیشگیری از تبدیل مجدد افغانستان به پناهگاه امن تروریست ها بوده است. اگرچه این همگرایی به آمریکا و روسیه فرصت داده است تا با یکدیگر همکاری کنند، اما در اصل، اختلافات مهمی بین طرفین وجود دارد.

نشریه آمریکایی فارن افرز نوشت: اگرچه هر دو کشور خواهان ثبات افغانستان هستند، اما تعریف آنها از ثبات بسیار متفاوت است؛ بطوریکه، رویکرد آمریکا ایجاد دولت مرکزی مقتدر در کابل و نیروی امنیتی ملی مجهز و آموزش دیده است؛ حال آنکه روسیه با طیف وسیعی از فعالانی همکاری می کند که برخی از آنها با دولت کابل مستقیما رقابت می کنند. مسکو حتی به فکر همکاری با طالبان نیز بوده و به مشروعیت این گروه، که همچنان امنیت دولت افغانستان و آمریکا و ناتو را تهدید می کند، کمک کرده است.

در چند سال اخیر، شکاف بین راهبردهای آمریکا و روسیه [در قبال افغانستان] بیشتر شده است. روسیه معتقد است که رویکرد آمریکا کارآمد نبوده و اراده سیاسی واشنگتن برای تداوم مداخله در افغانستان به زودی از بین خواهد رفت، و از همین رو، روسیه باید به تنهایی برای مقابله با بی ثباتی در افغانستان آماده شود. از نظر روسیه، این چالشی جدی است اما در عین حال، فرصتی برای تضعیف آمریکا فراهم می کند.

شکاف فزاینده

زمانی که آمریکا در سال 2001 به افغانستان حمله کرد، منافع آمریکا و روسیه در افغانستان به هم نزذدیک بودند. هر دو کشور به دنبال ریشه کنی القاعده و گروه های تروریستی وابسته به آن بوده و نمی خواستند که افغانستان بار دیگر به بهشت امن تروریست ها تبدیل شود. از سال 1989 که نیروهای شوروی از افغانستان خارج شدند، مسکو از بروز خلاء سیاسی و به تبع آن، ظهور افراط گرایی و تهدیدات تروریستی در افغانستان نگران بوده است. اگرچه مسکو از احتمال حضور نظامی طولانی مدت آمریکا نگران بود، اما عملیات های ناتو و آمریکا را تحمل کرد با این امید که این عملیات ها به ثبات جنوب و مرکز آسیا کمک کند. در دولت اوباما، همکاری بین روسیه و آمریکا در افغانستان به اوج خود رسید، به طوری که مسکو با انتقال تجهیزات و تدارکات نیروهای آمریکا و ناتو از طریق قلمرو روسیه موافقت کرد، به نیروهای افغان مورد حمایت آمریکا، هلیکوپتر Mi-17 روسی فروخت و برای مهار تولید تریاک و نابودی تجارت مواد مخدر با آمریکا همکاری کرد.

با این حال، اعتماد روسیه به تعهد آمریکا (و توانایی اجرای آن) در افغانستان با گذشت زمان از میان رفت. مسکو برای دفاع از منافع خود و فروپاشی احتمالی دولت کابل، شروع به ارائه راهبرد خاص خود کرد. تصرف اوکراین توسط روسیه در سال 2014، باعث سردی روابط آمریکا- روسیه شد و تمایل مسکو به حمایت از واشنگتن [در افغانستان] را کاهش داد. با این حال، مسکو برای واشنگتن روشن ساخت که خواهان خروج فوری و ناگهانی آمریکا از افغانستان نیست. در ژانویه 2017، ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در افغانستان اظهار کرد که اگر ترامپ «تصمیم به خروج از افغانستان بگیرد، همه چیز فرو خواهد پاشید».

علیرغم این حمایت از تداوم حضور آمریکا، مسکو از راهبرد جدید آمریکا در قبال افغانستان، ناامید شده است. از نظر مسکو، راهبرد جدید آمریکا، که شامل افزایش متوسط تعداد نیروهای نظامی، تجدید تمرکز بر مقابله با تروریسم، و جدول زمان بندی باز می باشد، راهبردی مثل راهبردهای قبلی بوده و در راستای رویکرد دولت اوباماست. همچنین، مقامات روسیه از تصمیم پنتاگون برای قطع خرید هلیکوپتر Mi-17  روسی برای ارتش افغانستان و جایگزینی آن با بلک هاوکس (Black Hawks) ساخت آمریکا انتقاد کرده و ادعا می کنند که این تصمیم بیشتر سیاسی بوده تا کاربردی و پیامد تحریم های آمریکا علیه روسیه است.

اهداف کرملین

در سال های اخیر، روسیه طیفی از مانورهای سیاست خارجی در خاورمیانه را اجرا کرده است که هدف آن کسب منافع اقتصادی و سیاسی و تحکیم موقعیت روسیه به عنوان بازیگر کلیدی در حل مناقشات آینده بوده است. مداخله روسیه در افغانستان در راستای گسترش این راهبرد بوده و هدف آن اکنون از تضمین ثبات افغانستان فراتر می رود. روسیه به دنبال توسعه شبکه ارتباطات و تجهیزات خاص خود است تا در صورت فروپاشی دولت مرکزی افغانستان از منافع روسیه دفاع کند. همچنین روسیه به دنبال تحکیم موقعیت خود به عنوان بازیگر منطقه ای است تا بر شهرت بین المللی خود به عنوان یک قدرت مهم در  بحران های جهانی، بیفزاید.

مداخله فزاینده روسیه در افغانستان شامل پیشنهادات سرمایه گذاری در امور تجاری، کمک های سیاسی، برنامه های فرهنگی، و حمایت مالی و نظامی از دولت مرکزی، کارگزاران قدرت در شمال افغانستان و طالبان می شود. در سال 2014، روسیه در کابل یک مرکز فرهنگی بازگشایی کرده و از سال 2016، ده ها هزار کلاشینکف و میلیون ها قبضه مهمات برای دولت افغانستان فراهم کرده است. بسیاری از افسران نظامی، پرسنل سرویس امنیتی، و دیپلمات های روسیه در افغانستان کسب تجربه کرده اند که سابقه آن به جنگ شوروی-افغانستان بازمی گردد. بخش قابل توجهی از مقامات افغان و افسران نظامی آن در روسیه تحصیل کرده و آموزش دیده اند. دولت روسیه در همگامی با هر گروه افغان که به نظرش از نفوذ زیادی برخوردار است، آزاد بوده و مقید به پیروی از ایدئولوژی یا ارزش های خاصی نیست.

این انعطاف پذیری به روسیه امکان داده است تا با طالبان همکاری کند. کرملین معتقد است که طالبان برای کسب قدرت در افغانستان متمرکز شده و بنابراین تهدیدی برای دولت افغانستان محسوب می شود و خطری برای خارج از مرزهای افغانستان ندارد. این دیدگاه در تضاد با نگرش روسیه در قبال داعش است که عناصر آن در افغانستان و پاکستان فعالیت می کنند و مسکو آنها را گروهی فراملی و خطری برای آسیای مرکزی و روسیه قلمداد می کند. در سال 2015، کابلوف اظهار کرد که شکست داعش «فصل مشترک» منافع روسیه و طالبان است. میزان حمایت روسیه از طالبان نامشخص است، اما نکته مهم این است که مسکو با رهبری طالبان ارتباط برقرار کرده و به این نفوذ خود برای پیشبرد مذاکرات صلح افتخار می کند.

مسکو تابه حال چندین بار برای دیپلماسی [در مورد افغانستان] اقدام کرده است. بین دسامبر 2016 و آوریل 2017، روسیه چندین نشست بین چین، ایران و پاکستان را میزبانی کرد. در ماه اکتبر، روسیه میزبان  نشست سازمان همکاری های شانگهای در مورد افغانستان بود که اعضای این سازمان و شرکت کنندگانی از دولت افغانستان در این نشست حضور داشتند. اگرچه این مذاکرات نتایج ملموسی نداشت، اما روسیه به هدف اولیه خود، یعنی تثبیت موقعیت این کشور به عنوان بازیگر اصلی در مذاکرات آینده، دست یافت.

علاوه بر این، مسکو برای تحکیم روابط دوجانبه خود با سایر کشورهای منطقه تلاش کرده است. در سال 2016، روسیه و پاکستان اولین تمرین نظامی مشترک خود را انجام داده و موافقتنامه ای برای خرید هلیکوپترهای تهاجمی Mi-35 روسیه با پاکستان امضا کردند. همچنین، مسکو با شریک خود در میدان نبرد سوریه، یعنی ایران نیز همکاری می کند تا ارتباط خود را با افغانستان تحکیم بخشیده و روابطش با طالبان را تقویت کند. حضور روسیه به عنوان بازیگری کلیدی در افغانستان باعث تقویت اعتماد متحدان مسکو در کشورهای آسیای مرکزی به توانایی روسیه برای حفظ امنیت آنها در برابر نفوذ فزاینده چین در منطقه می شود.

رویکرد روسیه در افغانستان بازتابی از راهبرد موفقیت آمیز مسکو در سوریه است. در هر دو کشور، روسیه از ضعف و تردید آمریکا بهره برداری کرده است. مسکو با میزبانی از مذاکرات افغانستان، نقش خود را در راه حل نهایی تضمین کرده و با جهت دهی به اوضاع، از یک طرف تداوم نفوذ خود در افغانستان را تضمین کرد و از طرف دیگر، آمریکا را به پذیرش نقش روسیه در افغانستان مجبور ساخته است. روسیه در سوریه اهداف خود را با نیروی نظامی انجام داد اما در افغانستان از روابط خود با بازیگران کلیدی سیاسی و همچنین نفوذ تجاری و فرهنگی خود استفاده کرد.

نباید انتظار زیادی داشت

موقعیت افغانستان طوری است که زمینه های همکاری آمریکا و روسیه در آن بسیار زیاد است؛ در همین راستا، گروه های تروریستی زیادی وجود دارند که باید آنها را نابود کرد، ارتش ملی را باید آموزش داد و تجهیز کرد، اقتصاد و زیرساخت ها را می بایست بازسازی و کمک های بشردوستانه فراهم نمود. در عین حال، هردو کشور به دنبال مقابله با تهدید داعش هستند که در شمال و شرق افغانستان حضوری فزاینده دارد و روسیه می خواهد که تولید تریاک در افغانستان متوقف شود. با این حال، شکاف بین رویکردهای آمریکا و روسیه در حال افزایش است. اگرچه برخی همکاری های تاکتیکی از جمله اشتراک گذاری درباره مکان تروریست ها و هدف قرار دادن آنها امکانپذیر است؛ اما، تجربه جنگ سوریه خلاف انتظارات را نشان می دهد.

مداخله روسیه در افغانستان غالبا در تناقض مستقیم با منافع آمریکاست. نقش فزاینده مسکو در افغانستان گروه های افغان را به جان هم انداخته است. این موضوع، درحالی باعث رقابت داخلی خواهد شد که ثبات این کشور بر تقویت قدرت مرکزی وابسته است. تعامل روسیه با طالبان باعث جسورتر شدن  این گروه شده و مانع تحکیم قدرت دولت مرکزی می شود.

به این ترتیب، مسکو امیدوار است از این اقدام به دو هدف خود برسد؛ پاکسازی افغانستان از تروریست هایی که می تواند روسیه یا همسایگان آن را تهدید کند و بهره برداری از عقب نشینی آمریکا و معرفی خود به عنوان قدرت مهم جهانی.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *