جدیدترین مطالب

ریاض و اسلام آباد در مسیر توسعه روابط همه جانبه

وزیر امور خارجه عربستان سعودی در دیدار با مقامات پاکستانی برای سرمایه گذاری در بخش‌های مختلف این کشور از جمله روند خصوصی سازی هواپیمایی ملی و فرودگاه‌ها و همچنین بخش گردشگری اعلام آمادگی کرد.

Loading

أحدث المقالات

ببینید | اعتراف یک نظامی آمریکایی درباره پایگاه نظامی نابود شده نواتیم اسرائیل توسط ایران

اسکات ریتر، افسر سابق اطلاعاتی تفنگداران آمریکا گفت: پایگاه هوایی نواتیم اسرائیل حفاظت شده ترین نقطه زمین دربرابرحملات موشکی بوده که حتی محافظت شده تر از کاخ سفید و کاخ کرملین است. ایران با پنج موشک آنجا را درهم کوبید و به همه ازجمله آمریکایی‌ها ثابت کرد که هیچ دفاعی دربرابر موشک‌های ایرانی وجود ندارد. منبع: خبرفوری

یک رهبر حماس: معادله جدیدی شکل گرفته است

عزت الرشق عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس تاکید کرد عملیات طوفان الاقصی با تمامی جزئیات آن، یک مرحله (جدید) و نقطه عطف اساسی به شمار می‌آید.

Loading

گام بعدی ترکیه، آمریکا و یگان‌های مدافع خلق در عفرین

۱۳۹۶/۱۱/۰۹ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین – ترجمه: تصمیم ترکیه برای تهاجم نظامی تمام عیار به عفرین (با مشارکت نیروهای زمینی و حملات هوایی) جای تعجب نداشت. آمریکا در سه سال گذشته در کارزار نابودی داعش، به طور فزاینده ای به کردهای سوریه و نیروی سیاسی و نظامی آنها، یعنی یگان‌های مدافع خلق سوریه (YPG) متوسل شده بود.

رانج علاء‌ الدین در یادداشتی که اندیشکده بروکینگز آن را منتشر کرد، نوشت: یگان‌های مدافع خلق، خواهرخوانده حزب کارگران کردستان (پ ک ک) ترکیه محسوب می شود که بیش از چهار دهه با دولت ترکیه مبارزه کرده و برای تاسیس منطقه خودمختار در شمال سوریه موسوم به روژاوا (کردستان سوریه)، در جنگ داخلی سوریه سرمایه گذاری کرده است.

ترکیه نگران است که تقویت کردستان سوریه و حاکمیت یگان‌های مدافع خلق – جناح مسلح حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه (PYD) که روز به روز قدرتمندتر می شود – باعث تقویت جمعیت کرد سرکش ترکیه شده و در نتیجه آن، به شورش پ ک ک دامن بزند. آنکارا روابط واشنگتن با یگان‌های مدافع خلق و سیاست های آمریکا در سوریه را عامل بحران کنونی می داند؛ اما در حقیقت، این بحران از فرصت های از دست رفته و محاسبات غلط ترکیه، یگان‌های مدافع خلق و آمریکا حکایت می کند.

ترکیه سیاستی را در سوریه دنبال کرده که در نهایت، ترکیه را دو گام به عقب برده است. به عنوان مثال، برخلاف ادعای رجب طیب اردوغان، بروز بحران کنونی صرفا ناشی از حمایت آمریکا از یگان‌های مدافع خلق نبوده، بلکه پیامد مجموعه ای از محاسبات اشتباه در اوایل جنگ سوریه است. به درخواست ترکیه، اپوزیسیون سوری مخالف اسد، که در خارج از ترکیه فعالیت می کرد، خودمختاری کردها در سوریه پس از اسد را از اساس رد کرده و حتی فراتر از این، در پیش نویس قانون اساسی، سوریه را جمهوری عربی قلمداد کرد.

البته در آن زمان، کمتر کسی احتمال می داد که جنگ سوریه این طور پیش برود، چرا که انتظار می رفت نظام اسد نیز مانند همتایان آن در منطقه سرنگون شود. با این حال، اپوزیسیون عرب باعث شد که اوپوزیسیون کرد برای بقای خویش به همکاری ضمنی با نظام اسد روی آورد، هرچند که این نظام، تا پیش از این، کردهای سوریه را بطور سیستماتیک سرکوب می کرد. تنها چند ماه پس از آنکه اپوزیسیون عرب سوریه از اعطای امتیاز به کردها امتناع کرد، نظام اسد برای تمرکز بیشتر در جنگ با شورشیان، در ژوئیه 2012 نیروهای خود را از شهرها و شهرستان های کردنشین خارج کرد و به دنبال آن، یگان‌های مدافع خلق اعلان خودمختاری کرد.

هنگامیکه داعش و دیگر شبه نظامیان جهادی در سال 2014، با اعلام به اصطلاح خلافت، توجه جهان را به خود جلب کرد، یگان‌های مدافع خلق، حداقل یک سال پیش از آن در حال نبرد با گروه های جهادی نظیر جبهه النصره بوده و توانسته بود تسلط خود بر مناطق کردنشین را تثبیت کرده، توانمندی های نظامی خود را تقویت نموده، و به اثربخشی جنگی و سازمانی دست یابد؛ بطوریکه با ظهور داعش، آمریکا به سختی می توانست (اگر نه غیر ممکن بود) از اتحاد با این گروه صرفنظر کند.

در این شرایط حساس، یگان‌های مدافع خلق، خلاء امنیتی را برای آمریکا و جامعه بین المللی پر کرد، زیرا ترکیه و گروه های اپوزیسیون ناکارآمد و منشعب سوریه همچنان سقوط نظام اسد را (به دلایل موجهی) بر شکست گروه های تروریستی نظیر داعش ترجیح می دادند. ضمن آنکه دیگر رفع اختلاف بین اپوزیسیون مورد حمایت ترکیه و یگان‌های مدافع خلق دشوار شده بود. با این وجود، فقدان تلاش و منابع برای دست یابی به این موضوع، موجب پشیمانی در دهه های بعدی خواهد شد، زیرا این موضوع می توانست با ایجاد نیروی جنگی موثر، اوضاع را علیه نظام اسد تغییر دهد و همزمان ائتلافی مرکب از نمایندگان چند- قومی علیه اسد ایجاد کند. همچنین، این موضوع موجب مشارکت نظامی قدرتمند کشورهای غربی در این جنگ می شد و برای بازسازی سوریه، جبهه ای فراگیر بوجود می آورد.

برعکس، رهبری پ ک ک احتمالا به این نتیجه رسیده است، حال که بیش از هر زمان دیگری به کنترل و حکومت بر منطقه بزرگی از این سرزمین و دست یابی به ثبیت وضع موجود و کسب مشروعیت بین المللی، نزدیک شده است، فراملی گرایی آن به نقطه ضعفش تبدیل شده است. از این رو، احتمال دارد که پ ک ک از ارتباط سیاسی و عملیاتی با وابستگان سوری خود پشیمان شود.

یگان‌های مدافع خلق می توانست با تقسیم قدرت با گروه های کرد رقیب در سوریه به بازیگری فراگیر تبدیل شود و با این اقدام نگرانی ترکیه از اینکه روژاوا صرفا در انحصار یک حزب بوده و به عنوان سکویی برای حمله به ترکیه طراحی شده است را رفع کند. همچنین، برخلاف نمایش هایی که با هدف مشروعیت بخشی به حضور یگان‌های مدافع خلق و ائتلاف آن با آمریکا صورت می گرفت، وجود دولتی فراگیرتر، بطور متقاعد کننده ای موقعیت نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) را به عنوان نیروی نماینده همه اقوام تقویت می کرد.

نیروهای دموکراتیک سوریه روز به روز قدرتمندتر شده ، انتخابات برگزار کرده، و حتی به سرزمین های شمال عراق نیز حمله کرده است. عملیات سپر فرات سال گذشته تنها عملیات مهمی است که آنکارا انجام داده و مانع آن شده است که یگان‌های مدافع خلق سه منطقه خودمختار روژاوا ( از جمله عفرین، جزیره و کوبانی) را به یک منطقه واحد خودمختار تبدیل کند. بنابراین، ترکیه بر اساس معیارهای تاریخی در واقع ناظری منفعل بوده (حملات نظامی برون مرزی ترکیه علیه پ ک ک تازگی نداشته و از دهه 1980 بویژه در عراق انجام داده است) و هر از گاهی برای جلوگیری از خودمختاری کردها در سوریه، به آمریکا چشم اندوخته است.

چیزی که یگان‌های مدافع خلق نمی داند این است که اندازه بزرگ مسئولیت بزرگ به دنبال دارد. بنابراین، توسعه طلبی آن در سوریه باعث بروز نارضایتی ها و اختلافات داخلی چشمگیر در داخل قلمرو تحت کنترل و حاکمیت آن شده و ضرورت مداخله ترکیه و دیگر قدرت های منطقه ای برای مهار نفوذ آن را در پی داشته است. در نهایت، سلطه بلامنازع یگان‌های مدافع خلق باعث شد که جلب حمایت عمومی و منطقه ای برای تهاجم نظامی به عفرین برای اردوغان آسان شود –  بطوریکه مانند سایر حملات ترکیه، پیشاپیش انتخابات ریاست جمهوری امسال یا بعدی، در میان مخاطبان داخلی محبوبیت ایجاد می کند.

صرفنظر از تبلیغات انتخاباتی اردوغان، این تهاجم نظامی در لحظه حساس تعیین سرنوشت سوریه و ژئوپلیتیک منطقه انجام می شود. سخنرانی هفته گذشته رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه [آمریکا]، در اعلام راهبرد دولت آمریکا در سوریه، و بویژه اعلام تشکیل 30 هزار نیروی مرزی قوی متشکل از جگنجویان یگان‌های مدافع خلق ، در اصل نقطه آغاز نظم سیاسی سوریه پس از داعش را ترسیم کرد. تهاجم نظامی آنکارا تا حدودی برای تحت فشار گذاشتن یگان‌های مدافع خلق طراحی شده بود. اما این حمله همزمان با تحرک جامعه بین المللی برای دست یابی به راه حل سیاسی و بازسازی سوریه پس از داعش، برای دست یابی به سهم بیشتر در سوریه ترسیم شده بود. همانطور که ترکیه در کردستان عراق در دهه 1990 و در توافق موجود با اقلیم کردستان دریافت، حضور میدانی مساوی با قدرت است. ترکیه بواسطه همکاری با ائتلاف به رهبری آمریکا در نظارت بر منطقه پرواز ممنوع (که در خارج از ترکیه عمل می کرد) و بواسطه ایجاد روابط مستحکم با کردهای عراق، از یک طرف در رویدادهای عراق نفوذ بیشتری بدست آورد و از طرف دیگر با ایجاد روابط تجاری با دولت اقلیم کردستان (KRG)، به منافع اقتصادی دست یافت.

این موضوع زمانی می تواند در کردستان سوریه نیز تکرار شود که واشنگتن به پیشبرد راهبرد سیاسی (دشوار) بپردازد که طبق سخنرانی هفته پیش تیلرسون، هم دغدغه های ترکیه را برطرف سازد و هم از کردهای سوریه به عنوان سدی بلند-مدت و موثر در برابرظهور مجدد داعش و توسعه طلبی ایران بهره گیرد. آمریکا در عفرین و بطور کلی در غرب فرات حضور ندارد، اما تصمیم آمریکا برای نظارت بر روابط مرزی بین پ ک ک و یگان‌های مدافع خلق حداقل می تواند نگرانی های ترکیه را رفع کند، حتی اگر این تضمین ها نمادین بوده و از نظر عملی فعلا امکانپذیر نباشد.

چشم پوشی کامل [آمریکا] از یگان‌های مدافع خلق و خروج از سوریه، حتی زمانیکه آمریکا گزینه های چندانی ندارد، پذیرفتنی نیست؛ بویژه که با این ساختار بی ثبات امنیت منطقه ای، ثبات و بازسازی سوریه حائز اهمیت است. این خروج و چشم پوشی غیر مسئولانه و ناسنجیده است. علاوه بر این، جدایی پ ک ک و یگان‌های مدافع خلق نیز فعلا غیرقابل قبول است. حتی اگر این دو گروه از هم جدا شوند باز هم سیاستمداران ترکیه را خرسند نخواهد کرد، زیرا از دیدگاه آنها، گره مشکل همچنان باقی خواهد ماند: چرا که تجزیه طلبی کردها و تشکیل دولت مستقل، محرک اصلی پ ک ک و گروه ها و افراد  وابسته به آن است و فرقی نمی کند که چه طرح و شکلی داشته باشند.

با این وجود، مهار بحران (و یگان‌های مدافع خلق) امکانپذیر است، حداقل تا زمانیکه ترکیه و پ ک ک به فرایند صلح 2014 برگردند و این فرایند احیا و راه حل پایداری ارائه کند. آمریکا نیز می تواند از تک حزبی شدن کردستان سوریه و سیطره یگان‌های مدافع خلق جلوگیری کند. این موضوع مستلزم ترغیب هرچه بیشتر حاکمیت بهتر و نهادسازی بوده و نیازمند راهبرد قدرتمند و فعالی است که بر تحولات سیاسی کردستان سوریه اشراف داشته و متضمن تقویت نهادهای محلی مناسب، اقتصاد، وکمک های بازسازی است تا به تدریج از انحصار قدرت یگان‌های مدافع خلق جلوگیری کند.

سیاست و امنیت مکمل هم هستند. ترکیه به نوبه خود باید بداند که تهاجم این کشور نه تنها به افراط گرایی جمعیت کرد خود و تقویت پایگاه پ ک ک دامن می زند، بلکه گروه های کرد متفرق سوریه را نیز باهم متحد می سازد. تهاجم ترکیه ممکن است در نهایت پ ک ک را به قهرمان ملی گرایی کردها تبدیل کرده و سایر گروه های کرد شریک غرب و ترکیه، بویژه در کردستان عراق، را تضعیف سازد. در ادامه، آمریکا باید با اجرای یک راهبرد سیاسی در قبال کردهای سوریه همانند راهبرد این کشور در کردستان عراق، دوباره تاریخ ساز شود تا مبادا رقبای این کشور، این خلاء سیاسی را پر نکنند.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *