جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
در میان دالان های آبی “علیصدر” بزرگترین غار آبی ایران + فیلم
شاه ایران که از موفقیت عبدالله حاجیلو رئیس هیات کوهنوردی همدان از تجهیز غار علیصدر و توریستی کردن آن شنیده بود، سال ۱۳۵۵ برای اولین بار از غار علیصدر بازدید کرد و مقرر شد علاوه بر ارتباط برق سراسری به غار و روستاهای اطراف و آسفالت راههای دسترسی به غار، نسبت به ایجاد مهمانسرای جهانگردی در ده علیصدر اقدامشود.
دیدگاههای آمریکا و اروپا درباره چالشهای امنیتی
دکتر جان پی رز در تحقیقی برای شورای سیاست خارجی آمریکا نوشت: آنهایی که تفکر و نگرش اروپاییها به ایالات متحده را در 15 سال گذشته پیگیری نمودهاند، میدانند که ما در بسیاری از جبههها، تحت انتقاد شدید اروپاییها قرار گرفتهایم.
این موضوعات شامل ادعاهای مربوط به شکنجه زندانیان، ارزیابیهای مربوط به ماهیت پیشدستانه دکترین نظامی ایالات متحده، تفاسیر مربوط به قصور ایالات متحده در مشورت یا همکاری با متحدان و ادعاهای مربوط به بازداشت غیرقانونی مبارزان دشمن بدون طی روند قانونی میشود.
انتقادات مزبور گرچه جدید نیست، اما بازتاب تفکر، تصورات و اعتقاد بسیاری از متحدان و دوستان ایالات متحده درباره سیاست دفاعی و خارجی کنونی آن کشور است. بنابراین، درک تفکر اروپا و اوراسیا درباره موضوعات امنیتی، میتواند در شکل دهی به خط مشی ایالات متحده در جهت برآورده نمودن و دستیابی به اهداف سیاست دفاعی و خارجی آن یاریگر باشد.
چالشهای آینده
از منظر راهبردی، ایالات متحده از زمان پایان جنگ جهانی دوم، نقش رهبری را در موضوعات جهانی ایفا نموده است. اما این در یک محیط امنیتی “پسا-پسا- 11 سپتامبری” به چه معناست؟ و آیا مفهوم «رهبر بینالمللی بودن» در طول زمان تغییر کرده است؟
نظرسنجیهای بینالمللی گوناگون به روشن شدن چگونگی تطور تفکر اروپاییان نسبت به این موضوع در نیم دهه گذشته کمک مینماید. برای نمونه، یک نظرسنجی در سال 2009 از مسئولان نظامی و غیرنظامی که توسط مرکز اروپایی جرج مارشال برای مطالعات امنیتی در گارمیش آلمان اجرا شد، نتایج مهمی را به دست آورد که از جمله موارد ذیل را در بر میگیرد:
- امنیت انرژی، چالش عمومی شماره یک اروپا بود و پاسخ دهندگان احساس مینمودند که باید یکی از مأموریتهای ناتو باشد.
- جرم و فساد جز در منطقه آمریکای شمالی، در میان پنج چالش اول همه مناطق دیگر قرار گرفت.
- تنها اروپای غربی، تغییر آب و هوا را در میان پنج نگرانی امنیتی اول خود قرار داد.
- کشورهای جدید عضو ناتو در مقایسه با اعضاء قدیمی آن، نگرش مثبت تری نسبت به موفقیت این اتحاد در آینده داشتند.
- دفاع موشکی جزء پنج چالش ملی و منطقه ای آخر قلمداد شد و تنها 56 درصد پاسخ دهندگان آن را یکی از موضوعات ناتو میدانستند.
- همه تهدیدات متصور در 2020، دارای ماهیت فراملی دانسته شدند که هیچ کشوری به تنهایی قادر به مقابله با آنها نیست.
- پاسخ دهندگان غیرآمریکایی در مورد برخورد موفقیتآمیز نهادهای امنیتی چندجانبه (سازمان ملل متحد، ناتو و اتحادیه اروپا) با این چالشها خوش بین تر بودند.
نکته قابل توجه درباره اروپاییهایی که در این نظرسنجی مشارکت داشتند این بود که تهدیدات، ریسکها و بی ثباتیهای متصور 2020 را به صورت تام، در حوزه نیروهای نظامی سنتی ندانسته و همچنین، صرف توسعه یک توانایی یا فناوری نظامی را قادر به رسیدگی آنها نمیانگاشتند.
این نظرسنجی، همچنین یک واقعیت در حال پیدایش دیگر را نیز مورد تأکید قرار میداد مبنی بر اینکه، نیروهای نظامی تنها یک عنصر از یک راهبرد بینالمللی و بین سازمانی هستند که در واقع، دربردارنده یک رویکرد «تمام دولتی» برای حل مشکلات امنیتی است. حل مشکلات امنیتی آینده در چهارچوبی چندملیتی و همکاری جویانه دیده میشد که دربردارنده متداوم ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی، مالی، سایبر و نظامی است.
پنج سال بعد
در صورتی که نظرسنجی مرکز مارشال در سال 2009، تصویری دقیق از اولویتها، نگرشها و رویکردها برای به کار بردن منابع و شکل دهی به خط مشی چارچوب زمانی 2020 ترسیم نموده باشد، جایگاه ما در مقطع کنونی کجاست؟ سه پژوهش جدید در کنار هم، کمک مینمایند تا استنتاجات مرتبط را ارائه دهیم.
پژوهش اول در آوریل 2014، توسط شبکه اتاقهای فکر و نهادهای علمی سازمان امنیت و همکاری اروپا انجام شد و «درکها از تهدید در حوزه سازمان امنیت و همکاری اروپا» نام گرفت. پنج چالش امنیتی که پژوهش مزبور، شناسایی نمود بدین ترتیب بود: تروریسم، جرایم سازمان یافته و قاچاق انسان، امنیت سایبری، گسترش سلاحهای کشتار جمعی و بلایای طبیعی. مسئله قابل توجه در میان این مشاهدات دسته بندی شده این بود که تهدیدات نظامی کلاسیک در اغلب دولتها نادیده انگاشته شده بود، در حالی که فاکتورهای فراملی بر روی موضوعات داخلی تأثیرگذار بوده و بنابراین به عنوان تهدیدات امنیتی داخلی دانسته میشدند.
پژوهش دوم با عنوان «روندهای جهانی در 2030: شهروندان در یک جهان به هم پیوسته و چندمرکزی»، یافتههای مؤسسه اتحادیه اروپا برای مطالعات امنیتی -که مقر آن در پاریس، فرانسه است- را ارائه میدهد. این پژوهش، جهانی را ترسیم می نماید که در آن تهدیدات مستقیم علیه کشورها در حال تحول به سمت ریسکها، تهدیدات و چالشهای فراملی هستند. نگاهی به سال 2030 در این پژوهش نشان میدهد که محرکهای اصلی تغییر تحت عنوان «تقویت افراد و یک جامعه جهانی انسانی اما وجود یک شکاف انتظارات فزاینده»؛ « توسعه انسانی بیشتر اما نابرابری، تغییر آب و هوا و قحطی گسترده تر» و یک «جهان چندمرکزی اما یک شکاف حاکمیتی فزاینده» شناسایی میشوند. پژوهش مزبور، در ادامه بحث مینماید که جهان در حال حاضر، به گونه ای است که در آن مؤلفههای فراملی مانند استفاده از و انسجام فناوری اطلاعات، بیش از مرزهای جغرافیایی، در شکل دهی به رفتار دولتها تأثیرگذارند.
گزارش سوم در سال 2013 تحت عنوان « تقویت آینده اروپا: حکمرانی، قدرت و گزینههایی برای اتحادیه اروپا در یک جهان در حال تغییر» توسط مرکز مطالعات چتمهاوس منتشر گردید. گزارش مزبور، چارچوب زمانی 2030 را مورد توجه قرار داده و تغییرات جهانی مانند افزایش وابستگی متقابل اقتصادی، پراکندگی قدرت و ظرفیت مختل کننده ابداعات فناورانه و رخدادهای افراطی را مورد ارزیابی قرار میدهد. مرتبط ترین یافتههای آن به ترتیب ذیل اند:
- تأیید اهمیت امنیت انرژی و حکمرانی به عنوان چالشهای آینده؛
- تا سال 2030، امنیت منابع (انرژی، غذا، آب) محتمل ترین گزینه برای قرار گرفتن در رأس دستور کار بینالمللی است، تأثیر شکافهای اقتصادی در رده دوم قرار گرفته و پس از آن تغییر آب و هوا و تروریسم/گسترش سلاحهای کشتار جمعی قرار دارند.
- «آنارشی در مشترکات» (در دریا، فضا و محیط سایبری) کم ترین احتمال را برای قرار گرفتن در رأس دستور کار بینالمللی داشتند.
- تهدیدات رده اول برای اتحادیه اروپا اقتصادی (رشد کند/تداوم رکود) بودند و پس از آن، اختلاف داخلی و خشونت، منازعه در همسایگی اتحادیه و مهاجرت قرار داشتند.
- تهدیدات مرتبط با تغییر آب و هوا و انرژی، درارای اولویتهای پایینی دانسته شدند.
- هم تروریسم و هم رشد اقتصادی کند، به عنوان مهم ترین موضوعات آمریکایی ها دانسته شدند.
با توجه به این ارزیابیها و چند گزارش دیگر از این دست، چالشهای اصلی برای امنیت اروپا، همچنان با محوریت ثبات اقتصادی و مالی، تروریسم، جرایم سازمان یافته و موضوعاتی هستند که از فقر، تغییر آب و هوا، فساد و بلایای طبیعی و هستهای نشأت میگیرند.
با این حال، سه چالش دیگر در مقطع کنونی وجود دارند که همچنان با مناسبات فراآتلانتیکی مرتبط است:
روسیه
طی شش ماه گذشته، ما با یک مشکل جدید و نگران کننده روبرو بوده ایم: چگونه باید به اقدام نظامی رئیس جمهور ولادیمیر پوتین در اوکراین و الحاق کریمه از سوی دولت وی، واکنش نشان داد. جای تعجبی وجود ندارد که رویکردهای متعارضی میان اروپاییها و آمریکاییها در مورد رسیدگی به این موضوع وجود دارد.
یک توافق عمومی میان هم آمریکاییها و هم اروپاییها در این مورد وجود دارد که هیچ گزینه نظامی نمی توانست از حمله پوتین به اوکراین جلوگیری به عمل آورد و همچنین هیچ گزینه نظامی برای بازگرداندن اوضاع به حالت اول وجود ندارد. به جای آن، در حال حاضر، تمرکز مباحثات در این مورد است که آیا منازعه کنونی با روسیه، یادآور «برخورد ایدئولوژیها» در سالهای جنگ سرد است یا خیر.
برخی از اروپاییها، اقدامات پوتین را با گفتن اینکه میتوان آنها را یک واکنش مشروع به گسترش ناتو به بلوک شوروی سابق دانست، توجیه نمودهاند. دیگران تأکید نموده اند که فروپاشی جماهیر شوروی سابق، یکی از گسترده ترین گروههای قومی که با مرز از هم جدا شده اند (اسلاو) را بوجود آورده است و این وضعیتی است که پوتین، تلاش مینماید آن را به حالت اول بازگرداند. اخیراً، برخی از منابع غربی اینگونه نتیجه گیری نموده اند که کریمه، از همان ابتدا به روسیه تعلق داشت و الحاق آن به خودی خود مشکلی نیست؛ و این مهر تأییدی بر توانایی روسیه برای گسترش و استفاده از اختلاف نظر میان ایالات متحده و متحدان اروپایی اش است.
بنابراین در حال حاضر، یک اختلاف خط مشی واقعی بین اروپاییها و آمریکایی –بدون هیچ راه حلی در آینده نزدیک- وجود دارد.
هزینههای نظامی
یک نگرانی مداومی در مورد کسری هزینههای نظامی کشورهای اروپایی که برای برآورده ساختن اهداف مورد توافق ناتو مورد نیاز است، وجود دارد. پایان جنگ سرد و چشم انداز یک دنیای جهانی شده با کاهش تهدیدات، منطق استفاده شده از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای کاهش بودجههای نظامی بود. در نتیجه، ایالات متحده در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی همچنان هزینههای دفاعی خود را کاهش میدهند، همچنان سهم بسیار بیشتری از هزینههای نظامی ناتو را تأمین مینماید.
پول تنها مشکل موجود نیست. نه تنها تعدادی از کشورها، تعهدات مالی خود را برآورده نمی سازند، بلکه همچنین، زمانی که نیروهای نظامی برای حمایت از مأموریت در افغانستان فرستاده شدند، اخطارها در مورد نقشها و وظایف موجود، به صورت چشمگیری فعالیت مقرر برخی از این کشورها برای پشتیبانی از این مأموریت را محدود نمود. این به سرخوردگی و تنش در اتحادیه منجر شده است.
کاخ سفید به دنبال این بوده تا وضعیت موجود را اصلاح نماید. در ژوئن 2014، رئیس جمهور اوباما، قصد خود در زمینه درخواست حمایت کنگره از «ابتکار اطمینان بخشی اروپا» با هزینه یک میلیارد دلار را اعلام نمود. این تعهد نسبت به شرکای خود در ناتو به دنبال تأمین بودجه برای حمایت از تمرینها و آموزش نظامی، برای حضور چرخشی، ایجاد تواناییهای مشارکت در گرجستان، اوکراین و مولداوی و برای استقرار ادوات و بهبود در ذخیرههای نظامی است. اگرچه این مشخص نیست که این سرمایه گذاری پیش بینی نشده یک میلیارد دلاری یکجانبه ایالات متحده، چگونه کشورهای اروپایی را تشویق مینماید تا خود، سرمایه گذاریهای مدرن سازی و آمادگی معناداری را به انجام برسانند. در واقع تلاش دولت اوباما میتواند نتیجه عکس داده و تنها، اختلاف و شکاف در مورد هزینهها در ناتو را افزایش دهد.
دفاع موشکی
موضوع دفاع موشکی در اروپا موضوع پیچیدهای نیست. در نظرسنجیهای عمومی مخالفت آشکاری در برخی از شرکای ایالات متحده در مورد چنین آرایشی وجود دارد.
به ویژه اروپاییها، معمولاً دیدگاه یکسانی با ایالات متحده، در مورد ماهیت و گستره بالقوه تهدید ایران ندارند. در حالی که این روشن است که کشورهای اروپای مرکزی و شرقی عضو ناتو، احتمالاً بیش از دیگران، دفاع موشکی را به عنوان نمادی از تعهد ایالات متحده نسبت به اروپا و حصاری در مقابل تحریکات روسیه میبینند، اکثریت مردم این مناطق، نگرانیهایی را در مورد عواقب این کار برای حاکمیت ملی و ریسکهای ناشی از دشمنی با روسیه –که از مدتها پیش مخالف هر گونه سیستم دفاع موشکی در اروپا بوده است- ابراز نمودهاند. پاسخ دهندگان اروپایی احساس مینمودند که به ورطه ای که آن را استراتژی شکست خورده ایالات متحده در خاورمیانه میدانند، کشیده شدهاند.
در حال حاضر، ناتو از توانایی ایجاد یک سپر دفاع موشکی قابل استقرار و متحرک با فرماندهی و کنترل جمعی، به عنوان شیوه ای برای ایجاد ثبات، انعطاف پذیری و پشتیبانی در مقابل تهدیدات موشکی کنونی و آینده، برخوردار است. به علاوه، یک چنین تلاش منسجمی در زمان «ریاضت اقتصادی» منطقی به نظر میرسد. به صورت کلی، تشخیص رهبران ناتو این است که با توجه به تحولات اخیر بینالمللی، محیط امنیت جهانی تهدیدآمیزتر شده است.
نتیجهگیری
یافتههای بالا، به چه نحوی باید مشی سیاست دفاعی و خارجی ایالات متحده را متأثر سازد؟ با توجه به مباحث پیشین، میتوان نتیجه گیریهای کلی ذیل را ترسیم نمود که میتواند به آگاهی بخشی مناظره امنیتی فراآتلانتیک کمک نماید.
- آمریکاییها، تهدیدات و اروپاییها، چالشهایی را پیش روی خود متصور هستند.
- هم اروپاییها و هم آمریکاییها به دنبال راه حلهای دیپلماتیک برای مشکلات هستند، اما اروپاییها معتقدند که آمریکاییها سریع تر، به دنبال ابزارهای نظامی میروند.
- اروپاییها حداقل تا همین اواخر، در مقایسه با آمریکاییها، نسبت به رابطه با روسیه خوشبین تر بودند.
- اروپاییها نسبت به آمریکاییها، در زمینه دگرگونی ناتو در قالب نقشها و مسئولیتهای جدید با منابع جمعی، بسیار خوش بین تر هستند.
- اروپاییها در مقایسه با آمریکاییها، در مورد انتظارات از سازمانهای چندملیتی (مانند ناتو، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد) برای رسیدگی به و حل مسائل امنیتی بسیار خوش بین تر هستند.
- در حوزه سیاست خارجی (اگرچه نه در حوزههای مالی و اقتصادی)، اروپاییها همچنان منطقه ای فکر میکنند، اما تفکر آمریکاییها در این زمینه جهانی است.
- به صورت روزافزونی، مرزهای سرزمینی مبهم، مبدل به فاکتور قابل توجهی در شکلدهی به جهان آینده شدهاند.
- روندها نشان میدهند که کشورهای اتحادیه اروپا بیشتر میتوانند تبدیل به یک «ابر-شریک» شوند تا یک ابر قدرت.
- ارزشها و هنجارهای مشترک، همچنان بنیانی را برای همکاری امنیتی میان کشورهای اروپایی و ایالات متحده فراهم مینمایند.
این محتمل نیست که اختلاف میان ایالات متحده و متحدان اروپایی آن –حتی با وجود تعهد یک میلیارد دلاری اضافی ایالات متحده برای امنیت ناتو – به این زودیها رنگ ببازد. هر دو طرف، هنوز در زمینه رویکرد خود نسبت به موضوعات، اولویتها و تهدیدات اختلافات زیادی دارند. زمینه مشترک قوی تر، حداقل درآینده نزدیک، محتمل نیست. در حالی که ما از یک «فرهنگ راهبردی» مشترک، از لحاظ ارزشها و حقایق یکسان برخورداریم، اما شیوهها و ابزارهایی که توسط ایالات متحده و اروپا برای دستیابی به اهداف سیاست دفاعی و خارجی مورد استفاده قرار میگیرند، فاصله بسیار زیادی از هم دارند.
0 Comments