جدیدترین مطالب

آغاز به کار اجلاس بین‌المللی سن‌پترزبورگ

دوازدهمین اجلاس بین المللی نمایندگان عالی کشور‌ها در امور امنیتی روز چهارشنبه با حضور مقامات امنیتی و دفاعی بیش از یکصد کشور، از جمله جمهوری اسلامی ایران در سن پترزبورگ روسیه آغاز شد.

تداوم سیاستی بی‌تاریخ

تداوم سیاستی بی‌تاریخ

مجید خورشیدی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: چهل و چهارسال قبل در یک تصمیم ناسنجیده و مغرورانه، جیمی کارتر و مشاورنش تصمیم گرفتند تا با عملیات و حمله ای مشابه فیلم های هالیوودی به خاک ایران بتوانند جاسوس هایشان را از تهران خارج کرده و پیروزمندانه در واشنگتن و نیویرک رژه افتخار بروند. آن روز طوفان شن در آستین دست انتقام الهی در روزهای نخست انقلاب اسلامی که هنوز شیرازه امور قوام کافی نیافته بود و نوعی از پراکندگی و ابهام بر فضا حاکم بود آمریکایی ها را ناکام و سرافکنده کرد.
Loading

أحدث المقالات

تنش با ایران، اشتهای متحدان اونجلیست نتانیاهو برای آخرالزمان را تقویت کرد / می‌گویند حمله ایران ثابت کرد که «از نظر پیش بینی‌های انجیلی، ما در آستانه جنگ یاجوج و ماجوج قرار داریم»

نتانیاهو بار‌ها ادعا کرده که مسئله فلسطین از دستور کار جهانی خارج شده و اینکه تشکیلات خودگردان فلسطینی باید تضعیف و حاکمیت حماس در غزه تقویت شود. وی روابط با یهودیان آمریکا و حزب دموکرات را به نفع پیش بینی جنگ یاجوج و ماجوج هیگی تخریب نموده است؛ و پس از تمام اینها، راست گرایان همچنان به خود جرات می‌دهند بگویند که این اردوگاه چپ است که باید از خواب غفلت برخیزد.

نخست‌وزیر مصر: هدف ما رسیدن به صادرات سالانه به ارزش ۱۴۵ میلیارد دلار تا سال ۲۰۳۰ است

«مصطفی مدبولی»، نخست وزیر مصر اعلام کرد که دولت با شوراهای صادرات موافقت کرد که نرخ رشد صادرات را ۱۵ درصد افزایش دهد تا به هدفی که سالانه ۱۴۵ میلیارد دلار تا سال ۲۰۳۰ تعیین کرده ایم، محقق شود.

مقاومت اسلامی عراق: حمله دیشب به پایگاه «کالسو» کار اسرائیل بود / به یک هدف کلیدی در جنوب اسرائیل حمله کردیم

این گروه‌های مسلح در بیانیه‌ای اسرائیل را به هدف قرار دادن پایگاه «کالسو» در استان بابل عراق متهم کرده و اعلام کردند که حمله پهپادی روز شنبه «در پاسخ به کشتار غیرنظامیان بی‌دفاع فلسطینی‌» به‌دست اسرائیل و «تجاوز دشمن صهیونیستی به حاکمیت عراق با هدف قرار دادن پایگاه‌های حشد شعبی» صورت گرفت.

Loading
کردزمن در کتاب جدید خود بررسی کرد

دو راهبرد احتمالی آمریکا در افغانستان

۱۳۹۴/۰۱/۱۵ | موضوعات

شورا آنلاین – ترجمه: به نظر می رسد آمریکا در صدد است خلا راهبردی موجود در سیاست هایش در قبال افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی را از طریق کاهش حضور خود در این مناطق پر کند.

آنتونی کردزمن در فصل یازدهم کتاب الکترونیکی “گذار در افغانستان: شکست در جنگ فراموش شده” که مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی در واشنگتن به چاپ رساند، نوشت: آمریکا بر آن بود که تا پایان سال 2014 به حضور نظامی خود در منطقه آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان به طور گسترده پایان بخشد و همچنین عملا کلیه اقدامات (تعهدات) نظامی خود را تا پایان سال 2016 خاتمه خواهد داد.

این کشور از آن پس تمرکز خود را بر اهداف راهبردی محدودی خواهد گذاشت و برای دستیابی به این اهداف، از ابزار دیپلماسی و کاهش شدید سطح کمک رسانی استفاده خواهد کرد. البته ممکن است در این مورد استثنایی وجود داشته باشد و آن کمک به ظهور هند به عنوان یک قدرت منطقه ای برجسته است به نحوی که بتواند با قدرت چین مقابله نماید.

آیا راهبرد حضور حداقلی راهبرد خوبی است؟

دلایل خوبی برای کاهش نقش راهبردی آمریکا در این منطقه وجود دارد. اولا آمریکا نیاز دارد که منابع خود را با دقت بیشتری مورد استفاده قرار دهد، ثانیا، باید برای اقدامات نظامی خود اولویت بندی راهبردی در نظر بگیرد و سوم آنکه این منطقه فرصت های سودآور اندکی برای آمریکا در بر دارد. همچنین حضور فعلی آمریکا در یمن و عراق کاملا آشکار نموده که تروریسم به عنوان میراث 11 سپتامبر، در قالب اشکال دیگر تهدید، در سایر کشورهای جهان ظاهر شده است.

به نظر می رسد بهترین منطقه برای آمریکا جهت اتخاذ رویکرد حضور حداقلی، آسیای مرکزی باشد که ب لحاظ اهمیت راهبردی برای آمریکا در حاشیه قرار دارد.

لذا اینجا منطقه ای است که برای آمریکا بهتر است تا آن را در شرایط رقابت میان کشورهای آسیای میانه رها نماید تا رقابت بر سر اعمال نفوذ بیشتر، منجر به ایجاد ثبات و امنیت میان روسیه، چین و سایر همسایگان آنها گردد. به عبارت دیگر بهترین راه برای آمریکا به منظور رسیدن به اهدافش در آسیای میانه این است که اصلا به منطقه و درگیری های بین اعضایش ورود پیدا نکند.

پاکستان تا زمانی که برای مقابله با حضور القاعده و شورشیان افغان تصمیم قاطعی اتخاذ نکند و بر ناآرامی ها و خشونت های داخلی فایق نیاید و به ثبات سیاسی نرسد، متحد واقعی برای آمریکا محسوب نمی شود. آمریکا هند را به عنوان یک قدرت بالقوه در مقابل چین می داند، اما تلاش هایی که تاکنون برای برقراری ارتباطات راهبردی با هند صورت داده چندان سودمند نبوده است. مشخص نیست که آیا آمریکا نقشی فراتر از تقویت قدرت نظامی و اقتصادی هند و بهبود روابط هند و پاکستان دارد یا خیر؟ نقش آمریکا در این عرصه عمدتا دیپلماتیک است. از نظر آمریکا بهترین گزینه، همان تشویق هند به داشتن انتخاب صحیح از جانب خود است، نه اینکه مداخله شدیدی در مسئله داشته باشد.

به علاوه آمریکا فعلا دلایل اندکی برای گسترش حضور نظامی مستقیم خود در منطقه دارد و در برابر دعوت مقامات منطقه که از آمریکا می خواهند نقش موثرتری در ایجاد همکاری های منطقه ای و پایان دادن به درگیری های نظامی هند و پاکستان داشته باشد، بسیار محتاطانه عمل می کند. آمریکا به شدت تمایل دارد که صلح و ثبات در روابط دو کشور برقرار شود، حال آنکه به خاطر اقدامات هر یک از دو دولت، تحقق صلح و ثبات میان این دو نامحتمل به نظر می رسد.

چنانچه صحنه نبرد دیگری به وجود آید، آمریکا نمی تواند در آن مداخله و از ابزاری غیر از دیپلماسی برای کاهش رقابت تسلیحات هسته ای و موشکی در منطقه استفاده کند. دیپلمات ها و متخصصان منطقه باید چالش هایی به ویژه اقدامات روسیه در اوکراین و نا آرامی های خاورمیانه را که آمریکا با اعمال این اولویت بندی راهبردی ممکن است با آن روبرو شود، به دقت مورد محاسبه قرار دهند.

وضعیت پیچیده افغانستان

به رغم مطالب پیش گفته، نیاز است فورا درباره رویکرد فعلی آمریکا به دوران گذار مباحثاتی صورت گیرد. از نقطه نظر عملی موضوع اصلی این است که هزینه و فایده عامل مهمی است که آمریکا را به سمت اتخاذ رویکرد کاربردی تر و «رویکرد مبتنی بر شرایط» در قبال افغانستان سوق می دهد.

در حالی که آمریکا رسما اقدام به تداوم حضور نظامی خود در افغانستان تا سال 2016 نموده است، از تحلیل های پیشین این گونه تصور می شود که حضور و کمک برنامه ریزی شده­ آمریکا در افغانستان احتمالا بسیار کوتاه تر و محدودتر از آن است که بتواند افغانستان را در طول دوران گذار یاری کند. در نتیجه غیاب طرح مشخص به منظور تضمین استفاده موثر از نیروی نظامی و کمک های غیرنظامی آمریکا، مشکلات مشابهی ایجاد خواهد شد.

موقعیتی برای مشارکت «بر اساس شرایط»

در افغانستان وضعیتی حاکم است که امکان حضور جدی تر آمریکا را فراهم می کند. اولویت بندی راهبردی حاکی از آن است که افغانستان به لحاظ راهبردی برای آمریکا در حاشیه قرار دارد. هزینه حضور موثر و اقدامات کمکی آمریکا نسبت به میزان هزینه صرف شده برای مخاصمات مسلحانه سابق نسبتا ناچیز به نظر می رسد.

حتی با دو برابر کردن حضور نظامیان رسمی آمریکایی، تعداد نهایی پرسنل به خدمت گرفته شده به 2000 نفر خواهد رسید. اگر آمریکا و متحدانش تلاش واقعی به منظور تسریع انتقال کمک به دولت افغانستان انجام دهند، برای اینکه غیرنظامیان آمریکایی حضور موثری داشته باشند، تنها به یک افزایش حداقلی نیاز است.

اگر چه اطلاعات صحیحی از مقدار هزینه در دسترس نیست، به احتمال زیاد هزینه های سالانه زیر 20 میلیون دلار خواهد بود. لذا این مقدار هزینه نسبت به مقدار صرف شده برای اقدامات نظامی در گذشته و اقداماتی که شاید آمریکا در آینده (به دلیل عدم انجام اقدامات مقتضی در افغانستان در شرایط فعلی) مجبور به انجام آن شود، ناچیز است.

افغانستان و پاکستان دیگر تنها مراکز تروریستی تهدید کننده آمریکا نیستند. آمریکا اعلام کرده که پایگاه هایش را در افغانستان نگه نخواهد داشت. برنامه ریزان آمریکایی هرگز بر این عقیده نبوده اند که حضور آنها در افغانستان به نحو موثری سلاح های هسته ای پاکستان را در برابر آشوب های داخلی افغانستان حفظ خواهد کرد.

در حال حاضر «جنگ» چندان از سوی آمریکا و هم پیمانانش مورد حمایت قرار نمی گیرد. هم اکنون جهان، آمریکا را به خاطر حضور در افغانستان، به چشم یک بازنده می نگرد که هزینه سیاسی سنگینی را بابت شکست متحمل شده است. جهان همچنین از بابت حضور آمریکا در عراق، سوریه، یمن و سایر مناطق جهان احساس نگرانی می کند. چنانچه شکست آمریکا در افغانستان حقیقتا به وقوع بپیوندد، برنامه فعلی آمریکا برای عقب نشینی از افغانستان (حضور حداقلی در افغانستان) به آمریکا اجازه می دهد که ملامت ها و انتقادها را متوجه سیاست و نیروهای افغانی کند.

به بیان روشن تر، پایان دادن به مخاصمه عملی در افغانستان به این روش، هزینه کمتری را بر آمریکا تحمیل خواهد کرد و همچنین این امکان را برای آمریکا فراهم می نماید که اهداف خود را در سایر مناطق به شکل بهتری تعقیب نماید. به علاوه متحدان اروپایی آمریکا نیز با چالش های مشابهی روبرو هستند.

آنچه حائز اهمیت است این است که چارچوب زمانی که برای تغییر مسیر به سمت اقدامات مبتنی بر شرایط از سوی آمریکا، وجود دارد، در حال تبدیل به یک مشکل فزاینده است و به نظر می رسد این چارچوب، از سال 2015 فراتر نخواهد رفت. آمریکا در حال حاضر حضور خود را کاهش داده و به سطحی رسانده است که سیاست آمریکا در قبال مخاصمات افغان ها باید منتهی به پیروزی افغان ها در سالهای بعد از 2015 و نیز پیروزی دولت افغانستان شود. در این شرایط آمریکا دلایل چندانی برای تعقیب و تامین مالی گزینه «مبتنی بر شرایط» ندارد مگر اینکه دولت افغانستان تغییرات لازم را برای موفقیت این سیاست ایجاد نماید.

انتخاب یکی از دو گزینه

با وجود صحبت های مقامات اجرایی آمریکا درباره شفاف سازی، همیشه به لحاظ دسترسی به اطلاعات واقعی کمبود شدید احساس می شود. بدتر اینکه بسیاری از اطلاعات ارائه شده با یک مسئله اساسی روبرو بوده اند و آن اعتبار و صداقت افرادی که این اطلاعات را ارائه کرده اند. از همه بدتر اینکه آمریکا همچنان در فواصل زمانی مشخص اقدام به کاهش نیرو های خود می نماید بدون اینکه آثار عمومی تصمیمات خود را مورد بررسی قرار دهد یا ارزیابی هزینه-فایده و تحلیل واقعی خطرات را به منظور توجیه راهبرد انتخابی خود، اعلام کند. آمریکا این رویه را با وجود هشدار اشرف غنی (رئیس جمهور افغانستان)، مبنی بر احتمال تحمیل خطرات غیر قابل قبول بر افغانستان ادامه داده است.

برای اینکه آمریکا رویکرد تلاشهای «مبتنی بر شرایط» را اتخاذ کند لازم است نهادهای اجرایی آمریکا، حاضر به ایجاد تغییرات اساسی در برنامه های آمریکا شوند. همچنین این کشور نیاز دارد که بیش از پیش در ارتباط با کنگره و مردم شفافیت داشته باشد. دستکم یک گزارش رسانه­ای که در فوریه 2015 منتشر شد حاکی از آن بود که احتمال دارد رئیس جمهور چنین رویکردی اتخاذ نموده و تعداد بیشتری نیرو را برای مدت زمان طولانی تری از پایان 2016، در افغانستان نگه دارد. البته روشن نیست که آیا رئیس جمهور آمریکا آماده تامین کلیه شرایط و ملزومات «حضور مبتنی بر شرایط»، به نحوی که پاسخگوی همه نیازهای افغان ها باشد، هست یا خیر.

نظر به مطالب پیش گفته درباره اقدامات جنگی آمریکا، ممکن است آمریکا تصمیم بگیرد که سیاست های فعلی خود را به روش عدم حضور یا حضور حداقلی دنبال کند و تنها زمانی آنها را تغییر دهد که آشکارا شکست بخورد، به نحوی که موجبات شرمساری را برای این کشور فراهم نموده یا از منظر سیاست داخلی دلایل زیادی وجود داشته باشد که به خاطر آن آمریکا تصمیم بگیرد که اشتباهات سابق خود را جبران کند. این واقعیت در بهترین حالت به معنای عمل بر اساس اوضاع و احوال وخیم تر از سابق و در بدترین حالت به معنای یک شکست بسیار سنگین است.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *