راویج سیکری در مقالهای با عنوان “چرا آسیا از ناحیه چین احساس خطر میکند؟” که در کتاب “آسیاییها درباره آینده خود چه نظری دارند؟” – چاپ شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا – منتشر شد، نوشت: اختلافات سرزمینی گذشته، به ویژه با هند، ژاپن، ویتنام و فیلیپین دوباره سر بر آوردهاند و هزینهها و تواناییهای نظامی چین به شدت افزایش یافته است.
شاید حضور نظامی چین در اقیانوس هند عمدتا به منظور تضمین امنیت مسیرهای دریایی تجاری باشد، اما اقداماتش دستاندازی در فضای امنیتی دیگر کشورها محسوب میشود.
ناامنی فراینده در تبت و شین جیانگ موجب شده که این کشور در پی افزایش نفوذ خود در کشورهای هممرز با تبت و شین جیانگ مانند نپال، افغانستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان باشد.
از طرف دیگر رشد اقتصادی چین بی وقفه ادامه دارد. بنابراین دولت و بنگاههای خصوصی باید درها را برای تجارت باز بگذارند. این کشور مانند آهنربا عمل میکند، یعنی هم دافعه دارد و هم جاذبه.
در سطح جهانی تنها نیرویی که توان مقابله با چین را دارد، ایالات متحده است. اما بسیاری از کشورهای آسیایی که متحد آمریکا هستند، مطمئن نیستند به هنگام بحران بتوانند به این کشور تکیه کنند، بلکه حتی میترسند که ایالات متحده و چین با یکدیگر یک گروه با دو عضو (G2) ایجاد کنند و به این ترتیب سایر کشورها را به موقعیت اقتصادی مادونی برانند.
روسیه که تحت محاصره غرب قرار گرفته و وابستگی شدیدی به بازار انرژی و سرمایه گذاری چین دارد، تبدیل به شریک بزرگی برای این کشور شده است. این کشور که دو دهه پیش اختلاف سرزمینی خود را با چین حل و فصل کرد، دیگر آن را خطری برای امنیت خود تلقی نمیکند.
در واقع دو کشور تفاهم متقابلی دارند که بر اساس آن چین در اروپا برای روسیه دردسری ایجاد نمیکند و روسیه از راهبردهای چین در آسیا حمایت میکند.
اروپاییها نیز در مواجهه با چین برای منافع اقتصادی خود اولویت قائل میشوند و به همین دلیل ترجیح نمیدهند بر سر مسائل امنیتی با این کشور مقابله کنند.
دشوارترین چالش سیاست خارجی برای هند
چین دشوارترین چالش سیاست خارجی هند است. این کشور همزمان که باید با توازن قوای جهانی کنار بیاید باید با راهبرد چین برای ممانعت از تبدیل هند به یک رقیب آسیایی نیز مقابله کند. مهمتر از همه اینکه باید راهی برای تعامل با چین به عنوان کشور همسایه پیدا کند، خصوصا که اختلاف مرزی 60 ساله و مساله تبت این تعامل را دشوار میکند.
منافع دو کشور در عرصه جهانی در جاهایی اشتراک و در زمینههایی تعارض دارد. هر دو کشور تمایل دارند که نهادهای بینالمللی به ویژه موسسات مالی بینالمللی اصلاح و از زیر سلطه غرب خارج شود.
همچنین دو کشور در مسائلی مانند تغییرات آب و هوایی و تجارت همکاریهایی داشتهاند؛ اما در مقابل چین در خصوص عضویت دائم هند در شورای امنیت ساکت است، این کشور را به عنوان کشور هستهای شناسایی نکرده و از عضویت هند در رژیمهای منع فناوری (Technology denial regimes) حمایت نمیکند.
در سطح منطقهای به خاطر عدم توازن قوا میان چین و همسایگانش به نظر میرسد هیچ کس به تنهایی توان مقابله با این کشور را ندارد.
راهبرد چین برای چند دهه آتی این است که سلطه خود را در آسیا تثبیت کند. ژاپن مانعی در این راه محسوب میشود، اما از آنجا که بسیار کوچکتر و دچار فقر منابع است، تهدید بلند مدتی نخواهد بود.
تنها رقیب محتمل، هند است. چین طی سالها از پاکستان برای کنترل هند استفاده کرده، اما به تازگی به شکل جسورانهای تلاش میکند که کشورهایی مانند نپال، بنگلادش، سریلانکا و مالدیو را نیز از حوزه نفوذ هند خارج کند.
پیشنهاد ایجاد مسیر چین-پاکستان برای عبور انرژی، جاده ابریشم دریایی و کمربند اقتصادی جاده ابریشم نوین همگی بر خلاف منافع هند هستند. پاسخ هند به این اقدامات تقویت رابطه با همسایگان و ایجاد همکاریهای امنیتی با استرالیا، ژاپن، ویتنام و ایالات متحده بوده است.
امنیت، مهمترین اولویت هند در رابطه با چین است. نرندرا مودی، نخست وزیر هند در دیدار رییس جمهور چین از کشورش صراحتا بیان کرد که آرامش و ثبات در مرزهای دو کشور اساس اعتماد و رابطه متقابل را تشکیل میدهد.
هند متوجه این موضوع هست که درافتادن با همسایه بزرگ و قدرتمندی مانند چین عقلانی نیست. ضمن اینکه سرمایهگذاری چین میتواند در توسعه زیرساختهای این کشور نقش مهمی بازی کند.
از طرف دیگر با وجود اختلاف نظرها در حزب کمونیست چین، سیاستمداران خردمندتر این کشور میدانند که هند با وجود ضعفهایش به لحاظ اقتصادی خوب عمل کرده و نظام سیاسی و ساختار اجتماعی باثباتتری نسبت به چین دارد. به همین دلیل اگر هند به خود بیاید و به ویژه اگر ژاپن و آمریکا شرکای راهبردی این کشور شوند، میتواند چالش بزرگی برای چین در آسیا باشد. از این روست که داشتن تعامل سازنده با هند، به نفع چین است.
0 Comments