بحران روی بحران
سلطان برکت در مقالهای با عنوان “بازیابی مشروعیت و بازسازی یمن؛ دو روی یک سکه” که در پایگاه اینترنتی اندیشکده بروکینگز منتشر شد، نوشت: با وجود آنکه در روزهای اخیر عربستان سعودی، رهبر ائتلاف حمله به یمن، با ادعای تمرکز بر فعالیت سیاسی و کمکهای بشر دوستانه، نام حملات را به «عملیات بازگشت امید» تغییر داده، اما همچنان حملات هوایی با کمک اطلاعاتی و تسلیحاتی آمریکا ادامه دارد.
هر چند دسترسی رسانهای به منطقه محدود است، اما ارقام اولیه منتشر شده توسط بیمارستانهای یمن و سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که تلفات غیرنظامیان خیلی وقت است که از مرز 1000 نفر گذشته است.
موفقیت اولیه!
تحلیلگران سعودی بر موفقیتهای این تهاجم هوایی که توانسته است قابلیتهای تهاجمی یمن، به ویژه نیروی هوایی و موشکهای بالستیک را از بین برده و عربستان را از خطر مقابله به مثل موشکی از سوی ائتلاف داخلی در یمن نجات دهد، تاکید فراوانی دارند.
علاوه بر این بمبارانهای هوایی عربستان با هدف شناسایی مخفیگاه نیروهای انصارالله جادهها، نیروگاههای برق و سایر تاسیسات زیربنایی غیر نظامی را هدف قرار داده است. جنگندههای سعودی حتی فرودگاه را بمباران کردند تا هواپیمای حامل کمکهای انساندوستانه ایران نتواند در آن فرود بیاید.
هرچند که عربها در عملیات «توفان صحرا» با آمریکا علیه داعش همکاری کردند، اما آنها از زمان جنگ 1973 اسرائیل تاکنون ائتلافی تشکیل نداده بودند و کارشناسان عرب این ائتلاف را تمرین هدایت نیروهای متحد به رهبری خود عربها میدانند.
البته منظور آزمایش تواناییها در جابجایی نیرو و اعزام جنگنده بر فراز شهرها نیست؛ چیزی که توانایی ائتلاف عربی را به بوته آزمایش میگذارد این است که آیا آنها قادرند، همانطور که به عجز و لابه منصور هادی جواب مثبت دادند، به فریاد میلیونها مسلمان در غزه و کرانه باختری هم اعتنایی کرده و ائتلافی تشکیل دهند.
در مجموع، این حملات نتیجهای جز بحران اقتصادی و اجتماعی در یمن نداشته است. جمعیت 24 میلیونی یمن به مدت بیش از یک ماه است که دستهایشان از دنیای بیرون قطع شده و بسیاری از شهرها از نبود برق و سوخت و آب آشامیدنی رنج میبرند.
در کشوری که 90 درصد اقلام غذایی اصلی آن به واردات وابسته است، واردات غذا با خطر مواجه شده است. اکنون 150 هزار نفر دیگر هم به 200 هزار بیخانمان قبلی اضافه شده، از این رو میتوان گفت که یمن در آستانه بحران ملی انسانی قرار دارد.
پیروزی در نبرد و شکست در جنگ
تحت این شرایط، هر روزی که از جنگ میگذرد، زنگ خطر شکست عربستان در جنگ به صدا درمیآید. از سوی دیگر این آشوب موجب تقویت القاعده در شبه جزیره عرب خواهد شد و فرصتی برای آنها و سایر گروههای افراطی ایجاد خواهد کرد تا همچون سوریه و عراق، در منطقه ظهور یابند.
به نظر میرسد با ادامه حملات هوایی، اکثریت یمنیها علیه عربستان برخیزند، البته نه به خاطر حمایت یکی از طرفها، بلکه بدین خاطر که یمنیها هر نوع مداخله خارجی در امور داخلی کشورشان را برنمیتابند.
راهبرد سیاسی جدید
برای برونرفت از این وضعیت، عربستان میبایست راهبرد سه جانبهای را در پیش گیرد:
1- اعلام آتش بس حقیقی برای رساندن کمکهای بشردوستانه به یمن: به ویژه آنکه سعودیها باید بدانند که جنگ در ماه مقدس رمضان برای مسلمانان حرام است.
2- انتخاب میانجی معتبر و عدم اصرار درباره برگزاری مذاکرات سیاسی در ریاض: اولا، ریاض دیگر مقصد قابل قبول برای حوثیها و سایر فرقههای یمن نیست. عربستان باید از بیطرفی عمان بهره برده و از این کشور برای تسهیل مذاکرات کمک بخواهد. ثانیا، عربستان باید به جای تحت فشار قرار دادن یمن، سیاست درستی در پیش گیرد و به جای حمایت از منصور هادی، همسایگی با یمن باثبات و پیشرفته را برگزیند. ثالثا، فرآیند میانجیگری باید روابط بین دولت و شهروندان را بازسازی کند. در این مسیر ایجاد دولتی مدنی برای بازسازی کشور و برگزاری انتخابات برای تعیین دولت انتخابی ضروری است.
3- ترسیم چشمانداز توسعه و بازسازی یمن: اگر عربستان میخواهد توانایی عربها را در حل مشکل خود نشان دهد، باید اثبات کند که کشورهای عربی قادر به بازسازی کشوری هستند که جنگ اخیر آن را نابود ساخته است. سعودیها باید براساس قطعنامه سازمان ملل، به تامین منابع مالی و اجرای برنامه بازسازی بلندمدت در یمن بپردازند و شاید تنها از این راه بتوانند حمایت میلیونها یمنی را که با بمب ساکتشان کرده، جلب کنند.
0 Comments