جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
بازاریابی خشونت به سبک داعش
اروین وان وین در تحلیلی که موسسه روابط بین الملل هلند (Clingendael) منتشر کرد، نوشت: در این میان، تصرف مستقیم سرزمینی احتمالاً بخش مهم و عملی راهبرد تجارت داعش باقی خواهد ماند. به علاوه، داعش از نوامبر 2014 به طور قابل توجهی فراتر از مناطق مرکزی سوریه و عراق توسعه یافته و این امر منجر به تشکیل گروههای متعدد وابسته به این گروه تروریستی در بعضی کشورها شده است. در نتیجه، ایجاد یک رد پای “جهانی” از اتحاد و وابستگی، بخش دوم راهبرد تجارت این گروه را نشان میدهد.
سؤال این است که آیا توسعه داعش فراتر از سوریه و عراق میتواند به واسطه اعطای حق امتیاز (Franchising) درک شود؟ از آنجا که حق امتیاز یک مدل منعطف تجارت است که در درجه بالایی استانداردسازی شده، متقابلاً سودآور و در نتیجه کمخطر و به سرعت مقیاسپذیر است، پاسخ مثبت به این سوال موجب نگرانی خواهد بود.
به طور معمول، فرانچایز یا حق امتیاز، ترتیبی تجاری است که مطابق آن امتیازدهنده به امتیازگیرنده اجازه استفاده از علامت تجاری خود را اعطا میکند تا بدین وسیله امتیازگیرنده بر اساس مجموعه مفصلی از دستورالعملها جهت تأمین کیفیت و حفاظت از نام تجاری، محصولاتش را توزیع کند. در مقابل، امتیازگیرنده مبلغی را پرداخت خواهد کرد.
حداقل چهار پرسش کلیدی وجود دارد تا بر اساس پاسخ به آنها ارزیابی شود آیا توسعه داعش فراتر از سوریه و عراق میتواند به مثابه یک استراتژی اعطای حق امتیاز تلقی شود یا خیر. یعنی آیا یک علامت تجاری مشخص برای امتیازگیرندگان داعش، یک محصول استانداردشده که امتیازگیرندگان بتوانند در محدوده یک محل به بازار عرضه کنند، انتظار واضحی از سودآوری متقابل بین داعش و امتیازگیرندگان آن، و ارزیابی کنترل راهبردی از سوی داعش بر امتیازگیرندگان وجود دارد یا خیر.
در رابطه با علامت تجاری، اشاره به اعمال آشکار وحشیانهای که امتیازگیرندگان داعش به عنوان مدرکی دال بر وجود نام تجاری این گروه تروریستی مرتکب شدهاند، واضح و روشن است. برای مثال، گردن زدن جیمز فولی و استیون ساتلوف و همچنین سوزاندن خلبان نیروی هوایی اردن، آشکارا توسط جندالخلافه، گروه الجزایری وابسته به داعش، منعکس شدند.
دیگر عناصر شکلدهنده بخشی از علامت تجاری داعش عبارتند از جایگزینی اصطلاح “ولایت” توسط گروههای تازه تأسیس وابسته به داعش به جای نام قدیمی خود و استفاده آنها از پرچم سیاه و سفید داعش. بنابراین، یک نام تجاری آشکار از داعش وجود دارد که به طور موثر تجاری شده است. سود برای امتیازدهنده (داعش) احساس حضور و قدرت و برای امتیازگیرنده حمایت از سوی یک سازمان قدرتمند بزرگتر است.
امید به بازگرداندن قدرت دنیوی خلافت و تسلط بر مسلمانان، محصولی است که داعش ارائه میدهد. این محصول دو بخش اصلی دارد: بخش اجتماعی که با قوانین اجتماعی-مذهبی سخت و انعطافناپذیر و تدارک حکومت محلی نشان داده شده؛ و بخش سرکوبگر، چنانچه به وسیله تاکتیکهای پیشرفته مبارزه و تحملناپذیری در برابر آنچه انحراف اعتقادی نشان داده شده است.
این امر مشخصاً یک محصول استانداردشده در صنعت تولید یا خدمات به معنای واقعی کلمه نیست. در واقع این دو بخش، استانداردسازی کامل را بسیار دشوار میسازند. تا به امروز مدارک اندکی حاکی از این امر که وابستگان به داعش، همچون شورای اسلامی جوانان درنا در لیبی و یا انصار بیتالمقدس در مصر توانسته باشند استقرار حکومت اولیه و خدمات اجتماعی همچون آنچه داعش در مناطقی چون رقه و موصل انجام داده ترتیب دهند، مشاهده شده است.
ریسک تجارت در اینجا این است که اعطای حق امتیاز “ابزاری برای خشونت”، به جای آرمان ایدئولوژیکی – ژئوپولیتیکی، امکانات مقیاسگذاری را محدود میکند، چرا که بسیار رادیکال بوده و برای جذب تقاضای گسترده، یکطرفه است.
به لحاظ سوددهی متقابل، معامله بر این اساس است که داعش به عنوان امتیازدهنده از تصویر قوی تر – حتی اگر نه واقعی- از قدرت، نفوذ و میدان دید که امتیازگیرندگان به آن اعطاء میکنند، بهره میبرد و در همین حال منافع محلی از مشارکت با نام تجاری داعش به امتیازگیرندگان تعلق میگیرد. از دیگر مزایای متقابل حق امتیاز میتواند ایجاد یک جبهه متحد باشد که با وجود شکستهای اجتنابناپذیر، همچنان تقویت میگردد.
و در آخر، در یک حق امتیاز تجاری، کنترل مرکزی از طریق بیان جامعی از هدف مشترک، استانداردسازی دقیق محصول و نظارت بر توافق اعمال میشود. واضح است که نائل شدن به چنین سطحی از کنترل در حال حاضر برای داعش میسر نیست. با این حال ممکن است ادعا شود که داعش کنترل راهبردی هدف را به واسطه اولویت مبارزه علیه دشمنان نزدیک (حکومتهای منطقه) و نه دشمنان دور (به عنوان مثال ایالات متحده آمریکا و صهیونیستها) اعمال میکند. برخلاف حق امتیازهای سابق القاعده در اواسط دهه 2000، این امر به وحدت هدف بیشتری میان داعش و برنامههای داخلی گروههای محلی که امتیازگیرندگان بالقوه آن هستند، منجر میگردد.
علاوه بر این، مفسران ملاحظه کردهاند که چگونه به اشتراک گذاشتن تجربیات مبارزه و زندان، سطوح بالایی از انسجام اجتماعی را میان اعضای گروههای مختلف تروریستی ایجاد کرده است. همچنین مدارک قابل توجهی حاکی از رجوع جهادگران داعش از مناطقی همچون سوریه و عراق جهت تقویت گروههای تروریستی محلی وجود دارد. ارتباطات بینفردی با چنین ماهیتی، داعش را با اهرمهای اضافی نفوذ بر امتیازگیرندگان خود، بدون رسیدن به کنترل کامل در مفهوم سلسله مراتبی مجهز میکند.
در مجموع، پاسخهای احتمالی به این چهار پرسش نشان میدهد که توسعه داعش فراتر از سوریه و عراق میتواند به عنوان یک راهبرد اعطای حق امتیاز به صورت ناقص در نظر گرفته شود. یک علامت تجاری مشخص که امتیازگیرندگان داعش میتوانند از آن استفاده کنند، یک محصول تاحدی استانداردشده که میتواند به بازار عرضه گردد، انتظار سودآوری متقابل میان داعش و امتیازگیرندگان آن و یک مقیاس نسبتاً کم از کنترل راهبردی وجود دارد. بر این اساس میتوان انتظار داشت که حق امتیازهای بیشتری در آیندهای نزدیک اعطا شود.
به دلیل فقدان یک راهبرد بینالمللی کارآمد جهت توقف مناقشات، سوریه بازار مهمی برای داعش باقی خواهد ماند. تحقیقات اولیه نشان میدهند عواملی چون درجه فقدان دولت، ماهیت قبیلهای مناطق و فقدان رقابت قوی محلی در این رابطه ایفای نقش میکنند، اما این امر به بررسی بیشتر نیاز دارد.
از این رو شناسایی کشورها، مناطق یا شهرهایی که شرایط مساعد و مطلوبی برای ریشه گرفتن حق امتیازهای داعش دارد و بررسی این امر که کدام اقدام بینالمللی یا داخلی میتواند به این شرایط بپردازد، گام مهم بعدی است.
0 Comments