بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
مت والدمن در گزارشی که اندیشکده چتم هاوس منتشر کرد، نوشت: دستاوردهای بسیاری، اما با هزینه های سنگین حاصل شده است و دوام این دستاوردها در شرایطی نامعین و بحرانی قرار دارد. جهان – اگر نگوییم مسوولیت دارد – فرصتی دارد تا اطمینان حاصل کند که این سرمایهگذاریها – هم برای امنیت افغانستان و هم برای امنیت بین الملل- به سود رسیده است.
تعاملی متمرکز می تواند به بند آوردن جریان فقر، بیثباتی سیاسی و خشونت کمک کند. در مقابل، عدم تعامل می تواند نتیجه ای معکوس داشته باشد.
با برداشتن پنج گام می توان تفاوتی قابل توجه ایجاد کرد:
این پژوهش در صدد پرداختن به بینش ها و توصیه های پروژه “فرصت در بحران” درباره افغانستان است که سه حوزه را پوشش می دهد: سیاست و انتخابات، مصالحه و منطقه و توسعه انسانی. در هر حوزه چالش ها و فرصت های فراوان و پیچیده ای در هم تنیده اند.
نتیجه
این گزارش با قطعی یا جامع بودن فاصله زیادی دارد، اما امید می رود به رفع چالش های فراوان رویاروی افغانستان کمک کند و فرصت هایی برای حرکت رو به جلو به سوی آینده ای مرفه تر و با ثبات تر کمک کند.
کمک بین المللی باید با دوام و بلندمدت باشد. دولت همچنان به شدت به سرمایه بیرونی وابسته است و در حالی که با شورش های پرهزینه مبارزه می کند، برای حفظ و پیشرفت توسعه، به حمایت قابل پیش بینی و خارجی نیازمند است. عدم تعامل سیاسی غربی ها و قطع سریع و مدیریت نشده حمایت مالی و فنی می تواند فاجعه بار باشد.
اهداکنندگان کمک مالی غربی و منطقه ای باید دست به دست هم به ویژه از طریق نهادهای چندجانبه و صندوق های بین المللی کار کنند؛ این کار انسجام، پاسخگویی و ظرفیتهای ملی را تقویت میکند. اهداکنندگان باید درصدد ارتقای تغییر اساسی و پایدار باشند، نه اینکه فقط به دنبال تغییری باشند که نتایج قابل مشاهده کوتاه مدت را در بر داشته باشد. نباید اجازه داد که دکترین امنیتی حاکم بر غرب یا مبارزه فوری با تروریسم یا اهداف مبارزه با مواد مخدر عامل مصالحه بر سر تلاش ها برای ارتقای توسعه و ایجاد ظرفیت برای دولت شود یا این تلاش ها را تضعیف کنند. تدابیر فنی، جایگزینی برای رسیدن به تغییرات مثبت در رویکردها یا اعمال نیستند، مداخله بین المللی سیاسی باید قاطع و اصولی باشد و به حق حاکمیت افغانستان احترام بگذارد.
دولت افغانستان باید با حمایت بین المللی یک دستور کار سیاسی را تدوین و رهبری کند. رهبران سیاسی افغانستان باید توانایی دولت دولت را برای جذب، مدیریت و حسابرسی منابع تقویت کنند. فساد و معافیت از مجازات باید به شدت هدف گرفته شود. چارچوب پاسخگویی متقابل توکیو باید به عنوان وسیله ای برای پیشبرد این دستور کار و به عنوان مبنایی برای تعامل بیرونی احیا شود.
تصمیمگیران افغان و بین المللی باید از شرایط در حال تحول و فرصت های جدید سود ببرند، آنها باید از درس های گرفته شده و مهارتهای بین المللی بهره بگیرند و در عین حال محدودیتهای حمایت بین المللی را بپذیرند. باید تلاشهای بیشتری برای درک بحران و اقتصاد سیاسی در حال توسعه افغانستان انجام گیرد.
همسایگان افغانستان و منطقه باید با توجه به نقش حیاتی خود در ثبات و رفاه این کشور به شکلی نظاممند وارد تعامل شوند. به یک شراکت محکم میان چین و آمریکا برای محدود کردن و مدیریت دشمنی ها و تنش های بلند مدت منطقه ای که بار دیگر افغانستان را قربانی بحران های نیابتی در منطقه می کند، نیاز است.
به طور خلاصه باید گفت رهبران سیاسی افغانستان باید تلاش ها را برای برقراری یک نظام سیاسی پاک تر و پاسخ گوتر و برقراری یک روند صلح جامع، ایجاد کارایی برای دولت و ارتقای توسعه پایدار رهبری کنند. جامعه بین المللی باید از این تلاشهای حیاتی حمایت کند.
پس از گذشت بیش از یک دهه مداخله بین المللی در افغانستان و صرف هزینه ای بیش از 100 میلیارد دلار در کمک های خارجی، آینده افغانستان در وضعیتی نامعین و بحرانی قرار دارد.
زندگی میلیون ها افغان به تصمیمهای رهبران افغان، منطقه ای و بین المللی وابسته است. با توجه به میزان، پیچیدگی و غیر قابل پیش بینی بودن این چالش های فراروی افغانستان، پیشرفت به سادگی و با استفاده از میان بر حاصل نمی شود؛ نسخههای سیاسی جایگزین اراده سیاسی نمی شود. شرط جدایی ناپذیر موفقیت، اراده جمعی برای استفاده از فرصت ها و قرار دادن افغانستان در مسیر صحیح است. در غیر این صورت، چیزهای زیادی در معرض خطر قرار دارد.
0 Comments