تیموثی ام.باندز و مایکل جانسون در گزارشی که اندیشکده رند منتشر کرد، نوشت: در گزارش بازنگری دفاعی چهار ساله (QDR) که در مارس 2014 منتشر شد، کاهش نیروی نهایی از 570 هزار سرباز فعال به 450 هزار نیرو، کاهش گارد ملی از 358 هزار به 315 هزار و ذخایر ارتش از 205 هزار به 195 هزار پیشنهاد شد. کاهش تعداد نیروها حتی میتواند در صورت صدور دستور کاهش بیشتر بودجه از طریق تجزیه که سال آینده آغاز میشود، بیشتر هم بشود.
وزارت دفاع آمریکا در زمان انتشار این گزارش اعلام کرد که میتواند نیروی سربازان را بدون به خطر انداختن پایه های حفاظت از میهن، ایجاد امنیت جهانی و اعمال قدرت، در صورت ضرورت کاهش دهد، اما اجرای این تعهدات در جهان امروز چالشی است که با در اختیار داشتن ارتشی کوچکتر دلهرهآورتر خواهد بود.
در هفدهمین ماه پس از صدور گزارش بازنگری، تهدیدهای جدیدی ظاهر و تهدیدهای قدیمی وخیمتر شدند، از جمله آنها می توان به تهاجم روسیه به اوکراین و تاثیرات آن بر دولتهای حوزه بالتیک در ناتو، احتمال اقدامات تحریکآمیز یا فروپاشی رژیم مسلح به سلاح هستهای در کره شمالی و ظهور گروه داعش در سوریه و عراق اشاره کرد. این چالش ها و دیگر چالش های جهانی میتواند تهدیدی برای ثبات منطقهای و امنیت ملی در صورتی باشد که آمریکا آمادگی لازم را برای ارایه پاسخهای قاطع نظامی نداشته باشد.
به عنوان مثال اگر روسیه در حوزه بالتیک همان روندی را دنبال کند که در اشغال کریمه دنبال کرد، آمریکا چگونه به آن پاسخ خواهد داد؟ ارتش روسیه بر خلاف حضور نیروهای مستقر فعلی میتواند ظرف چند روز به پایتختهای حوزه بالتیک دسترسی پیدا کند و گزینه های اندکی را برای آمریکا باقی گذارد که همگی گزینههای بدی خواهند بود.
رییس جمهور آمریکا میتواند برای خروج روسیه به دنبال مذاکره باشد، اما اگر مذاکرات و تحریم ها برای چند ماه یا سال به درازا کشد، این اقدام خطر از همگسیختگی ناتو را به دنبال خواهد داشت. یا اینکه آمریکا میتواند اقدام تهاجمی متقابلی را دنبال کند تا قلمرو ناتو را از روسیهای مجهز به سلاح هستهای باز پس گیرد. این گزینه بسیار خطرناک خواهد بود، زیرا روسها برای آماده کردن نیروهای دفاعیشان فرصت خواهند داشت و در دکترین نظامی آنها حق استفاده از تسلیحات هستهای در وهله اول برای دفاع از قلمروشان در برابر حمله برایشان محفوظ است. و تقریبا به طور قطع روسیه مدعی خواهد شد که قلمرو فتحشده در بالتیک قلمرو روسیه است. ضرورت حمله به نیروهای روسیه در شهرهایی با جمعیت غیرنظامی زیاد که متحد ناتو هستند، این امر را پیچیدهتر خواهد کرد.
در هر حال میتوان با قرار دادن نیروهای کافی در حوزه بالتیک، برای تقویت بازدارندگی با محروم کردن روسیه از قرار گرفتن در وضعیت کار انجام شده، از بروز این گزینههای دشوار جلوگیری کرد. این امر مستلزم آن است که آمریکا و ناتو پیش از آنکه جنگ آغاز شود، جوخههای مسلحی را در هر کشور حوزه بالتیک در کنار دیگر نیروهای واکنش سریع آمریکا و ناتو قرار دهند. اگر روسها در هر صورت حمله کردند – برای شکست و بیرون راندن نیروهای مهاجم – به 14 جوخه دیگر و دیگر نیروهای همراه آنها که احتمالا شش جوخه از آمریکا و هشت جوخه از کشورهای متحد ناتو خواهند بود، نیاز خواهد بود.
به علاوه یک ارتش تقلیل یافته در آمریکا نمیتواند برای پاسخ به حمله توپخانهای کره شمالی به سئول یا فروپاشی رژیم کره شمالی که باعث ناامن شدن برنامه وسیع هستهای شیمیایی و بیولوژیک آنها میشود، آمادگی کافی داشته باشد. دادن یک پاسخ مناسب مستلزم آن خواهد بود که نیروهای آمریکایی غیرمبارزان آمریکایی را خارج کرده و توپخانه و تسلیحات کشتار جمعی را ایمن سازند. انجام این کار مستلزم نیروهای مبارز زمینی و واحدهای مهندسی، لجستیک و دیگر واحدها برای حفظ و تداوم عملیات است.
برای پاسخ به این چالشها در حوزه بالتیک و شبه جزیره کره و در عین حال مقابله با تهدید تروریستی داعش و برخورد با دیگر مشکلاتی که بدون تردید ظاهر خواهند شد، آمریکا نیازمند داشتن سربازان بیشتری است و نه کمتر.
در صورت بروز مناقشه، علاوه بر حفظ سطح سربازان در سال مالی 2015 باید دورههای مبارزاتی از 18 ماه به 24 ماه افزایش یابد. اگر ارتش فعلی برای اجرای تعهدات فعلی و احتمالی آینده با چالش روبرو باشد، یک نیروی کوچکتر به زحمت میتواند از عهده آن برآید. این امر دو گزینه را برای رهبران آمریکا باقی میگذارد: محدود کردن پاسخ به تهدیدهای موجود و در حال ظهور، یا توقف کاهش سربازان تا زمانی که تهدیدهای شناخته شده به شکلی کافی پاسخ داده شده باشند.
محدود کردن قابلیتهای پاسخدهی میتواند به معنای پذیرفتن خطراتی راهبردی باشد. به عنوان مثال، تعامل کامل با حوزه بالتیک باعث خواهد شد که آمریکا برای شکست سریع تهاجم در کره و برعکس آمادگی نداشته باشد. استفاده از چنین فرصتهایی میتواند فرصتی را در اختیار دشمنان برای تهاجم قرار دهد و باعث شود متحدان آمریکا قابل اعتماد بودن آمریکا به عنوان یک متحد یا شریک را زیر سوال ببرند.
توقف در کاهش سربازان، در عین حال، 40 هزار سرباز فعال و 20 هزار سرباز ذخیره را در اختیار آمریکا قرار میدهد و میتواند با استفاده از بودجه مربوط به عملیاتهای احتمالی در فراسوی مرزها حقوق آنها را پرداخت کند. وقتی تهدیدها کاهش یافت این بودجه میتواند متوقف شود و کاهش سربازان ادامه یابد. برای اطمینان از اینکه این نیرو آماده است و به طور مرتب تحت آزمایش قرار میگیرد و اطمینان از اینکه این تجهیزات در جایی که لازم است قرار دارند، به بودجه بیشتری نیاز است.
بهترین جایگزین میتواند گسترش ابعاد ارتش آمریکا باشد تا اطمینان حاصل شود که این کشور قادر است از عهده تهدیدهای شناخته شده برآید، اما به غیر از این آمریکا تا زمانی که با خطر اهداف امنیتی اعلام شده، روبروست، نباید به کاهش نیروها ادامه دهد.
0 Comments