جورج پرکوویچ، تحلیلگر اندیشکده کارنگی در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا درباره همکاری هستهای غیرنظامی آمریکا و پاکستان گفت: هر نوع همکاری هسته ای با پاکستان بایستی با تصدیق این امر شروع شود که شبکه ای به رهبری عبدالقدیر خان، رئیس سابق آزمایشگاه های تحقیقاتی خان، در گسترش تجهیزات و فن آوری های مربوط به سلاح های هسته ای در کره شمالی و لیبی دست داشته است. این شبکه که نیروی محرکه آن از چهره های اصلی تاسیسات هسته ای پاکستان بود، در گسترش سلاح های هسته ای در چندین کشور در اروپا، خاورمیانه و جنوب شرق آسیا نیز فعالیت می کرد.
آسیب های وارده از گسترش سلاح های هسته ای توسط شبکه خان واقعیت مهمی محسوب می شود، اما پرسش برخاسته از این واقعیت این است که چگونه و چه زمانی از این امر عبرت گرفته و اقدامات مناسب تازهای اتخاذ می گردد؟
به هر حال، پاکستان به شیوههای مختلف از جمله با تحریم ها و محکومیت بینالمللی مجازات شده است. آمریکا به خاطر برنامه تسلیحات هسته ای پاکستان از سال 1990 به این طرف، تحریم های چشمگیری علیه این کشور اعمال کرد که ظاهرا هیچ نتیجه مطلوبی نداشته است.
اکنون باید چه کرد تا پاکستان به تداوم ارتقای نظارت بر مواد، تجهیزات و فنون هسته ای خود ترغیب شود، به طوری که جهان مطمئن شود که گسترش تسلیحات هسته ای دوباره اتفاق نمیافتد و این سلاحها به دست تروریست ها و یا کشورهای غیراتمی نمی افتد؟
یک پاسخ این است که این کشور را برای همیشه منزوی و بدین طریق مجازات کرد. پاسخ دیگر عبارتست از فراهم کردن شرایطی که پاکستان با مدیریت برنامه هستهای خود، حداقل تا حد استانداردهای سایر کشورهای هسته ای بتواند اعتماد بینالمللی را جلب کند و به انزوای خود پایان دهد.
این مسائل قبلا هم وجود داشته است. آمریکا و جامعه بین المللی در سال 2003 درباره تسلیحات شیمیایی و هستهای نامشروع لیبی هم با سوالات مشابهی مواجه بودند. همچنین در سال 2005، آمریکا تلاشهای بینالمللی برای عادیسازی روابط هستهای با هند را رهبری کرد و بعد از توافق سال 2008 با گروه تامینکنندگان هسته ای، به تحریم این کشور پایان داد.
در مورد پاکستان، مسائل زیر، اول در داخل دولت آمریکا و بعد با پاکستان، باید تحلیل و حل و فصل شود.
آیا توافق بر سر ضوابطی که پاکستان را واجد شرایط همکاری هستهای و یا عضویت در گروه تامینکنندگان هستهای کند، به نفع همه خواهد بود؟ دستاوردهای این توافق برای منع گسترش تسلیحات هستهای، جلوگیری از تروریسم هسته ای و ثبات شرق آسیا چه خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال باید به این پرسش جواب داد که پیامدهای نداشتن همکاری هسته ای با پاکستان چیست؟
از نظر منافع بین الملل و آمریکا، پاسخ به سوال دوم دشوارتر است. اگر پاکستان برای همیشه منزوی بماند، انگیزه این کشور برای انجام اقداماتی به منظور کنترل و نظارت بیشتر بر زرادخانه های هسته ای خود از بین میرود. همچنین، با توجه به رقابت بین پاکستان و هند، اگر پاکستان به انزوای ابدی فرستاده شود، در حالی که از روابط با هند استقبال شده است، دیگر پاکستان برای انجام اقداماتی که منافع امنیتی هند و سایر کشورهای بین المللی را تامین کند، رغبتی نشان نخواهد داد.
بنابراین، آسانترین گام برای آمریکا این است که اعلام کند دارندگان سلاح هستهای که عضو پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای نیستند (هند، پاکستان، رژیم صهیونیستی و کره شمالی) واجد شرایط عضویت در گروه تامینکنندگان هسته ای نخواهند بود، مگر اینکه معیارهای این گروه را بپذیرند.
اتخاذ این رویکرد معیار-محور برای عضویت در گروه تامینکنندگان هسته ای مستلزم تغییر در رویکرد فعلی آمریکا درباره عضویت هند است، به طوری که اگر پاکستان از معیارهای لازم برخوردار باشد، هند هم بتواند واجد شرایط باشد.
البته پاکستان به اعمال محدودیت در توانمندی های نظامی خود اعتراض خواهد کرد، چرا که هند ملزم به این کار نشده است. اما پاسخ این است که هند مثل پاکستان به کره شمالی و لیبی تجهیزات و فنآوری هستهای نداده است. همچنین، هند سیاست خصمانهای علیه پاکستان اتخاذ نکرده و به گروههای تروریستی که علیه آمریکا، نیروهای ناتو و دیگران حملاتی انجام داده اند، سلاحی نداده است.
با این حال، از دیدگاه پاکستان، این پاسخ ها صرفا برای بدنام کردن این کشور بوده و امنیت پاکستان را در برابر هند نادیده می گیرد.
تعجبی ندارد که هند هم نگران لغو محدودیتهای همکاری هستهای آمریکا با پاکستان و ورود پاکستان به گروه تامینکنندگان هستهای باشد. شاید بتوان گفت که توافق با پاکستان، امنیت هند را به طور چشمگیری بهبود خواهد بخشید، اما بسیاری از مقامات و تحلیلگران هند احساس خواهند کرد که همکاری آمریکا با پاکستان باعث می شود که پاکستان وارد توافقی شود که از سال 2008 شامل حال هند بوده است و بنابراین از ارزش آن کاسته خواهد شد.
در فرضی ایده آل، از نظر امنیت منطقه ای و بین المللی می توان اقداماتی انجام داد که هم هند و هم پاکستان رقابت هسته ای خود را محدود و کنترل کنند. اما این اقدامات با چالش های مرتبط دیگری مواجه می شود. پاکستان به دنبال قابلیت هستهای تمام عیار است تا بتواند با قدرت متعارف هند برابری کند. هند هم برای مقابله با تهدیدات تروریستی و جنگ نیابتی، به دنبال ارتقای توانمندیهای نظامی متعارف خود است.
بنابراین، نه آمریکا و نه هیچ قدرت دیگری به تنهایی نمی تواند مشوق هایی ایجاد کند که رهبران هند و پاکستان را به اقدامات سازنده برای باز کردن گرههای رقابت بین آنها ترغیب کند.
در نتیجه، اگر چه تلاشهای دولت اوباما برای یافتن «توافق هسته ای» بالقوه با پاکستان سازنده است، اما مشکل واقعی، سازنده بودن آن نیست، بلکه عملی بودن آن است.
0 Comments